پژوهشگاه مالکیّت و‌ بازار

Description
⚜️مکتب اتریشی اقتصاد⚜️
Austrian School Of Economics

تارنما:
https://iifom.com
اینستاگرام:
https://instagram.com/iifom.co
فیسبوک:
https://facebook.com/IIFOM
توئیتر:
https://twitter.com/iifom_co
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 day, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago

2 weeks ago
پژوهشگاه مالکیّت و‌ بازار
2 weeks, 3 days ago
3 weeks, 5 days ago

اگر انقلاب فرانسه را از نزديك بررسی کنیم در می‌یابیم که این انقلاب درست با همان روحیه‌‌ای رهبری شده بود که بسیاری از کتاب‌های توضیح‌دهندهٔ نظریه‌های انتزاعیِ راجع به حکومت، تحت تأثیر آن نوشته شده بودند. انقلابیون ما همان اشتیاق به تعمیم‌های گستردهٔ نظام‌های قانونی شسته و رفته و قرینه‌ساز‌ی‌های عالمانه و همان بیزاری از واقعیت‌های‌ ناخوشایند و علاقه به قالب‌ریزی مجدد نهادها بر خطوطی نو پدید و مبدعانه و دست اول، و همان آرزوی بازسازی كل ساختمان جامعه برابر با قواعد منطق و يك نظام از پیش طراحی شده به جای مرمت اجزای معیوب آن را از خود نشان دادند. نتیجه این طرز تفکر جز فاجعه چیز دیگری نبود؛ زیرا آنچه که برای یک نویسنده شایستگی به‌ شمار می‌آید برای یک سیاستمدار ممکن است که نکوهیده باشد و همان کیفیت‌هایی که آفرینش ادبیات بزرگ را موجب می‌شوند می‌توانند انقلاب‌های فاجعه‌آمیزی را پدید آورند. حتى عبارت‌های سیاستمداران بیشتر از کتاب‌هایی که می‌خواندند گرفته می‌شدند؛ این عبارت‌ها پر بودند از واژه‌های انتزاعی و تعبیرهای پر زرق و برق ادبی و کلیشه‌های مطنطن و جمله‌پردازی‌های ادبی. سبك نوشته‌های ادبی که عواطف سیاسی را می‌پروراندند، در میان همهٔ طبقات مردم رواج پیدا کرده و حتی به آسانی از سوی پست‌ترین طبقات جامعه نیز پذیرفته شده بود.

✍🏼 الکسی دو توکویل
📚انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن

▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬

🟡@IIFOM_CO

⚫️instagram.com/iifom.co

🌐iifom.com

3 months, 2 weeks ago

⚜️دولت چیست؟⚜️

دولت یک سازمان اجبار مشروع است. برای اهداف این تعریف، اجبار عبارت است از نقض هر چیزی که افراد جامعه‌ای خاص  باور دارند که حقوق افراد نسبت به افرادی دیگر است. به‌عنوان مثال، مردم در این جامعه معتقدند که یک فرد حق دارد یک پیشنهاد شغلی را رد کند؛ سلب آن حق نوعی اجبار است که به آن برده‌داری می گویند. آنها معتقدند که یک فرد حق دارد درخواست پول یا معامله پیشنهادی را رد کند. سلب آن حق را سرقت یا اخاذی می‌گویند.
دولت عامل اجبار مشروع است. ویژگی خاصی که دولت‌ها را از سایر نهادهای اجباری مانند باندهای جنایتکار معمولی متمایز می‌کند این است که اکثر مردم با اجبار دولتی به‌عنوان امری عادی و مناسب برخورد می‌کنند. همان عملی که در صورت انجام توسط یک فرد خصوصی به عنوان اجبار تلقی می‌شود، اگر توسط یک عامل دولت انجام شود، مشروع دانسته می‌شود.
اگر بر سر مردی که با کیف پول من فرار می‌کند فریاد بزنم "بایست، دزد!" ، اطرافیان ممکن است کمک کنند یا نکنند، اما حداقل معقول بودن عمل من را تشخیص خواهند داد. اگر بر سر یکی از کارمندان ادارهٔ درآمد داخلی (IRS) پس از اینکه مرا مطلع  کرده است  که حساب من مسدود شده است و درحالی‌که خانه‌ام را ترک می‌کند فریاد بزنم "بایست، دزد!" ، تمام همسایگان فکر می‌کنند من دیوانه هستم. به وضوح، ادارهٔ امور مالیاتی درگیر همان عملی است که دزد انجام می‌دهد. بدون اجازه اندوخته‌ام را تصاحب می‌کند. درست است که مدعی است در ازای مالیات من خدماتی را به من ارائه می‌دهد، اما چه من آن خدمات را بخواهم چه نخواهم مُصِّر است که مالیات را دریافت کند. این شاید نکته خوبی باشد که آن دزدی است یا اخاذی. در هر صورت، اگر این عمل از سوی یک فرد خصوصی انجام گرفته بود، همه قبول داشتند که این عمل جرم است.
فرض کنید یک کارفرمای خصوصی که برای ساعات طولانی از کار ناخوشایند دستمزد پایینی ارائه می‌دهد، نتواند کارگر کافی پیدا کند و با انتخاب تصادفی مردان و تهدید به زندانی کردن آنها در صورت امتناع از کار کردن برای او، مشکل را حل کند. او به اتهام آدم‌ربایی و اخاذی متهم و به دلیل جنون تبرئه خواهد شد. اینگونه است که دولت‌ها افراد را برای جنگیدن یا حضور در هیئت منصفه استخدام می‌کنند. اغلب استدلال می‌شود که دولت، یا حداقل برخی از دولت‌های خاص، نه تنها مشروعیت دارند، بلکه مشروع هستند، که اعمال آن تنها به نظر اجباری می‌رسد. چنین استدلال‌هایی اغلب شامل نظریه‌های قرارداد اجتماعی می‌شوند – ادعاهایی مبنی بر اینکه شهروند به نحوی قراردادی، ملزم به اطاعت از دولت است. به  علاقه‌مندان استدلال و رد آن، کتاب "عدم خیانت: قانون اساسی بدون اقتدار، اثر لیساندر اسپونر." را توصیه می‌کنم.
دولت با مشروعیت بخشی از سایر باندهای جنایتکار متمایز می‌شود.  همین‌طور از گروه ‌های غیردولتیِ قانونی که ممکن است برخی از وظایف مشابه را به دلیل اجباری بودن انجام دهند متمایز است. دولت‌ها جاده می‌سازند.  گاهی اوغات، افراد خصوصی نیز این کار را انجام می‌دهند. اما افراد خصوصی باید ابتدا زمین را به قیمتی که برای فروشنده مناسب باشد خریداری کنند. دولت می‌تواند و قدرت این را دارد که  قیمتی  تعیین کند که مالک مجبور به فروش آن شود.
دولت یک نهاد قهری مشروع است. اگر نهادهایی که جایگزین دولت می‌شوند، وظایف خود را بدون اجبار انجام دهند، تبدیل به دولت نخواهند شد. آنها گاهی ممکن است اجباری عمل کنند، اما وقتی این کار را انجام می‌دهند، اقدامات آنها مشروع تلقی نمی شود، به این خاطر که آنها دولت نیستند.

✍? دیوید فریدمن
? سازوکار آزادی

?@IIFOM_CO

? iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co

3 months, 2 weeks ago
3 months, 3 weeks ago
3 months, 3 weeks ago

⚜️لیبرالیسم و معنویت⚜️

لیبرالیسم در نهایت چیزی مد نظر ندارد مگر پیشبرد رفاه بیرونی و مادی انسان‌ها و به‌طور مستقیم به نیازهای درونی آنها، یعنی به نیازهای روحی و متافیزیکی انسان، کاری ندارد. بابت این رویکردِ لیبرالیسم به امور زمینی و فانی، بر لیبرالیسم خرده گرفته‌اند. می‌گویند زندگی انسان به خوردن و آشامیدن خلاصه نمی‌شود. نیازهایی بالاتر و مهم‌تر از خوراک، سرپناه و پوشاک هم وجود دارد. می‌گویند حتی بزرگ‌ترین ثروت زمینی نمی‌تواند برای انسان خوشبختی به ارمغان آورد، یعنی درون او یعنی روحش را ارضا ناشده و تهی باقی می‌گذارد. می‌گویند گرانبارترین اشتباه لیبرالیسم این بوده است که در قبال تکاپوی ژرف‌تر و ناب‌تر انسان چیزی برای عرضه نداشته است. اما منتقدانی که چنین می‌گویند با این سخن فقط نشان می‌دهند تصورشان از این امورِ بالاتر و ناب‌تر، بسیار ناقص و ماده‌باورانه است. با ابزارهایی که سیاست انسانی در اختیار دارد، می‌توان انسان‌ها را فقیر یا غنی کرد اما هیچگاه نمی‌توان موفق شد آنها را خوشبخت کرد. همهٔ ابزارهای کمکی بیرونی در این کار ناکام می‌ماند. هر آنچه از سیاست بر می‌آید در رفع عوامل بیرونی درد و رنج خلاصه می‌شود. سیاست می‌تواند نظامی را پیش برد که گرسنگان را سیر کند، عریان‌ماندگان را جامه پوشاند و بی‌خانمان‌ها را سرپناهی بخشد. اما خوشبختی و رضایت نه به خوراک و پوشاک و سرپناه، بلکه بیش از همه به آنچه انسان درونش می‌پروراند بستگی دارد. لیبرالیسم نه به دلیل ناچیزانگاری داشته‌های روحی، بلکه از سر این باور که با قاعده‌مندی بیرونی نمی‌توان والاترین و ژرف‌ترین امور را در انسان دستخوش تغییر کرد، نگاهش را صرفاً بر مادیات معطوف می‌کند.
لیبرالیسم به این دلیل تنها در پی خلق رفاه بیرونی استْ که می‌داند غنای درونی و روحی را نه از بیرون، بلکه تنها از درون سینهٔ خویش می‌توان برای انسان به ارمغان آورد. لیبرالیسم تنها در پی ایجاد پیش‌شرط‌های بیرونی است که می‌تواند به بالندگی درونی کمک کند. شهروندان قرن بیستم که در رفاهی نسبی زندگی می‌کنند نیازهای روحی خود را بسی آسان‌تر می‌توانند ارضا کنند تا شهروندان قرن دهم که نگرانی بابت دوام ناچیز زندگی و تمهیدات دشمنان اجازه نمی‌داد دمی بیاسایند.

✍? لودویگ فون میزس
? لیبرالیسم
مترجم: مهدی تدینی

?@IIFOM_CO

? iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co

3 months, 3 weeks ago

⚜️فرانسه: کعبهٔ اندیشه‌سیاسی⚜️

از میان متفکران اروپایی، اندیشمندان فرانسوی بیشترین نفوذ را در بین ایرانیان داشتند و نوشته‌های آنان بیش از هر اثری خوانده می‌شد. بی‌وجه نیست اگر فرانسه را کعبهٔ اندیشه‌سیاسی متفکران جدید بدانیم. تقابل این کشور با انگلستان نیز بر محبوبیت همگانی آن می‌افزود. آنگونه که به روشنی از نوشته‌های ایرانی آن دوره بر می‌آید، متفکران ایرانی بیشتر مجذوب فرهنگ و نظام سیاسی انگلستان بودند، اما به علت پیوندهایی که میان بریتانیا و طبقهٔ حاکم برقرار بود و وضعیت شِبه استعماری آن کشور در ایران در بین ایرانیان و به‌ویژه اندیشمندان رادیکال، حسی آمیخته به عشق و نفرت نسبت به انگلستان وجود داشت. در مجموع تأثیر فرانسه را بیشتر در نقد دین و مسائل فرهنگی و تاریخی می‌توان مشاهده کرد؛ درحالی‌که اندیشهٔ لیبرال انگلیسی تأثیر خود را بیشتر در حوزه اقتصاد و مهم‌تر از آن در ایده‌های سیاسی بر جای گذاشت.
تردیدی نیست که متفکران ایرانی نیمه دوم قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم به شدت متأثر از تجربه انقلاب فرانسه و علاقه‌مند به آن بودند. اصلاح‌طلبان نیز به میزان زیادی با اصول و اهداف آن انقلاب همنوایی می‌کردند. مخبرالدوله هدایت مورخ ایرانی عصر قاجار نظر خود را دربارۀ ملی‌گرایان جوان ایرانی چنین ابراز داشته است:
«هر کدام رساله‌ای از انقلاب فرانسه در بغل دارند و می‌خواهند رُل ربسپیر و دانتون را بازی کنند و آخر کار آنها را ندانسته‌اند، گرم کلمات آتشینند.»

✍? علی میرسپاسی
?تأملی در مدرنیته ایرانی
مترجم: جلال توکلیان

?@IIFOM_CO

? iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 day, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago