سفره ی دل

Description
@smafattah
ارتباط با ادمین


کانال " سفره ی دل " سعی دارد
تا #حکایات ناب از زندگی #اهل_بیت
علیهم السلام را در موضوعات گوناگون برای شما بازگو کند .
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 месяц, 2 недели назад

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 месяца назад

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 дня, 2 часа назад

4 weeks ago

⬅️ داستان های کانال سفرۀ دل
را در مجموعه مجلدات کتاب
یک‌روز یک‌جا‌ یک‌نفر
بخوانید .

⚠️ لازم به ذکر است ، قالب کتاب
با کانال از جهت موضوع بندی ،
حکایات ، ترجمه و ... متفاوت
است .

۱۴ جلد ، در هر جلد ۱۰۰ حکایت
( فعلاً جلد اول در بازار عرضه شده است . )

4 weeks ago

حکایت 3⃣1⃣5⃣

🌴 در آداب درختکاری 🌴

#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

روزی برادرم #عیسی علیه‌السلام از شهری عبور کرد که در میوه های درختان آن ها کرم بود . 

مردم آن دیار از وجود کرمِ در میوه ها به حضرت عیسی علیه‌السلام شکایت کردند .

عیسی علیه السلام فرمود : علاج این آفت نزد خودتان است ، در حالی که شما از آن بی خبرید .

سپس فرمود :

« إِذَا غَرَسْتُمُ اَلْأَشْجَارَ صَبَبْتُمُ اَلتُّرَابَ ثُمَّ صَبَبْتُمُ اَلْمَاءَ وَ لَيْسَ هَكَذَا يَجِبُ بَلْ يَنْبَغِي أَنْ تَصُبُّوا اَلْمَاءَ فِي أُصُولِ اَلشَّجَرِ ثُمَّ تَصُبُّوا اَلتُّرَابَ لِكَيْلاَ يَقَعَ فِيهِ اَلدُّودُ ...

وقتی شما درختان را می کارید ، ابتدا خاک ریخته و سپس آب می  ریزید . در حالی که این کار صحیح نیست . بلکه باید اول پای ریشه ی درختان آب ریخته ، سپس خاک بریزید ، تا در میوه ها کرمی پیدا نشود ... »

مردم آن شهر ، همانطور که ایشان فرمود ، درختان را کاشتند و دیگر اثری از کرم ها در میوه ها نبود .

🗂منبع :
علل الشرایع ، ج ۲، ص ۵۷۴

#علم_امام
#درختکاری

📜@sofre_ye_del

4 weeks, 1 day ago

حکایت 2⃣1⃣5⃣

⚠️  سخنرانان ارجمند ،
                            مادحین گرامی
                              به گوش ... ⚠️

#حنان می گوید :

در عشیره ی ما زنی بود که کنیز #نوحه_سرایی داشت .

روزی آن زن نزد پدرم آمد و گفت :

جانم به فدایت ای عمو ! شما می دانید که معیشت من ، اول از خدا و بعد از طریق این کنیز می گذرد . می خواستم از #امام_صادق علیه‌السلام سؤال کنی که اگر اجرت نوحی سرایی حلال است که خوب وگرنه دیگر کنیزم نوحه سرایی نکند و او را بفروشم و از پول فروش او ، امرار معاش کنم ، تا بالاخره خدای متعال گشایشی عنایت کند .

پدرم به آن زن گفت : به خدا قسم که من حاضر نیستم چنین سؤالی را در محضر امام صادق علیه‌السلام مطرح کنم .

_ حنان می گوید _ : من گفتم : من حاضرم سؤال تو را مطرح کنم .

تا اینکه خدمت امام صادق علیه‌السلام رسیدیم ، من سؤال آن زن را مطرح کردم و عرض کردم :

زنی در همسایگی ما است که کنیزی نوحه سرا دارد و معیشت او بعد از خدا ، تنها از طریق او تأمین می شود . به من گفته است : از امام صادق علیه‌السلام درباره ی اجرا نوحه سرایی سؤال کن ، اگر حلال بود که خوب ، اگر نه او را بفروشم .

حضرت فرمود : آیا با صاحبان عزا شرط می کند که باید چه مبلغی بپردازند ؟

عرض کردم : به خدا قسم که من نمی دانم شرط می کند یا نه .

حضرت فرمود :

« قُلْ لَهَا لاَ تُشَارِطُ وَ تَقْبَلُ مَا أُعْطِيَتْ

به آن کنیز بگو :

شرط نکند و هر مبلغی که به او دادند ، بپذیرد . » *

  • مرحوم مجلسی در ذیل این روایت می فرمایند :

يدل على كراهة الاشتراط‍ .

این روایت دلالت می کند بر اینکه شرط کردن برای مبلغ دریافتی از نوحه سرایی ، مکروه است .

🗂منبع :
کافی ، ج ۵ ، ص ۱۱۷

#نوحه_سرایی
#مال_حلال
#معیشت
#تسلیم

📜@sofre_ye_del

3 months, 4 weeks ago

حکایت 1⃣9⃣4⃣

?? اثر دوستی ابوبکر و عمر ??

#امام_صادق علیه‌السلام فرمود :

#امیرالمؤمنین علیه السلام داییِ گروهی از قبیله ی #بنی_مخزوم بود .

روزی جوانی از آن‌ها آمد و خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد : 

ای دایی ! دوست همسالی داشتم که از دنیا رفت و من از این رخداد بسیار ناراحتم . 

حضرت فرمود : دوست داری او را ببینی ؟

عرض کرد : بله .

فرمود : پس ما را سر قبر او ببر . 

وقتی رسیدند ، حضرت دعایی کرد و فرمود : ای فلانی به اذن خدا از جای خود بلند شو !

ناگهان مُرده ای بالای سر قبر نشست . در حالی که می گفت :

« ونيه ونيه » 

حضرت فرمود : چه می گویی ؟ 

آن مُرده گفت : می گویم لبیک لبیک ای سرور ما !

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : این چه زبانی است ؟ آیا به هنگام #مرگ از اعراب نبودی ؟

عرض کرد : 

« نَعَمْ وَ لَكِنِّي مِتُّ عَلَى وَلاَيَةِ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ فَانْقَلَبَ لِسَانِي إِلَى أَلْسِنَةِ أَهْلِ اَلنَّارِ . 

بله جزو عرب ها بود ؛ امّا چون با ولایت #ابوبکر و #عمر از دنیا رفتم ، زبانم تبدیل به زبان اهل جهنّم تبدیل شد . »

?منبع : 
الخرائج و الجرائح ، ج ۱، ص ۱۷۳

#ولایت_تکوینی
#ابوبکر_و_عمر
#حب_و_بغض
#تبری
#مرگ

?@sofre_ye_del

4 months, 2 weeks ago
4 months, 2 weeks ago

حکایت 0⃣9⃣4⃣

❤️ کسی که بت شکند
بر فراز دوش نبی
برای حفظ خلافت
ز هر کسی اولاست ❤️

#امام_حسين عليه السلام فرمود :

روزى #امیرالمؤمنین عليه السلام ندا سر داد :

هر كسی از #پیامبر_خدا صلّى اللّٰه عليه و آله طلبكار است يا وعده ای را از جانب او مى‌ طلبد ، بيايد و آن را از من بگيرد .

هر روز عده‌ اى مى‌ آمدند و چيزى را مى‌ خواستند و على عليه السلام جانماز پيامبر را بلند مى‌كرد و همان مقدار در آن‌جا مى‌يافت و به شخص طلبكار مى‌داد .

#ابوبکر به #عمر گفت : على با اين كار آبروى ما را برد ! چاره چيست‌ ؟

عمر گفت : تو نيز مثل او ندا كن ؛ شايد مانند او بتوانى بدهى‌ هاى رسول خدا _ صلّى اللّٰه عليه و آله _ را ادا كنى .

ابوبكر ندا كرد : هر كس از رسول خدا _ صلّى اللّٰه عليه و آله _ طلبى دارد ، نزد من بيايد .

هنگامی که اين قضيه به گوش امیرالمؤمنین عليه السّلام رسيد ، فرمود : او به زودى از کار خود پشيمان مى‌ شود .

فرداى آن روز ، ابوبكر در جمع مهاجر و انصار نشسته بود ، که عربى بيابان نشین آمد و پرسيد : كدام يك از شما جانشين رسول خدا است ؟

مردم به ابوبكر اشاره كردند .

گفت : تو وصى و جانشين پيامبر هستى‌؟

ابوبكر گفت : بله . چه مى‌خواهى‌؟

گفت : پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله قول داده بود كه هشتاد شتر به من بدهد ، اكنون كه او نيست ؛ پس آن‌ها را تو بايد بدهى .

ابوبكر گفت : شترها بايد چگونه باشند؟

عرب گفت: هشتاد شتر سرخ موى و سيه‌چشم . ( از گران‌ترین نژادهای شتر . )

ابوبكر به عمر گفت: حال چه كار كنيم‌؟

عمر گفت : عرب های بیابان نشین چيزى نمى‌دانند . از او بپرس آيا شاهدى بر گفته ی خود دارد ؟

ابوبكر از او شاهد خواست .

عرب بیابان نشین گفت : مگر بر چنين چيزى شاهد مى‌خواهند؟ به خدا سوگند تو جانشين پيامبر نيستى .

سلمان برخاست و گفت : اى عرب ! دنبال من بيا تا جانشين پيامبر خدا صلی‌الله علیه و آله را به تو نشان دهم.

عرب به دنبال او به راه افتاد تا اين‌كه به على عليه السّلام رسيدند .

عرب گفت : تو وصى پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله هستى‌؟

حضرت فرمود : بله ، چه مى‌خواهى‌؟

عرب گفت : رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله هشتاد شتر سرخ موى و سيه‌چشم براى من تعهّد كرده بود . اكنون آن ها از تو مى‌خواهم .

حضرت فرمود : آيا تو و خانواده‌ات مسلمان شده‌ايد ؟!

در اين هنگام عرب خود را روی دستان امیرالمؤمنین عليه السّلام انداخت و آن را بوسيد و گفت : تو وصى حقّ‌ پيغمبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله هستى . چون بين من و پيامبر شرط‍‌ همين بود _ و تو از آن باخبر هستی _ .
ما همه مسلمان‌ شده‌ايم .

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود :

« يَا حَسَنُ اِنْطَلِقْ أَنْتَ وَ سَلْمَانُ مَعَ هَذَا اَلْأَعْرَابِيِّ إِلَى وَادِي فُلاَنٍ فَنَادِ يَا صَالِحُ يَا صَالِحُ فَإِذَا أَجَابَكَ فَقُلْ إِنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ لَكَ هَلُمَّ اَلثَّمَانِينَ اَلنَّاقَةَ اَلَّتِي ضَمِنَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِهَذَا اَلْأَعْرَابِيِّ

اى حسن ! تو و سلمان ، با اين عرب به فلان صحرا برويد و بگوييد : « يا صالح ، يا صالح ! » ، وقتى كه جوابتان را داد ، بگو : امير المؤمنين به تو سلام مى‌ رساند و مى‌ گويد : هشتاد شترى كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله براى اين عرب تعهّد كرده بود را بياور . »

سلمان مى‌گويد : به جايى كه على عليه السّلام فرموده بود ، رفتيم . امام حسن عليه السّلام همان گونه كه امیرالمؤمنین عليه السّلام فرموده بود ، ندا سر داد . سپس جوابی آمد : لبيك يابن رسول اللّٰه . امام حسن عليه السّلام پيام اميرالمؤمنين علیه السلام را رساند .

عرض کرد : به روى چشم ، اطاعت مى‌كنم. چيزى نگذشت كه افسار شتری از زمين خارج شد و امام حسن عليه السّلام آن را گرفت و به عرب داد و فرمود : بگير . سپس شترها پيوسته خارج مى‌ شدند تا اين‌كه هشتاد شتر با همان اوصاف تكميل شد .

?منبع :
الخرائج و الجرائح ، ج ۱، ص ۱۷۵

#امیرالمؤمنین_علیه‌السلام
#علم_غیب

?@sofre_ye_del

6 months, 2 weeks ago
6 months, 2 weeks ago

خداوند آگاه تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد ! »

?منبع :
کافی ،  ج ۸ ، ص ۳۴۹

#امیرالمؤمنین_علیه‌السلام
#علم_امام

?@sofre_ye_del

6 months, 2 weeks ago

حکایت 4⃣8⃣4⃣

? عید غدیر مبارک ?
?دفاع امام باقر علیه‌السلام
               از امیرالمؤمنین علیه‌السلام ?

#عبدالله_بن_نافع_ازرق می گوید :

اگر بدانم در روی زمین کسی هست که بتواند ثابت کند در جنگ نهروان که #علی _ علیه‌السلام _ آن‌ها را کشت ، به آن‌ها ظلم نکرد ، به سوی او خواهم رفت .

به او گفتند : حتّی اگر آن شخص ، از فرزندان علی علیه‌السلام باشد ؟

گفت : مگر در میان فرزندان او عالمی هم وجود دارد ؟!

گفتند : این اوّلین نادانی توست . مگر این خانواده ، خالی از عالم می شود ؟!

پرسید : اکنون عالم این خانواده کیست ؟

گفتند : محمّد بن علی بن الحسین ، #امام_باقر علیه‌السلام .

عبدالله بن نافع با شجاعان و بزرگانِ از اصحاب خود به طرف مدینه حرکت کرد . 

_ وقتی به #مدینه رسید _ ، از محضر امام باقر علیه‌السلام اجازه ی شرفیابی خواست .

به حضرت عرض کردند : _ این شخصی که آمده _ عبدالله بن نافع است .

فرمود : مرا با او چه کار ؟! با این‌که شب و روز ، از من و پدرم بیزاری می جوید .

ابوبصیر کوفی عرض کرد : فدایت شوم ! او مدّعی‌ست (( که اگر کسی روی زمین باشد و بتواند ثابت کند امیرالمؤمنین علیه‌السلام 
با کشتن اهل نهروان به آن‌ها ظلم نکرده است ، به محضر او می رسم ؛ اگر چه با من فاصله ی زیادی داشته باشد .  ))

حضرت فرمود : واقعاً برای کشف این مطلب آمده است ؟

عرض کرد : بله .

حضرت به غلامش دستور داد تا بار و بنه ی او را بر روی زمین بگذارد و به او بگوید : فردا بیاید . 

فردا صبح ، عبداللّه با بزرگانِ از اصحاب خود آمد . 

امام باقر علیه‌السلام نیز ، فرزندان مهاجر و انصار را جمع کرد و با دو جامه ی سرخ رنگ بیرون آمد . _ چهره ی حضرت آن‌چنان زیبا بود _ که گویی پاره ی ماه بود .

ابتدا خطبه ای به این مضمون خواند :

حمد و سپاس خدایی را که مکان را مکان نمود و و کیفیّات را کیفیّت بخشید و زمان را ایجاد کرد . سپاس خدایی را که خواب و چُرت زدن در او راه ندارد . آن‌چه در آسمان ها و زمین است برای اوست . [ تا پایان آیه ] و گواهی می دهم معبودی جز خدای متعال نیست . و این‌که محمّد صلّی اللّه علیه و آله پیامبر اوست . 
او را برگزید و به راه راست راهنمایی نمود . خدا را سپاس که ما را مفتخر به نبوّت او گردانید و امتیاز ولایت را به ما بخشید . 
ای گروه فرزندان مهاجر و انصار ! هر کسی منقبتی پیرامون علی علیه‌السلام در ذهن دارد ، بیاستد و آن را نقل نماید .

مردم از جای خود حرکت کردند و هر کدام به خوبی منقبتی را نقل کردند .

عبداللّه گفت : همه ی این احادیث را من نیز ، از راویانی که نقل کردید ، نقل نموده ام . ولی علی علیه‌السلام بعد از ماجرای حکمیّت کافر شد ! 

_ افراد همچنان مناقب را نقل کردند تا _ به بالأخره مناقب را به حدیث خیبر منتهی کردند ؛ که پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله 
فرمود : 

« لَأُعْطِيَنَّ اَلرَّايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ كَرَّاراً غَيْرَ فَرَّارٍ لاَ يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اَللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ 

فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز ، او را دوست دارند . و او شخص حمله کننده ایست که در او فرار راه ندارد . و این چنین می جنگد تا خدا پیروزی را به دست او به ثمر برساند ... »

سپس امام باقر عليه السّلام رو به عبد اللّه بن نافع كرد و فرمود : در باره ی اين حديث چه مى‌گويى‌؟

او گفت : اين حديث درست است و ترديدى در آن نيست ؛ ولى او پس از آن ماجرا ، کاری را انجام داد که موجب كافر شدنش شد ! 

امام باقر عليه السّلام فرمود :

مادرت به عزایت بنشیند ! به من بگو كه خداى عزّوجلّ‌ روزى كه على بن ابى طالب عليه السّلام را دوست داشته ، آیا مى‌دانسته كه اهل نهروان را مى‌كشد يا نمى‌ دانسته‌؟

او گفت : دوباره سخن خود را تکرار کنید .

امام عليه السّلام فرمود : به من بگو خداوند عزّوجل روزى كه على بن ابى طالب عليه السّلام را دوست مى‌داشت ، آیا مى‌دانست كه او اهل نهروان را مى‌كشد يا نمى‌دانست‌؟

ابن نافع با خود گفت : اگر بگويم نمى‌دانست كافر مى‌شوم . از اين رو در پاسخ گفت : بله خدا مى‌دانست.

امام عليه السّلام فرمود : آيا خداوند دوست می داشت كه على عليه السّلام ، او را اطاعت كند يا نافرمانى او را کند ؟

عبداللّٰه بن نافع گفت : اطاعت او کند . _ پس كشتن نهروانيان اطاعت خداوند متعال بوده است _ .

امام عليه السّلام فرمود : پس بلند شو كه محكوم شدى .

عبد اللّٰه بن نافع در حالی برخاست كه اين آيه را مى‌ خواند :

« حَتّٰى يَتَبَيَّنَ‌ لَكُمُ‌ اَلْخَيْطُ‍‌ اَلْأَبْيَضُ‌ مِنَ‌ اَلْخَيْطِ‍‌ اَلْأَسْوَدِ مِنَ‌ اَلْفَجْرِ

تا رشته ی سپید صبح، از رشته ی سیاه _شب _ برای شما آشکار گردد ! »

« اَللّٰهُ‌ أَعْلَمُ‌ حَيْثُ‌ يَجْعَلُ‌ رِسٰالَتَهُ‌ 

6 months, 3 weeks ago

حکایت 3⃣8⃣4⃣

?❤️ محبت اهل بیت علیهم السلام
ملاک قبولی حج ❤️?

#زيد_شحام مى‌ گويد :

روزی #قتادة_بن_دعامه [ يكى از مفسّران بزرگ اهل سنّت] خدمت #امام_باقر عليه السّلام شرفياب شد .

حضرت به او فرمود : اى قتاده ! تو فقيه اهل بصره هستى‌؟

عرض كرد : اين‌گونه مى‌ گویند .

امام باقر عليه السّلام فرمود : به من خبر رسيده است که تو ، #تفسیر_قرآن می گویی !

قتاده گفت : بله .

حضرت فرمود : از روى #علم و آگاهى تفسير مى‌ گویی يا از روى نادانى‌؟

قتاده عرض كرد : خير ؛ قاعدتاً از روى علم و دانايى تفسیر می گویم .

امام عليه السّلام فرمود : اگر از سر آگاهى تفسير مى‌ گویی ، پس تو ، شخصیّت ارزنده ای هستی و من از تو پرسشى مى‌كنم .

قتاده گفت : بپرسيد .

امام عليه السّلام فرمود : به من بگو منظور از اين آيه ی سورۀ سبأ چیست ؟

« وَ قَدَّرْنٰا فِيهَا اَلسَّيْرَ سِيرُوا فِيهٰا لَيٰالِيَ‌ وَ أَيّٰاماً آمِنِينَ‌ 

و سیر و سفر را در [میان] آنان متناسب و به اندازه مقرّر داشتیم، [و گفتیم:] شب ها و روزها با امنیت در آنها مسافرت کنید » 

قتاده گفت : اين آيه در باره ی كسی‌ست كه از خانه ی خود به قصد زيارت خانه ی كعبه خارج می شود و با خود ، توشه و مركب حلال برمی دارد و كرايه‌اش را از مال حلال می پردازد . اين همان كسى‌ست كه در امان و آسايش است تا به خانه اش بازگردد .

امام باقر عليه السّلام فرمود : اى قتاده ! تو را به خدا قسم مى‌دهم آيا اين را هم مى‌دانى كه چه بسا کسی که با توشه و مركب و كرايه ی حلال ، از خانه ی خويش ، به قصد زيارت خانه ی خدا خارج می شود و گرفتار دزدان در مسیر می شود ؛ تا جایی که آن هزينه ی راه او را می ربايند و چنان او را می زنند كه به هلاكت رسد ؟

قتاده در پاسخ گفت : بله ! به خدا قسم می دانم .

امام عليه السّلام فرمود : 

واى بر تو اى قتاده ! اگر قرآن را از پيش خود تفسير می كنى كه در اين صورت ، هم خود هلاک گشته‌اى و هم ديگران را به هلاكت كشانده‌اى . و اگر اين تفسير را از زبان مردم گرفته‌اى ، باز هم خود به هلاكت رسيده‌اى و ايشان را هم به هلاكت رسانده‌ ای . 

واى بر تو اى قتاده ! اين آيه در حقّ كسى‌ست كه با توشه و مركب و كرايه ی حلال ، به قصد زيارت كعبه حرکت کند و به حق ما آشنا باشد و در دل ، #محبت ما را داشته باشد . هم‌چنان كه خداوند مى‌فرمايد :

« فَاجْعَلْ‌ أَفْئِدَةً‌ مِنَ‌ اَلنّٰاسِ‌ تَهْوِي إِلَيْهِمْ‌ 

_حضرت ابراهیم به خدای متعال عرض کرد _ : قلب های گروهی از مردم را متوجّه آن‌ها ساز ... »

مقصود ابراهيم علیه‌السلام ، اشتياق به خانه ی خدا نبود و گرنه می گفت : « الیه : هواى آن كند » _ و اين‌كه « اليهم » گفت و ضمير را جمع آورد ، مقصودش ما بوده‌ايم _ .

سپس امام باقر علیه‌السلام فرمود:

« فَنَحْنُ وَ اَللَّهِ دَعْوَةُ إِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلَّتِي مَنْ هَوَانَا قَلْبُهُ قُبِلَتْ حَجَّتُهُ وَ إِلاَّ فَلاَ يَا  قَتَادَةُ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ كَانَ آمِناً مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ 

به خدا قسم ! ما اهل بیت ، مقصودِ از دعاى ابراهيم عليه السّلام هستیم كه هر كسی قلبش متوجّه ما باشد _ و ما را دوست بدارد _ ، حجّ او پذيرفته خواهد شد و الاّ ، حجّ او قبول نخواهد شد . اى قتاده ! هر كس چنين باشد ، در روز قیامت ، از #عذاب جهنّم در امان است ... »

قتاده گفت : به خاطر همین است که من هم این آيه را اين چنين تفسير نمى‌كنم ! 

امام عليه السّلام فرمود : واى بر تو اى قتاده ! قرآن را آن كسى می فهمد كه به او خطاب شده باشد .

?منبع :
کافی ، ج ۸ ، ص ۳۱۱

#محبت_اهل_بیت_علیهم‌السلام
#اصرار_بر_گناه
#حب_و_بغض
#تفسیر_قرآن
#دوستی
#حج

?@sofre_ye_del

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 месяц, 2 недели назад

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 месяца назад

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 дня, 2 часа назад