?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
در روانشناسی مفهومی داریم به نام comfort zone که در فارسی نامش را "محدوده آسایش" گذاشتند. یعنی وضعیتی که اگر از آن خارج شویم دچار استرس میشویم.
این مفهوم به درک خیلی از رفتارها کمک میکند. محدودههای آسایش خیلی متعدد هستند. خیلی وقتها آدمها حاضر نیستند تغییری در خودشان ایجاد کنند فقط به این دلیل که اگر از کامفورت زون خارج شوند اضطراب پیدا میکنند. سبک زندگی، سبک تفکر، سبک تغذیه، شغل، باورهای مذهبی و سیاسی همه کامفورت زون هستند.
چرا قضات رایهایشان را به زبان عجیب غریب قضایی مینویسند؟ برای مردمآزاری نیست. این سبک بیان برایشان کامفورت زون شده است. زبان مادری هم یک کامفورت زون نیرومند است حتی وقتی زبان دیگری را مسلط باشیم حرف زدن به ان آزاردهنده است.
در سطح اجتماعی و سیاسی هم این کامفورت زونها مشکل ساز میشوند. جمهوری اسلامی حاضر به مصالحه با آمریکا نیست چون دوست ندارد از کامفورت زونش خارج شود.
اما شاهکار قصهپردازی در مورد کامفورت زون داستانی است به نام کدوقلقله زن. داستانی احتمالا باستانی که به کودکان یاد میدهد از کامفورت زون خارج شوند، با حیوانات خطرناک روبرو شوند و با هوش و خلاقیت خود برای ساخت یک کامفورت زون جدید استفاده کنند. کودک قهرمان داستان کدو قلقلهزن یک کدو را به کامفورت زون خودش تبدیل میکند. کامفورت زونی که راکد و ایستا نیست. حرکت میکند و موانع را پشت سر میگذارد. کسی که کامفورت زون ایستا را انتخاب میکند به سرنوشت شنگول و منگول داستان بزبزقندی دچار میشود.
روزی که معترضان مصری به سمت کاخ حسنی مبارک حرکت میکردند یکی از کارشناسهای مسائل مصر گفت: در مصر ارتش نهاد حاکم است و اگر این انقلاب نتواند ارتش را از این جایگاه به زیر بکشد هیچ تغییر اساسی در کشور اتفاق نمیافتد.
به نظر میرسد سوریه هم از این لحاظ وضعیتی شبیه مصر دارد. در آنجا هم ارتش نهاد حاکم واقعی است. ارتش نهادیست که با زبان خشونت ارتباط برقرار میکنند و وقتی بر یک جامعه سیطره پیدا میکند زبان خودش را به بقیه نهادها تحمیل میکند. چون همه مردم مجبورند با نهاد حاکم ارتباط برقرار کنند و ارتباط با ارتش فقط با کلیدواژههای خشونت، زور، اطاعت، کنترل و مراقبت امکانپذیر است.
تغییرات بنیادین و عمیق فقط زمانی اتفاق میافتند که نهاد حاکم تغییر کند. دمکراسی غربی محصول یک رقابت آشوبناک بین نهادهای مختلف است. بازار، دانشگاه، ارتش، دادگستری، کلیسا، احزاب، اتحادیههای صنفی و انواع مختلف نهادها هر کدام برای افزایش سهم خود از قدرت تلاش میکنند اما هیچکدام نمیتوانند و حتی نمیخواهند تنها قدرت مسلط بر جامعه باشند. هیچکس نمیخواهد آش را با جاش ببرد همه میخواهند آش بیشتری بردارند ولی تصاحب کل دیگ آش قدرت به دردسرش نمیارزد.
قدرت یک شی فیزیکی نیست که آن را از یک شخص بگیری و به شخص دیگری بدهی. حاکمان لایق و دلسوز میتوانند شرایط زندگی مردم را بهتر کنند. ممکنست مردم دمشق که تا حالا چهار ساعت در شبانه روز برق داشتند در حالت خوشبینانه صاحب دولتی شوند که آب و برق آنها را تامین کند اما اگر نمیخواهند زبان ارتباطی آنها خشونت و شکنجه و وحشت باشد باید انواع متفاوت قدرت را درک کنند و متوجه شوند که قدرت فقط از لوله تفنگ بیرون نمیآید.
رابرت کندی وزیر بهداشت جدید آمریکا در رسانهها با لقب ضدواکسن معرفی میشه (هرچند خودش گفته برای تمام بچههاش واکسن زده) اما نکته محوری حرف او این نیست که فلان دارو یا واکسن یا افزودن فلوراید به آب مضر است یا نه. بحثی که رابرت کندی و همفکرانش مطرح میکنند اینست:
۱.افرادی که روی سودمندی داروها تحقیق میکنند با شرکتهای داروسازی منافع مشترک دارند.
۲.افرادی که مجوز استفاده داروها را صادر میکنند با شرکتهای داروسازی منافع مشترک دارند.
۳.افرادی که داروها را تجویز میکنند با شرکتهای داروسازی منافع مشترک دارند.
۴.افرادی که ناشر اطلاعات بهداشتی و درمانی هستند هم با شرکتهای داروسازی منافع مشترک دارند.
اگر این چهار ادعا درست باشند با توجه به قواعد مسلم رفتار انسانی و نحوه عملکرد بازار که هر عقل سلیمی آن را تایید میکند، داروها و واکسنها و افزودنیهای غذایی و کل مداخلات پزشکی و درمانی برای مصرفکننده قابل اعتماد نیستند، چون تولیدکننده موقعیت مسلط در این بازار دارد و بر مبنای منافع خودش بازار را تنظیم میکند.
این جمله معروف رابرت کندی که "سودآورترین چیز برای سیستم درمانی بچه مریض است" به هیچ وجه قابل انکار نیست. همانطور که برای شرکت حملونقل سودآورترین چیز مسافر است برای شرکت درمانی هم سودآورترین چیز بیمار است و مدیران همه شرکتها باید در جستجوی افزایش منافع خودشان و سهامدارانشان باشند.
الان مسالهای که باید پاسخ داده شود اینست که آیا این ادعاهای چهارگانه درست هستند یا خیر. اینکه چند درصد از تحقیقاتی که در مورد داروها و واکسنها انجام میشود به طور پنهان یا آشکار از طرف شرکتها حمایت مالی شده است، چند درصد از مسئولین اداره دارو و غذا قبل یا بعد از مسئولیتشان در شرکتهای داروسازی کار کردند، چند درصد از ژورنالیستهای بخش بهداشت و درمان با شرکتهای داروسازی رابطه مالی دارند.
اینکه فلان واکسن و فلان دارو چقدر ضرر یا فایده دارد در اینجا اساسا مطرح نیست چون در مورد هر کدام آنها انواع تحقیقات انجام شده و خود شرکتهای داروسازی هم تمام عوارض جانبی محصولاتشان را در راهنمای استفاده محصول اطلاعرسانی میکنند.
در واقع چیزی که باید مشخص شود یک سوال علمی در حوزه پزشکی نیست سوال در اینجاست که آیا مدارک کافی برای اثبات کنترل داروسازها و تولیدکنندگان خدمات درمانی بر این بازار وجود دارد یا خیر.
موسسات خیریه از خطرناکترین نهادهایی هستند که در دنیای ما ساخته شدند. خیریه یکی از نهادهای واسطه است. فلسفه وجودی واسطهها اینست که هزینه انجام کار را کاهش دهند. مثلا هیچکس به تنهایی نمیتواند فولاد تولید کند و حتی به صورت گروهی و با قرارداد و توافق عادی هم نمیتوان آن را انجام داد. پس یک نهاد واسطه به نام شرکت فولادسازی ایجاد میشود که پولها را جمع کند و تولید فولاد را انجام دهد.
حالا سوال اینجاست که آیا فعالیتهای خیریه به واسطه نیاز دارند یا خیر؟ فرض کنیم در جزیره سوماترا سونامی میاید و افرادی در ایران میخواهند به سوماتراییها سونامیزده کمک کنند. در اینجا وجود خیریه به عنوان واسطه توجیه اقتصادی پیدا میکنند. اما اغلب فعالیتهای موسسات خیریه از این نوع نیستند. آنها در جایی واسطه شدند که هیچ نیازی به واسطه نیست. فقرا و بیماران و هر نیازمند دیگری در شهر و روستا کنار مردم دیگر زندگی میکنند نه در یک سیاره دیگر که برای دسترسی به آنها نیازمند یک واسطه برای انتقال کمکها از کره زمین به سیاره آنها باشیم.
بنابراین موسسه خیریه در شکل مرسوم سه کارکرد ویرانگر دارد:
۱.باعث اتلاف منابع میشود. حتی اگر با انگیزه دزدی و پولشویی و فرار مالیاتی ساخته نشده باشند. حتی اگر ویترین باندهای تبهکاری نباشند. در بهترین و صادقانهترین حالت هم بخشی بزرگی از اموال را به هدر میدهند چون باید هزینه تهیه دفتر، استخدام کارمند، و تهیه ملزومات را تامین کنند در حالیکه هیچ نیازی به آنها نیست.
۲.باعث تباهی اخلاقی میشود، چون به صورت سیستماتیک ریاکاری و تظاهر را ترویج میکند. دورانی وجود داشت که کلیساهای کاتولیک از مردم پول میگرفتند و زمینهای بهشت را میفروختند. جنگ میان اخلاق و مذهب در اروپا با فعالیتهای ضداخلاقی کلیسا شروع شد. موسسات خیریه همین کار را به شکل زیرکانهتر و مدرن انجام میدهند. کمر به نابودی قواعد اخلاقی بستند که انسان از زمان غارنشینی تا عصر حاضر به آنها باور داشته است.
۳.روابط سالم اجتماعی بین مردم را مخدوش و مختل میکند. زندگی اجتماعی بشر بر اساس تعاملات منظم و آگاهی از وضعیت همدیگر شکل گرفته است. موسسات خیریه این باور را در بین مردم ایجاد میکنند که لازم نیست به مشکلات همدیگر کاری داشته باشید. این یک کار تخصصی است که ما در آن تخصص داریم. درحالیکه این مساله اصلا تخصصی نیست. زندگی اجتماعی یک حرفه یا علم نیست که عدهای در آن تخصص پیدا کنند و عدهای هم از متخصصین پیروی کنند.
موقعیت ایرانیها در کره زمین شبیه مهاجرین غیرقانونی یا مجرمین دارای سو پیشینه است. ایرانیها اجازه داشتن حساب بانکی و روابط مالی با سایر اهالی کره زمین را ندارند چون بالقوه خطرناک هستند.
وقتی ایرانیها آیپی خود را تغییر میدهند تا هویت خود را پنهان کنند جرم جعل را هم به سابقه خود اضافه میکنند. در اینجا زمینیها به این نتیجه میرسند که ایرانیها مجرم اتفاقی و هیجانی نیستند. آنها چون نظام ارزشی حاکم بر زمین را قبول ندارند به صورت زنجیرهای قوانین را نقض میکنند و مرتکب جرم میشوند و ذرهای هم عذاب وجدان ندارند. بنابراین زمینیها نتیجه میگیرند که سو ظن اولیه آنها درست بوده است و با مجرمینی اصلاحناپذیر سروکار دارند که سزاوار هیچ نوع ارفاق و مساعدتی نیستند.
اکنون یک و نیم میلیارد دلار برای شرطبندی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در وبسایت پولیمارکت سپردهگذاری شده است تا با تعیین نتیجه بین شرطبندها تقسیم شود. این حجم عظیم منافع در معرض ریسک باعث شده تا پولیمارکت منبعی قابل اعتمادتر از بنگاههای نظرسنجی و تحلیلگران سیاسی برای سنجش افکار عمومی باشد.
استقبالی که در ماههای اخیر از سایتهای شرطبندی سیاسی شده تا حدودی به یک پیروزی قضایی مرتبط است. راستین بهنام رئیس ایرانیتبار CFTC چندی پیش یک سایت شرطبندی امریکایی به نام Kalshi را فیلتر کرد. اما این سایت موفق شد در دادگاه دستور رفع فیلتر را بگیرد. این موفقیت برای پولیمارکت و دیگر سایتهای خارج از آمریکا هم اطمینان خاطری ایجاد کرد که فعلا خطری از آمریکا آنها را تهدید نخواهد کرد.
استدلال بهنام و مخالفان شرطبندیهای سیاسی اینست که شرطبندی در امور سیاسی خطر دستکاری رویدادها و تبانی را ایجاد میکند. این استدلال توهین به شعور مردم است چون اگر کسی چنین اعتقاد داشته باشد ابتدا باید شرطبندیهای ورزشی را ممنوع کند. شرطبندیهای ورزشی مدتهاست که آزادانه انجام میشوند و کسی کاری به آنها ندارد. درحالیکه دخالت در مسابقات ورزشی بسیار سادهتر از دخالت در امور سیاسی است. میتوان از یک ورزشکار خواست در ازای گرفتن پول شرطبندی ببازد ولی کسی نمیتواند به حزبالله و اسرائیل بگوید من روی آتشبس شما شرط بستم اگر آتشبس کنید من نصف پولی که در شرطبندی بردم را به شما میدهم.
نظریه ممنوعیت شرطبندی سیاسی و آزادی شرطبندی ورزشی فقط متعلق به امریکا و جهان غرب نیست، در حقوق ایران هم به پیروی از فقه شیعه شرطبندی در اسبدوانی و شمشیرزنی و تیراندازی که ورزشهای رایج زمان پیدایش فقه بودند آزاد، اما در بقیه امور ممنوع است.
اگر کسی میخواهد بفهمد نظام قدرت چطور ذهن انسانها را در کنترل خودش میگیرد میتواند در مورد این فکر کند که چرا شرطبندی ورزشی که به شدت مستعد تقلب است آزاد گذاشته میشود اما شرطبندیهای سیاسی ممنوع و محدود میشوند.
میلس کوپرلند از مدیران سازمان سیا در خاورمیانه بود که با جمال عبدالناصر رهبر مصر رفاقت نزدیک داشت. در کودتای ۱۹۴۹ سوریه علیه شکری قوتلی و کودتای ۲۸ مرداد علیه مصدق نقش طراح و مدیر پروژه را داشت. کوپرلند بعد از بازنشستگی در سال ۱۹۷۴ کتابی نوشت به نام «بدون…
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago