?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago
در این کویر بی انتها خاک میخورم
آدمها از کنارم گذر میکنند و مرا نمیبینند
برایشان دست تکان نمیدهم اما میدانم آنها همه رازهای مرا میدانند
حس بی حسی تمام وجودم را مثل علفهای هرز مزرعه فرا گرفته
نه ناجی در کار است نه قهرمانی
این کویر باران نخواهد دید
در آخرین نفس به زمستان فکر میکنم
به زوال ستاره ها در تاریکرین حالت شب فکر میکنم
در آخرین نفس به تو در آغوشم فکر میکنم
به تمام شدن خنده
به انفجار غم
در آخرین نفس به یاد میارم لبهایت را
فریاد میزنم رفتن را
در آخرین نفس ...
نفس ...
یک قرص سر درد شایدم حتی قوی تر
از انقلاب رنگی سر باخبر بود
اسمم که از دهان استاد آمد بیرون
خودکار قرمز بعد ضربدر با خبر بود
عمریست از اعماق خود به خود بدهکاریم
یک دین دیرینست شر خر با خبر بود
شکنجه گر مادر را با جان و دل میزد
مثل جنین از درد مادر با خبر بود
یک پتک سنگین بعد از هر با خبر بود
از عمق درد و مغر پر شَر با خبر بود
نا داوری پایان بازی غرق خون شد
رئیس مرئوس خود داور با خبر بود
مردن، زلزله، خون، تبعید
اینها برای من ملموس
یه مدت از خواب میترسم
شبهای من مملو کابوس
کابوس یعنی مرگ تو در خواب
من سرطان و درد میگیرم
جهان بی تو حتی در خواب
من بی تو در خواب میمیرم
در مانده در تابوت دور از تو
بی خود مثل یک شاعر مست
بیست و دو سال درد قبل از تو
یک غم پانصد ساله در من هست
بی تو تمام قصهها تلخند
آینده یعنی حال من بیتاب
شبها زمان بی تو بودن نیست
کابوس یعنی مرگ تو در خواب
کاش میانبری بود به فردا
کاش میدیدم آیا فردا حامل نور است یا دوباره تاریکی
دوباره غم
اصلا چشم هایم را روی هم بگذارم یا نه
و اگر فردا آتش ابراهیم هم گلستان شود
امروز گذشت به حسرت فردا
و مادرم
اگر میدانستی
من بین تو و تمام کردن همه درد های لابه لای روح خسته ام تورا انتخاب کردم
اگرمیدانستی به خاطر تو ، بودن در این جهنم سرد را خواستم
به خاطر تو نفس کشیدن میان این همه سایه بی ستاره را ادامه میدهم
شاید مرا بیشتر دوست داشتی .
دلم تنگ شده
اما برای تو نه
برای زمانی که اسمم را صدا میکردی
برای سقفمان
برای ریشه های مان
برای گلدان هایی که خشک شدن
برای عطری که جا ماند
دلم تنگ شده برای تو نه ، برای خودم
برای خودم در آغوش تو
نایی نمانده
نه برای رفتن نه برای بودن
این کتابخانه قدیمی هنوز پر از کتاب های نخوانده است اما
چیز جدیدی میان این کاغذ ها برای من نمانده
حالا بتاب مثل قدیم به قلب من
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago