Omid_e_Iran

Description
خلاصه‌ی کتاب و یادداشت‌هایی درباره‌ی سینما 🎞️
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months ago

5 months, 4 weeks ago

***اعلام برندگان جوایز انتخاب منتقدان؛ «آنورا» بهترین فیلم ۲۰۲۵ شد.

برندگان جوایز انتخاب منتقدان اعلام شد و «آنورا» برنده جایزه بهترین فیلم شد و «امیلیا پرز»، «شرور» و «ماده» هر کدام سه جایزه دریافت کردند.
مراسم سالانه جوایز مهم انتخاب منتقدان در حالی برگزار شد که فیلم «آنورا» ساخته شام بیکر و برنده نخل طلای بهترین فیلم جشنواره کن توانست جایزه بهترین فیلم را از آن خود کند، ضمن این که آدرین برودی، دمی مور، زوئی سالدانا و کایرن کالکین جوایز برتر بازیگری را دریافت کردند.
آدرین برودی، بازیگر فیلم «بروتالیست»، جایزه بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد؛ دمی مور برای بازی در فیلم «ماده »جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت؛ زوئی سالدانا، بازیگر «امیلیا پرز» هم جایزه بهترین بازیگر زن مکمل را به خانه برد و کایرن کالکین که در مراسم حضور نداشت، برای بازی در فیلم «یک درد واقعی» جایزه بهترین بازیگر مرد مکمل را به دست آورد.
فیلم «امیلیا پرز» که اخیراً به دلیل توییت‌های جنجالی و بازنشر شده‌ی بازیگر اصلی‌اش کارلا سوفیا گاسکون، نامزد اسکار بهترین بازیگر زن، با حواشی روبه‌رو شده، دو جایزه دیگر نیز دریافت کرد. رأی‌گیری این جوایز در ۱۰ ژانویه بسته شده بود، پیش از آنکه این توییت‌های قدیمی مطرح شوند. در سالن برگزاری مراسم جوایز انتخاب منتقدان در سانتا مونیکا، هر بار که این فیلم برنده شد، فضای سنگینی حاکم بود، اما با این حال، ساخته ژاک اودیار جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان و بهترین ترانه را به همراه جایزه بازیگری سالدانا دریافت کرد.
در مقابل، فیلم «شرور» از استقبال پرشوری برخوردار شد، به‌ویژه هنگامی که جان ام.چو به‌طور غافلگیرکننده‌ای جایزه بهترین کارگردان را دریافت کرد. چو که در میان نامزدهای اسکار برای بهترین کارگردانی حضور نداشت، در صحنه جوایز انتخاب منتقدان شوخی کرد و گفت: «من آن اسکار را خواهم برد.»
«شرور» علاوه بر این جایزه، جوایز بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس را نیز به دست آورد.
فیلم «ماده» علاوه بر جایزه دمی مور، در بخش‌های بهترین فیلمنامه اصلی و بهترین چهره پردازی نیز برنده شد.
جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی به فیلم «ملاقات محرمانه» رسید که همچنین جایزه بهترین گروه بازیگری را از آن خود کرد.
فیلم سینمایی «چلنجرها» که از جوایز اسکار نادیده گرفته شده بود، دو جایزه به دست آورد و «یک درد واقعی» نیز دو جایزه کسب کرد که یکی از آن‌ها به‌صورت مشترک در بخش بهترین فیلم کمدی با «ددپول و ولورین» بود.
به گزارش هالیوود ریپورتر، در بخش تلویزیونی جوایز سالانه انتخاب منتقدان هم سریال «شوگان» با چهار جایزه، از جمله بهترین سریال درام، پیشتاز شد و سریال «هَکس» سه جایزه گرفت که یکی از آن‌ها بهترین سریال کمدی بود و جایزه بهترین مینی‌سریال نیز به «بچه گوزن شمالی» رسید.

فیلم‌های نامزد و برندگان جوایز انتخاب منتقدان ۲۰۲۵**:

*✴️ بهترین فیلم*
آنورا (برنده)
یک ناشناس کامل
بروتالیست
ملاقات محرمانه
تل‌ماسه: بخش دوم
امیلیا پرز
پسران نیکل
سینگ سینگ
ماده
ویکد

*✴️بهترین بازیگر مرد*
آدرین برودی – بروتالیست (برنده)
تیموتی شالامه – یک ناشناس کامل
دنیل کریگ – کوئیر
کولمن دومینگو – سینگ سینگ
رالف فاینس – ملاقات محرمانه
هیو گرانت – مرتد

*✴️بهترین بازیگر زن*
دمی مور – ماده (برنده)
سینتیا اریوو – شرور
کارلا سوفیا گاسکون – امیلیا پرز
ماریان ژان-باپتیست – حقایق سخت
آنجلینا جولی – ماریا
مایکی مدیسون – آنورا

*✴️بهترین بازیگر مرد مکمل*
کایرن کالکین – یک درد واقعی (برنده)
یورا بوریسوف – آنورا
کلارنس مک‌لین – سینگ سینگ
ادوارد نورتون – یک ناشناس کامل
گای پیرس – بروتالیست
دنزل واشنگتن – گلادیاتور ۲

*✴️بهترین بازیگر زن مکمل*
زوئی سالدانا – امیلیا پرز (برنده)
دنیل ددوایلر – درس پیانو
آنجانو الیس-تیلور – پسران نیکل
آریانا گرانده – شرور
مارگارت کوالی – ماده
ایزابلا روسلینی – ملاقات محرمانه

*✴️بهترین گروه بازیگری*
مجمع کاردینال‌ها (برنده)
آنورا
امیلیا پرز
شنبه شب
سینگ سینگ
شرور

✴️بهترین کارگردان
جان ام. چو – شرور (برنده)
ژاک اودیار – امیلیا پرز
شان بیکر – آنورا
ادوارد برگر – ملاقات محرمانه
برادی کوربت – بروتالیست
کورالی فارژا – ماده
رامِل راس – پسران نیکل
دنی ویلنوو – تل‌ماسه: بخش دوم

✴️بهترین فیلم خارجی‌زبان
امیلیا پرز (برنده)
همه آنچه به عنوان نور تصور می‌کنیم
جریان
من هنوز اینجا هستم
نی‌کپ
دانه انجیر معابد*

6 months, 1 week ago
[فهرست](https://t.me/OmiDPM/5537) فیلم‌های اعلام‌شده‌ از جانب کشورهای …

فهرست فیلم‌های اعلام‌شده‌ از جانب کشورهای مختلف، در خصوص فیلم‌های نماینده‌ی کشورشان در بخش جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم بلند بین‌المللی در مراسم اسکار ۲۰۲۵؛

با کلیک بر روی نام هر کشور، به سادگی می‌توانید به فهرست سال‌های پیشین کشور مذکور دسترسی داشته باشید:

ایتالیا : ورمیلیو (مائورا دل‌پرو)
فرانسه : امیلیا پرز (ژاک اودیار)💥
ژاپن : ابر / کلاد (کیوشی کوروساوا)💥
آلمان : دانه‌ی انجیر معابد (محمد رسول‌اف)💥
اسپانیا : بازگشت زحل (ایساکی لاکوئستا و پل رودریگوئز)
روسیه : بدون عنوان
دانمارک : دختری با میل بافتنی (ماگنوس فون‌هورن)💥
هلند : خط حافظه (یله دی‌یونگ)
سوئد : آخرین سفر (فیلیپ همر و فردریک ویکینگسون)
جمهوری چک : امواج (یری مدل)
آرژانتین : جوکی را بکش (لوئیز اورتگا)
سوئیس : ملکه‌ها (کلادیا رینیک)
اتریش : حمام شیطان (ورونیکا فرانتس و سه‌ورین فیالا)
مجارستان : سملوایز (لایوس کولتای)
ایران : در آغوش درخت (بابک لطفی خواجه‌پاشا)
مکزیک : سوجو (آسترید روندرو و فرناندا والادز)
لهستان : زیر آتشفشان (دیمین کوچار)
کانادا : آواز بوقلمون (متیو رانکین)
شیلی : در جای او (مایتی آلبردی)
کره‌جنوبی : ۱۲-۱۲: روز (کیم سانگ‌سو)
بریتانیا : سانتوش (ساندیا سوری)
صربستان : کنسولگری روسیه (میروسلاو لکیچ)
برزیل : من هنوز اینجا هستم (والتر سالس)💥
چین : غرق‌شدن لیسبون‌مارو (فانگ لی)
فنلاند : زمان خانواده (تیا کووو)
ترکیه : زندگی (زکی دمیرکوبوز)
پرتغال : تور بزرگ (میگوئل گومس)

  • نشانه‌ی 💥 در مقابل نام پنج فیلم از عناوین فوق، معرف پنج نامزد نهایی این رقابت‌ها در سال جاری به شمار می‌آید.

#جوایز_اسکار
#اسکار

6 months, 2 weeks ago

فهرست کامل نامزدهای اسکار 2025:

🎖بهترین فیلم:

◾️ Anora
◾️ The Brutalist
◾️ A Complete Unknown
◾️ Conclave
◾️ Dune: Part Two
◾️ Emilia Pérez
◾️ I'm Still Here
◾️ Nickel Boys
◾️ The Substance
◾️ Wicked

🎖بهترین بازیگر نقش اول مرد:

◾️ Adrien Brody, The Brutalist
◾️ Timothée Chalamet, A Complete Unknown
◾️ Sebastian Stan, The Apprentice
◾️ Colman Domingo, Sing Sing
◾️ Ralph Fiennes, Conclave

🎖بهترین بازیگر نقش اول زن:

◾️ Cynthia Erivo, Wicked
◾️ Karla Sofía Gascón, Emilia Pérez
◾️ Fernanda Torres, I'm Still Here
◾️ Mikey Madison, Anora
◾️ Demi Moore, The Substance

🎖بهترین بازیگر نقش مکمل مرد:

◾️ Yura Borisov, Anora
◾️ Kieran Culkin, A Real Pain
◾️ Edward Norton, A Complete Unknown
◾️ Guy Pearce, The Brutalist
◾️ Jeremy Strong, The Apprentice

🎖بهترین بازیگر نقش مکمل زن:

◾️ Monica Barbaro, A Complete Unknown
◾️ Ariana Grande, Wicked
◾️ Felicity Jones, The Brutalist
◾️ Isabella Rossellini, Conclave
◾️ Zoe Saldaña, Emilia Pérez

🎖بهترین کارگردان:

◾️ Jacques Audiard, Emilia Pérez
◾️ Sean Baker, Anora
◾️ James Mangold, A Complete Unknown
◾️ Brady Corbet, The Brutalist
◾️ Coralie Fargeat, The Substance

🎖بهترین فیلم بین‌المللی:

◾️ The Girl With The Needle
◾️ The Seed of The Sacred Fig (دانه انجیر معابد)
◾️ Flow
◾️ I'm Still Here
◾️ Emilia Pérez

🎖بهترین انیمیشن:

◾️ Flow
◾️ Inside Out 2
◾️ Memoir Of A Snail
◾️ Wallace & Gromit: Vengeance Most Fowl
◾️ The Wild Robot

🎖بهترین مستند:

◾️ Black Box Diaries
◾️ No Other Land
◾️ Porcelain War
◾️ Soundtrack To A Coup d’Etat
◾️ Sugarcane

🎖بهترین فیلمنامه اقتباسی:

◾️ A Complete Unknown
◾️ Conclave
◾️ Emilia Pérez
◾️ Nickel Boys
◾️ Sing Sing

🎖بهترین فیلمنامه اورجینال:

◾️ Anora
◾️ The Brutalist
◾️ A Real Pain
◾️ September 5
◾️ The Substance

🎖بهترین تدوین:

◾️ Anora
◾️ The Brutalist
◾️ Conclave
◾️ Emilia Pérez
◾️ Wicked

🎖بهترین فیلمبرداری:

◾️ The Brutalist
◾️ Emilia Pérez
◾️ Dune: Part Two
◾️ Nosferatu
◾️ Maria

🎖بهترین موسیقی متن:

◾️ The Brutalist
◾️ Conclave
◾️ Emilia Pérez
◾️ Wicked
◾️ The Wild Robot

🎖بهترین ترانه اورجینال:

◾️ El Mal - Emilia Pérez
◾️ Mi Camino - Emilia Pérez
◾️ Never Too Late - Elton John: Never Too Late
◾️ The Journey - The Six Triple Eight
◾️ Like a Bird - Sing Sing

🎖بهترین جلوه‌های ویژه:

◾️ Alien: Romulus
◾️ Better Man
◾️ Dune: Part Two
◾️ Kingdom of the Planet of the Apes
◾️ Wicked

🎖بهترین طراحی صحنه:

◾️ The Brutalist
◾️ Conclave
◾️ Dune: Part Two
◾️ Nosferatu
◾️ Wicked

🎖بهترین گریم و آرایش مو:

◾️ A Different Man
◾️ Emilia Pérez
◾️ The Substance
◾️ Nosferatu
◾️ Wicked

🎖بهترین طراحی لباس:

◾️ A Complete Unknown
◾️ Conclave
◾️ Gladiator II
◾️ Nosferatu
◾️ Wicked

🎖بهترین صدا:

◾️ A Complete Unknown
◾️ Dune: Part Two
◾️ Emilia Pérez
◾️ Wicked
◾️ The Wild Robot

🎖بهترین مستند کوتاه:

◾️ Death by Numbers
◾️ I Am Ready, Warden
◾️ Incident
◾️ Instruments of a Beating Heart
◾️ The Only Girl in the Orchestra

🎖بهترین انیمیشن کوتاه:

◾️ Beautiful Men
◾️ In the Shadow of the Cypress
◾️ Magic Candies
◾️ Wander to Wonder
◾️ Yuck!

🎖بهترین فیلم کوتاه لایواکشن:

◾️ A Lien
◾️ Anuja
◾️ I'm Not a Robot
◾️ The Last Ranger
◾️ The Man Who Could Not Remain Silent

❗️این مراسم در تاریخ دوم مارچ ‌(بامداد ١٣ اسفند) برگزار می‌شود.

8 months, 3 weeks ago
9 months, 3 weeks ago

**موسیقی متن فیلم 2001: یک ادیسه فضایی

2001 a Space Odyssey
Richard Strauss
György Ligeti
Aram Khachaturian

در پاییز سال ۱۹۶۷ کوبریک با همسرش در حال گوش‌دادن به برنامه بی‌بی‌سی بود که ناگهان صدای یک موسیقی عجیب از رادیو به گوش رسید. آن موسیقی شبح‌وار، قدرتمند و کاملا غیرمعمول بود. آنها منتظر ماندند تا مجری برنامه نام آهنگساز را به زبان آورد: "گئورگ لیگتی." هفته ها طول کشید تا کوبریک توانست قطعه‌ای که شنیده بود را به دست آورد زیرا در آن زمان لیگتی و موسیق‌ های آوانگاردش در جامعه موسیقایی ناشناخته بود. استودیو نمی‌توانست بپذیرد که برای همچون فیلم پرخرجی موسیقی آرشیوی استفاده شود. آنها در نهایت الکس نورث را به کوبریک پیشنهاد دادند. آهنگسازی که در فیلم اسپارتاکوس با او همکاری کرده بود. نورث موسیقی خود را نوشت و تحویل کوبریک داد. البته این کار به آسانی انجام نشد. او در حین کار با کوبریک به قدری تحت فشار بود که دچار اسپاسم عضلانی شده و برای مدتی در بیمارستان بستری بود. نورث وقتی برای اولین بار فیلم را در نیویورک تماشا کرد خود را کاملا تحقیر شده یافت. کوبریک از هیچ یک از موسیقی های او استفاده نکرده بود.**

11 months, 1 week ago

مروری بر فیلم‌های فریتس لانگ
بخش هفتم و پایانی

در کارنامه‌ی هنری بیست ساله‌ی لانگ در آمریکا، ساخت ۲۲ فیلم وجود دارد که علاوه بر فیلم‌های مزبور فوق، دو فیلم متفاوت غیرلانگی نیز در آخرین سالهای فعالیت در این کشور می‌سازد، مشخصاً یکی از آنها را به دلیل دغدغه‌های مالی است و دیگری عاشقانه‌ای کودکانه که لانگ پس از گذشت بیست سال از ساخت «خشم» برای ام‌جی‌ام می‌سازد، شرکتی که مقدمات حضور و فعالیت او در آمریکا را مهیا می‌کند. ابتدا فیلمی جنگی به نام «چریک آمریکایی در فیلیپین» با بازی تایرون پاور که به ماجرای غرق‌شدن کشتی نیروی دریایی آمریکا پس از اشغال فیلیپین از جانب ژاپن و سرگردان‌شدن و مقاومت ساکنین کشتی با نیروهای ژاپنی اشاره دارد و دیگری «مون‌فلیت» اولین اثر سینمااسکوپ لانگ، اقتباسی از رمان «جی مید فاکنر»، روایتی ماجراجویانه همچون «جزیره گنج» رابرت لوئی استیونسون و آثار چارلز دیکنز از انگلستان قرن هجدهم با نقش‌آفرینی استورات گرنجر و جورج ساندرز. فیلم به ماجراهای یتیمی اشاره دارد که به دهکده‌ی عنوان فیلم فرستاده می‌شود تا با معشوق سابق مادرش زندگی کند و با یکدیگر نقشه‌ی یافتن الماسی را دنبال می‌کنند.
سه سال پس از آخرین ساخته‌ی لانگ در آمریکا، او به آلمان بازمی‌گردد تا سه فیلم برای تهیه‌کننده آرتور براونر بسازد. ابتدا ساخت مجموعه‌ی دو قسمتی حماسه‌‌‌‌ی هندی به نام‌های «ببر اشنابور» و «مقبره هندی» از داستان‌های قدیمی تئا فون‌هاربو را برعهده می‌گیرد که قرار بود در اواخر دوران صامت بسازد، ولیکن جو می تهیه‌کننده‌ی آن دوران آلمان در چرخشی غیرمنتظره لانگ را کنار می‌زند و خودش فیلم را کارگردانی می‌کند. به هر رو فیلم داستان یک معمار آلمانی را روایت می‌کند که قرار است برای مهاراجه هندی مدرسه و بیمارستان بسازد و ماجرای مثلث عشقی با رقصنده‌ی اوراسیایی بین آن‌ها را دنبال می‌کند.
آخرین فیلمی که لانگ کارگردانی می‌کند، دنباله‌ای بر فیلم دکتر مابوزه است با عنوان «هزارچشم دکتر مابوزه». لانگ کاراکتر دکتر مابوزه را به فضای معاصر در دهه‌ی شصت می‌آورد و عناصر اسرارآمیز ادگار والاس بریتانیایی را در مجموعه‌ی آلمانی آن تحت نام «کِریمی»، داستان‌های جاسوسی و نظارت برادر بزرگ را با نیهیلیسم دنیای مابوزه در اثر خود می‌گنجاند. موفقیت این اثر، آرتور براونر را مجاب می‌کند تا به ساخت دنباله‌های متعدد دیگری بعد از این تاریخ رو بیاورد و طبیعتاً کارگردانان دیگری از جانب این تهیه‌کننده به ساخت دنباله‌های مذکور می‌پردازند. آخرین فعالیت لانگ، حضور و نقش‌آفرینی در نقش خودش در فیلمی از ژان‌لوک گدار به نام «تحقیر» است که در این فیلم موج‌نوی سینمای فرانسه در کنار بریژیت باردو، میشل پیکولی و جک پالانس حاضر می‌شود.
بازنشستگی لانگ پس از این‌ فیلم‌ها در کالیفرنیا سپری می‌شود و او در اواخر دهه هفتاد و در ۸۵ سالگی از سکته در می‌گذرد و در هالیوود هیلز در آمریکا دفن می‌شود. میراث به‌جامانده از این فیلمساز معتبر و امضاء شخصی او در فیلم‌های متعددی که در برهه‌های مختلف می‌سازد قابل ردیابی است، داستان‌هایی با محوریت تقدیر، قتل و انتقام که به شکوفایی فیلم‌نوآر در آمریکا منتج می‌شود. تأثیرگذاری بر بسیاری از فیلمسازان برجسته طی نسل‌های متمادی از آلفرد هیچکاک و لوئیس بونوئل گرفته تا استنلی کوبریک، جرج لوکاس، ویلیام فریدکین، استیون اسپیلبرگ و این اواخر کریستوفر نولان یا فرانسویان سرشناسی همچون فرانسوا تروفو، ژاک ریوت، ژان‌لوک گدار و کلود شابرول حکایت از بزرگی فیلمسازی دارد که تمام‌نشدنی است و با قابل بحث بودن آثارش به این موضوع پی می‌بریم که آن فیلم‌ها همچنان و همیشه برای مخاطبان زنده‌ باقی مانده‌اند و حرف‌هایی برای گفتن و به تصویرکشیدن دارند که قاعدتاً نمی‌توانیم به سادگی از کنار این ویژگی ممتاز بگذریم، فیلمسازی که مورد تحسین منتقدان «کایه‌دو سینما» نیز قرار داشت و از همین رو بود که گدار در ادای دینی به او، از حضور وی در اثر بزرگ خود بهره می‌برد.

امید پورمحسن
Fritz Lang
#FritzLang

11 months, 1 week ago

مروری بر فیلم‌های فریتس لانگ
بخش ششم

فارغ از تجربه‌گرایی‌ها در ژانر وسترن یا فیلم‌های عقیدتی بر ضدنازی، فیلمساز آلمانی که از پیشگامان سینمای نوآر نیز محسوب می‌شود بر روی ساخت فیلم‌هایی از این دست متمرکز می‌ماند و با ساخت آثاری درخشان در این حیطه، دنیاهایی موازی با شخصیت‌پردازی‌هایی از انسان‌ها و قهرمان‌هایی مورد پذیرش جامعه و ملموس در جهت تأثیرگذاری احساسی و دراماتیک بیشتر برای طرفداران خود به یادگار می‌گذارد. با «زنی در قاب پنجره» از جمله کابوس‌آمیزترین درام‌های او، داستان یک استاد روانشناسی میانسال را با هنرنمایی ادوارد جی رابینسون دنبال می‌کند که اسیرِ جوان بنت افسونگر می‌شود و درگیر ماجراهای یک آدمکشی برای دفاع از خود می‌شود. لانگ همین تیم بازیگران را سال بعد در شاهکار «خیابان اسکارلت» گرد هم می‌آورد، اقتباسی آزاد از نوول «فاحشه» نوشته‌ی ژرژ دولا فوچاردیه فرانسوی که پیشتر توسط «ژان رنوآر» نیز در فیلمی به همین نام به فیلم برگردانده شده بود و «ارنست لوبیچ» دیگر مهاجر آلمانی، تلاشی نافرجام انجام داده بود تا اقتباسی از آن را به روی پرده بیاورد. روایتی مبتنی بر طرح و مضامین تاریک که دو جنایتکار را به تصویر می‌کشد که از یک نقاش میانسال خوب و بااستعداد سوءاستفاده می‌کنند تا آثار هنری او را بدزدند، قصه‌ای از هنرمندان شریفی که تنها برای ارضاء تمایلات شخصی و دستیابی به آرامش به هنر پناه می‌برند و به دلیل نداشتن حامی و پشتیبان، در گمراهی همیشگی زندگی می‌کنند و در آن سوی ماجرا، دیگرانی حاضرند که از این افراد به نفع خویش بهره‌کشی می‌کنند. اثر بعدی با عنوان «رازی پشت در» به‌روزرسانی مدرنی برای افسانه‌ی ریش‌آبی است که در لحظاتی تشابهاتی نیز با «ربه‌کا»ی هیچکاک دارد. چهارمین هنرنمایی جوان بنت در فیلم‌های لانگ حکایت زنی است که به شوهر جدیدش با بازی مایکل ردگریو مشکوک می‌شود که قصد جان او را دارد. «خانه کنار رودخانه» اثر دیگری از لانگ در این سبک است که در آن لوئیس هیوارد در قالب نویسنده‌ای فرو می‌رود که قتلی ناخواسته را انجام می‌دهد و برادرش را مجاب می‌کند در پاک‌سازی جنایت با او همکاری کند. فیلم بعدی در این دسته «برخورد شبانه» نام می‌گیرد، با نقش‌آفرینی استثنایی باربارا استنویک، حضور کلیشه‌ای رابرت رایان و اولین حضور جدی مرلین مونرو در نقشی فرعی و براساس نمایشنامه‌ای از کلیفورد اودتس که در سکانس ابتدایی، معرفی لوکیشن ماجراهای داستان و حرفه‌ی ماهیگیری اهالی روستا به استادانه‌ترین وجه ممکن در سبکی مستندگونه به تصویر کشیده می‌شود. روایت داستان به طرز درخشانی می‌گوید که چگونه برخی از افراد تنها از وجود سایه‌وار خود که به مثابه زندان است بیرون می‌آیند. اثر بعدی «گرمای بزرگ» نام می‌گیرد، تقابل یک پلیس با هنرنمایی گلن فورد با سندیکای جنایتکاران شهرش. از نکات متمایز فیلم نسبت به سایر نوآرها این موضوع است که گلوریا گراهام در نقش رفیقه‌ی گنگستر حضوری متفاوت و وارونه نسبت به «زن مرگبار» در این دسته آثار ایفا می‌کند و کاراکتر گلن فورد به عاملی برای نابودی زنان بدل می‌شود. لانگ یک بار دیگر به سراغ ساخت فیلمی اقتباسی می‌رود که پیشتر توسط ژان رنوار ساخته شده بود، «هوس انسانی» امیل زولا که بار دیگر گلن فورد و گلوریا گراهام را در کنار یکدیگر می‌نشاند و پایانی متفاوت نسبت به داستان اصلی و فیلم رنوار در نظر می‌گیرد. سپس سه‌گانه‌ی لانگ با عنوان «روزنامه نوآر» سر می‌رسد، برداشت‌هایی بدبینانه از پوشش مطبوعاتی یک پرونده‌ی قتل پرشور شبیه به آنچه در ماجراهای قتل واقعی کشف‌نشده‌ی «کوکب سیاه» اتفاق می‌‏افتد. ابتدا در «گاردنیای آبی» آن باکستر را دنبال می‌کنیم که در چند ماجرای مجزا اسیر زندگی متعارف و تهوع‌آور مردان می‌شود و تصویری هولناک از زندگی رقت‌بار آمریکایی را نشانمان می‌دهد. «وقتی شهر می‌خوابد» دومین فیلم از این سه‌گانه لقب می‌گیرد، با حضور دانا اندروز، جرج ساندرز، وینسنت پرایس و آیدا لوپینو که ماجراهای قاتلی سریالی را توسط گروهی از روزنامه‌نگاران درگیر شهرت دنبال می‌کند که برای دستیابی به راز این جنایات، دست به هرکاری می‌زنند. آخرین بخش سه‌گانه به فیلم «ورای شکی منطقی» مرتبط است، بار دیگر با حضور دانا اندروز و جوان فونتین در نقش نامزد او. ماجراهای فیلم به دوگانه‌ی موافقین و مخالفین اعدام می‌پردازد و جنایتی را دنبال می‌کند که قرار است با نقشه‌ای از جانب سردبیر روزنامه‌‌ای در تقابل با دادستان شهر برای انتقاد از او چیده شود. تصمیم انتهایی نامزد قهرمان فیلم یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات فیلم به شمار می‌رود، جایی که مفهوم جدیدی از خیانت را به تصویر می‌کشد و همین موضوعات است که شاید فیلم را به تلخ‌ترین فیلم نوآر لانگ تبدیل می‌کند.
?

11 months, 1 week ago

مروری بر فیلم‌های فریتس لانگ
بخش پنجم

همین موضوع را دستمایه‌ی فیلم بعدی خود که اولین اثر با تهیه‌کنندگی‌اش یعنی «تو و من» است نیز قرار می‌دهد، فیلمی که متاثر از درون‌مایه‌های برتولت برشت ساخته می‌شود و در سکانس جیب‌بری آغاز فیلم و سکانس جذاب و نوستالژیک با چاشنی غم غربت رویاهای زندانیان سابق، ملموس است. سیلویا سیدنی و جورج رافت نقش یک جفت محکوم دارای آزادی مشروط را بازی می‌کنند که در فروشگاهی کار می‌کنند که صاحب فروشگاه به طور معمول مجرمان سابقه‌دار را استخدام می‌کند تا به آن‌ها فرصتی دوباره بدهد، اگرچه در مسیر خود دچار خبطی می‌شوند ولی با راهکاری که هلن پیش رویشان می‌نهد، گره‌ی پیش‌آمده گشوده می‌شود.
اولین اثر در ژانر وسترن فریتس لانگ، دنباله‌ای است بر «جسی جیمز» هنری کینگ با عنوان «بازگشت فرانک جیمز» با هنرنمایی هنری فوندا و جین تیرنی. تجربه‌گرایی لانگ و پاگذاشتن در این ژانر او را به تجربه‌ای در جهت رسیدن به فیلم مطلوبش در این حیطه می‌کشاند. فیلم همانطور که از عنوانش پیداست، زندگی فرانک جیمز را پس از مرگ برادر یاغی‌اش، جسی جیمز، به دست برادران فورد دنبال می‌کند. در اثر بعدی به نام «وسترن یونیون» همچنان در این ژانر و حال‌وهوای مربوطه سیر می‌کند و قصه‌ی قهرمانی با نقش‌آفرینی رندولف اسکات را به عنوان یک قانون‌شکن اصلاح‌شده دنبال می‌کند که در نبرد با رابرت یانگ مثلثی عشقی را جهت تصاحب دل دختری دنبال می‌کنند و قصه‌ی خطوط تلگرافی را پی می‌گیرد که اسیر یاغیان و بومیان می‌شود، ناگفته نماند که برخی از صحنه‌های این فیلم نیز عیناً در فیلم «بوفالو بیل» ویلیام ولمن آمده است. این دو سیاه‌مشق در ژانر وسترن، سرانجام به اثر درخشانی منتج می‌شود که تمام مؤلفه‌های آثار لانگ را یک‌جا در دل خود می‌نهد، از عشق و تقدیر تا نفرت، قتل و انتقام. اینگونه است که «مزرعه‌ی بدنام» به یکی از متفاوت‌ترین و در عین حال درخشان‌ترین آثار وسترن طبقه‌بندی می‌شود و با درونمایه‌های محبوب لانگ، چینشی دقیق از وقایع و ماجراها را در جهت دستیابی به هدف قهرمان فیلم در کنار هم می‌گذارد. مارلنه دیتریش افسانه‌ای در نقش پشتیبان و مسئول اقامتگاهی برای دار و دسته‌ی جنایتکارانی به نام چاک الاک هنرنمایی می‌کند و آرتور کندی و مل فرر دیگر نقش‌های اصلی را عهده‌دارند. فیلم در شیوه‌ی روایت خاص خود از تاریخ‌نگاری آمریکای قرن نوزدهم، به واکاوی شخصیت‌های قانون‌شکن و یاغی خود می‌پردازد و با دنبال‌کردن معمایی که برای پیداکردن قاتل طرح می‌کند، به شکلی درگیرکننده و با جزئیاتی بدیع و به‌یادماندنی به معرفی و شناخت آنان می‌پردازد و پازل خود را لحظه به لحظه تکمیل می‌کند.
به موازات تجربه‌گرایی موفقیت‌آمیز در ژانر وسترن، لانگ به سراغ ساخت فیلم‌هایی با محوریت انتقاد از حاکمان نازی آلمان می‌رود. در ابتدا «شکار انسان» را با بازی والتر پیجن در قامت یک انگلیسی متواری و جوان بنت در نقش یک روسپی می‌سازد که قصه‌ی تعقیب و گریز آن به پیش از آغاز جنگ جهانی دوم برمی‌گردد، در آغاز شخصیت اصلی فرصت کشتن رهبر نازی‌ها را دارد، اما اهمال او یادآور انگلستان است که توان متوقف‌کردن آلمان پیش از شروع جنگ دوم جهانی را در دستان خود داشت و در این مسیر کوتاهی می‌کند. همینطور مماشات انگلیسی‌ها در استرداد فرد تحت‌تعقیب به مقامات آلمانی را به جنبه‌ی تحقیر می‌نگرد و حضور آلمانی‌های نازی با هویت جعلی و به شکلی آزادانه در لندن را موجب وحشت قرار می‌دهد. فیلم بدون تعارف در سمت انگلیسی‌ها می‌ایستد و افراد بی‌طرف از جمله مقامات دفتر «هیز» در ایالات متحده را به سمت همراهی با انگلستان متمایل می‌سازد. سپس در یکی از شاهکارهایش با همکاری برتولت برشت به سراغ «دژخیمان هم می‌میرند!» می‌رود، با یک والتر برنان به‌یادماندنی و فراموش‌نشدنی که به ماجراهای پس از مرگ ژنرال هایدریش معروف به «جلاد اروپا» به عنوان یکی از سران حزب نازی، مرد شماره دو اس‌اس و مغز متفکر هولوکاست می‌پردازد که در نهایت با ستایشی مطلوب در خصوص دروغ‌پردازی به مرگ یکی از خودفروختگان اهل چکسلواکی منجر می‌شود. به دنبال آن به سراغ اقتباسی از کتاب گراهام گرین یعنی «وزارت ترس» می‌رود، فیلم‌ی جاسوسی با هنرنمایی ری میلاند و روایتی از داستان مردی که به تازگی از آسایشگاه روانی آزاد شده است و به شکلی ناخواسته در حلقه‌ای از جاسوسان بین‌المللی گرفتار می‌شود و توسط مأموران نازی تحت تعقیب قرار می‌گیرد. آخرین فیلم ضدنازی لانگ در این برهه و در ژانر جاسوسی «شنل و خنجر» نام می‌گیرد که شخصیت اصلی داستان با بازی گری کوپر از روی «جی رابرت اوپنهایمر» الگوبرداری می‌شود. فیلم به ماجراها و عملیاتی می‌پردازد که با هدف متواری کردن دانشمندان تسلیحات هسته‌ای از چنگال نیروهای نازی و فاشیستی با حمایت جنبش مقاومت ایتالیا در خاک آن کشور طراحی می‌گردد.
?

11 months, 1 week ago

مروری بر فیلم‌های فریتس لانگ
بخش چهارم

در اثر بعدی به نام «وصیت‌نامه دکتر مابوزه» که دنباله‌ای بر فیلم «دکتر مابوزه قمارباز» است شاهد آخرین حضور رودولف کلاین‌روگ و نیز آخرین همکاری با تئا فون‌هاربو هستیم، فیلمی که در ابتدای همین یادداشت از آن سخن رفته بود و به نوعی پیشگویی لانگ از خیزش آدولف هیتلر در تلاش برای سلطه بر آلمان و در نگاهی وسیع‌تر کل جهان است. اما با قدرت‌گیری نازی‌ها و تصدی‌گری گوبلز بر «وزارت روشنگری و تبلیغات عمومی»، او بیان می‌کند که فیلم دنباله‌روی این پیام است که «گروه بسیار فداکاری از مردم، کاملاً قادر به سرنگونی هر دولتی با خشونت هستند»، از این رو فیلم درگیر ماجراهایی می‌شود که به توقیف آن منجر می‌گردد. با تمام این تفاسیر ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که همین فیلم باعث می‌شود تا شابرول به سمت حرفه‌ی کارگردانی گام بردارد و فیلم «دکتر ام» را به عنوان ادای احترامی بر فیلم لانگ کارگردانی کند و کریستوفر نولان در جهت پرداخت شخصیت ژوکر در فیلم «شوالیه تاریکی»، دکتر مابوزه را ملاک شخصیت‌پردازی خویش قرار می‌دهد.
حواشی پیرامون «وصیت‌نامه دکتر مابوزه»، لانگ را به تبعیدی خودخواسته فرامی‌خواند، پس با توجه به کانون مهمی که سینماگران در فرانسه‌ی آن سال‌ها داشتند، آشنایی با زبان این کشور و نزدیکی مرز میان دو کشور، او را به حضور در فرانسه ترغیب می‌کند. علاوه بر آن، دوست و همراه دیرینه‌اش اریش پومر نیز در آن کشور مستقر بود و با یکدیگر فیلمی فانتزی اقتباسی از نمایشنامه‌ای مجارستانی نوشته‌ی فرانس مولنار به نام «لیلیوم» را می‌سازند. فیلم به دلیل نگرش مذهبی‌اش و برداشت متفاوتی که از بهشت ارائه می‌دهد مورد اعتراض روحانیون کاتولیک قرار می‌گیرد و مورد استقبال عموم منتقدان نیز قرار نمی‌گیرد، هرچند در زمره‌ی آثار مورد علاقه‌ی کارگردان از کارنامه‌اش می‌ایستد.
پس از این فیلم است که دوران حضور در کشور دیگری سر می‌رسد، لانگ که پیش از جنگ جهانی اول فرصت جهانگردی نصیبش شده بود و از چندین کشور اروپایی، آفریقایی، آسیایی و حوالی اقیانوس آرام دیدن کرده بود، بار دیگر پیش از وقوع جنگ جهانی دیگری، هوس سرزدن به آن سوی اقیانوس‌ها نصیبش می‌شود و به دعوت دیوید او سلزنیک؛ تهیه‌کننده‌ی مطرح هالیوودی و کاشف ستارگانی همچون کاترین هپبورن، فرد آستر و دیگران که پیشتر آلفرد هیچکاک را نیز به هالیوود کشانده بود، به آمریکا نقل‌مکان می‌کند. او به کشوری ورود می‌کند که تحت سیطره‌ی نظام استودیویی قرار داشت، منتقدان او را با القاب تمسخرآمیزی همچون «تک‌چشمی» یا الفاظ هتاکانه‌ای همچون «آلمانی هرزه» و .. خطاب قرار می‌دادند، نویسندگان ادعای مالکیت بر فیلم‌ها را داشتند، تهیه‌کنندگان حق اظهار نظر در هر زمینه‌ای را بر خود محق می‌دانستند و ستارگان نازپرورده اجازه‌ی سلطه‌ی کامل بر این کارگردان ظالم ژرمانیک نمی‌دادند، نوعی که توسط اریش فون‌اشتروهایم و اتو پرمینجر تجسم یافته بود. شروع فعالیت در آمریکا با فیلمنامه‌‌ای که اگرچه در ابتدا مورد پذیرش سلزنیک قرار می‌گیرد، اما پس از چند روز توسط او رد می‌شود و لانگ یک سال آزگار بدون هیچ فعالیتی صرفاً سرگرم مطالعه و انجام عادت دیرینه‌اش در جمع‌آوری بریده‌ی جراید و آموزش زبان آمریکایی می‌گردد و در دومین سال حضورش همراه با بارتلت کورماک، بر اساس داستان «قانون اوباش» نورمن کرسنا و تهیه‌کنندگی جوزف ال منکیه‌ویچ، فیلمنامه‌ی «خشم» را می‌نویسند و اولین تجربه‌ی کارگردانی‌اش را با هنرمایی اسپنسر تریسی و سیلویا سیدنی به ثبت می‌رساند، تجربه‌ای متفاوت برای ام‌جی‌ام که تا آن تاریخ با موزیکال‌ها و درام‌های پرزرق و برق شناخته می‌شد. لانگ مضامین حرف‌هایش را با صراحت تمام در این فیلم بیان می‌کند، قصه‌ای که به لینچ‌کردن فردی بی‌گناه توسط دسته‌ای اوباش مرتبط است و با نجات‌یافتن فرد مذکور فرصت را مغتنم می‌شمارد تا این نگاه بدبینانه را در جهت نمایش تجسمی از شر مطلق، بیماری انتقام‌جویی و تنفر به پرده بکشاند.
اثر بعدی او «شما فقط یک بار زندگی می‌کنید» در دسته‌ی پیشگامان فیلم‌نوآر می‌ایستد و از حضور سیلویا سیدنی و هنری فوندا نیز بهره می‌برد. تقدیر و سرنوشت در کنار شرارت خشونت درون‌مایه‌ی اصلی فیلم را به خود اختصاص می‌دهد، سرنوشتی ناگزیر که روی خوش را به قهرمان نشان نمی‌دهد و او را در وضعیتی قرار می‌دهد که اوضاع برای قهرمان هر لحظه بد و بدتر شود. برخی از سکانس‌های این فیلم از جمله سکانس سرقت بانک در فیلم «دیلینجر» ساخته‌ی مکس ناسک طی توافق میان تهیه‌کنندگان فروخته می‌شود و بدون اطلاع کارگردان آلمانی در فیلم محصول ۱۹۴۵ مورد استفاده قرار می‌گیرد. فیلم نگاهی انتقادی و تلخ به مسئله‌ی زندانیان پس از آزادی نیز می‌اندازد و ...
?

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months ago