استاد معارفه یکیو فرستاده جای خودش. طرف اومد سر کلاس، دید خسته‌ایم حاضریمونو زد گفت برین!!!

می‌خوام یه خوراکی‌ای چیزی درست کنم (غذا، شیرینی، نوشیدنی، ترشی، اسنک...). اگر پیشنهادی دارین که درستش نکردم و می‌شه توی خونه درستش کرد خوشحال می‌شم بهم بگین.

پشت شامپو رو نگاه کردم. دیدم ساختار ۸تا ingredient اولش توی میانترم چهارشنبه می‌آد!

آزمایشگاه شناسایی بدترین اتفاق این ترمه.
۴ جلسه و هیچ و پوچ.

قبلشم یکی از دانشجوها توی آزمایشگاه جریمه شده بود و قرار شده بود شیرینی بیاره. امروز فکر کنم قندم به ۱۴۰ برسه.

بعدشم گفت هرکسی اینو نوشته یا دستخطش خیلی بد بوده یا زور زده تا بتونه روی تخته بنویسه. در حقیقت جفتش درسته.

یکی از استادا به اون جوجوبا روسیه توجه کرد و پرسید این به چه زبونیه؟😭😭😭

بعضی وقتا که با باران هم‌صحبت می‌شم‌ توی ذهنم مدام می‌گم "پناه بر خدا از دست تینیجر".

این کلاسه که توش نشستم انقدر سرده مجبور شدم هودیمو بپوشم.