مرقومه ✍🏻

Description
من قصّه می‌گویم؛
شما "مرقومه" بفرمایید...

انگار اینجا من بیشتر حرف میزنم: @Mohammad_Amanlou
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago

5 months, 3 weeks ago
6 months ago

دستت را تکان می‌دهی
مثلِ همیشه.
می‌خواهی ببینی ساعت چند است
ولی ساعتی به دستت نبسته‌ای
ساعتت را برده‌اند
مثلِ خیلی چیزهای دیگر
دستت را تکان می‌دهی
با این‌که ساعتی به دست نداری.
با این‌که قراری با کسی نداری.
با این‌که کاری برای انجام دادن نداری.

ساعت‌های تو را دزدیده‌اند
زمانَت را دزدیده‌اند
و تاریکی و ترس را برایت گذاشته‌اند
می‌ترسی سرِ وقت نرسی
به قلبت
به آرزویت
به کارت
به مرگَت
می‌ترسی نرسی
می‌ترسی زمان از دست برود…

#یانیس_ریتسوس

6 months ago

00:39

7 months, 3 weeks ago

یکی بز به گرگی ز بامی بلند
سخن گفت بیهوده و ناپسند
ز پایین به حسرت چنین گفت گرگ
تو را بام بنمود این سان بزرگ
فروتر اگر آیی و ایستی
کنم آشکارا، که ای، کیستی
بسی دون که گردد بلند از مقام
چو آن بز که شد در هوا روی بام

8 months ago

من داشتم می‌سوختم، که تو آمدی؛ و مرا بخاطر بوی خاکستر مقصر دانستی!

فئودور داستایوفسکی

8 months ago

?شما چقدر به نظرات مخالف گوش می‌دین و توی دانسته‌ها و باورهای خودتون بازنگری می‌کنین؟

? آدام گرنت معتقده یکی از مهارت‌های مهم برای انسان‌ها قابلیت یادگیری‌زدایی و بازنگری و دوباره فکر کردنه. در حالی که خیلی از ما توی زندگی روزمره‌ خودمون ترجیح می‌دیم روی باورهای خودمون پافشاری کنیم و نظرات موافق رو بشنویم تا اینکه بخوایم توی باورها و دانسته‌هامون شک کنیم و نظراتی رو می‌شنویم که حس خوبی می‌دن بهمون نه اون‌هایی که ما رو به فکر فرو می‌برن.

?آدام گرنت دلیل این کار رو این می‌دونه که خیلی از ما نظرات مخالف روبه‌جای فرصتی برای یادگیری،  تهدیدی برای خودمون و عزت نفسمون می‌دونیم. این موضوع باعث می‌شه خودمون رو با افرادی احاطه کنیم که با ما موافقن و ما رو به چالش نمی‌کشن. نتیجه این موضوع هم اینه که تفکرات و باورهای ما بدون تغییر می‌مونه و رشد نمی‌کنیم. پس خوبه حواسمون باشه که از نظرات مخالف و شنیدن دیدگاه‌های مختلف استقبال کنیم، چون باعث رشد ما می‌شن.

تکراسا

8 months ago

Visca barca Visca catalunya ❤️?

8 months ago

جایی که کلمات کم می آورند موسیقی به سخن می آید.

میگویند موسیقی زبان مشترک ملت‌هاست. موسیقی با زبان بی زبانی با ما سخن می‌گوید و عمق احساسات ناگفته ما را لمس می‌کند. موسیقی از فکر تراوش می کند و در قلب می نشیند. می‌تواند به ما انرژی دهد و شاد و سرحال‌مان کند، می‌تواند آرامش و تمرکز ببخشد و گاهی اشک های خشکیده ما را جاری سازد. موسیقی از هرج‌ومرج نظم می‌آفریند: چون ریتم بر چیزهای ناهمگرا همسانی تحمیل می‌کند، ملودی بر چیزهای گسیخته پیوستگی تحمیل می‌کند و هارمونی بر چیزهای ناسازگار، هماهنگی.
اینجا مرقومه است، انگار باید پر باشد از کلمات درهم آمیخته و نوشتار سیاه قلم بر کاغذ تلفن همراه! اما در این بحبوحه اضطراب گاهی باید با لب موسیقی سخن گفت. چراست که اخیرا اینجا بیشتر به منظومه می‌ماند تا مرقومه! کمی بشنویم این روزها باشد که باز خودکار بر دوات رود!

جایی که کلمات کم می آورند موسیقی به سخن می آید.

8 months, 1 week ago

? شعر کوچه از همایون مشیری:

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینi عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
فریدون مشیری

? شعر هما میرافشار در جواب شعر فریدون مشیری:

بی تو من زنده نمانم...
بی تو طوفان زده ی دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه سان می گذری غافل از اندوه درونم؟
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی.
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چون در خانه ببستم،
دگر از پای نشستم
گوییا زلزله امد،
گوییا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه ی شهر غریبم
بی تو کس نشود از این دل بشکسته صدایی
برنخیزد دگر از مرغک پربسته نوایی
تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من؟
که ز کویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل،
به تو هرگز نستیزم
من ویک لحظه جدایی؟
نتوانم نتوانم
بی تو من زنده نمانم.....
هما میرافشار

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago