آدم‌ها آنقدر زود عوض می شوند!
آنقدر زود که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاهی بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است.

این ادیت قلبمو داره.

- دوست دارم برایت از عشق بگویم
از خانه دیوانگان بگویم؛
از شب بدون مهتاب بگویم؛
از جنگل بی روح بگویم؛
از درخت بدون برگ و شکوفه بگویم؛
از خورشید بدون ماه بگویم؛
از غریبه اشنا بگویم؛
از یار غایب بگویم؛
از زمانی بگویم که به قصد پرواز از قفس دچار عشق شدم،
از زمانی بگویم که فکر میکردم عشق همان است که یارت در کنارت باشد، نه در خیال و رویایت،
دوست دارم برایت از بی تجربگی جوانیم بگویم؛
دوست دارم بنشینی کنار زانوهایم برایت از سیم های گیتار بگم، سیم هایی که باعث میشود روحت پرواز را تجربه کند؛
دوست دارم این کهکشان و جهان را در قاب عشق برایت بگویم.

https://t.me/Anotherlove_19

- Я не должен был влюбляться в эту чертову штуку, но сейчас? Я схожу с ума.

- کاش اینقدر زود سرنوشت ما به مرگ ختم نمیشد
گاه؛ تلاش میکنم چشمانم را روی الماس های شب ببندم
گاه؛ تلاش میکنم صورتت را صبح جلوی چشمانم قرار ندهم
گاه؛ تلاش میکنم بین این همه آدم دنبال تو نگردم
گاه؛ تلاش میکنم برای یه ثانیه به تو و نبودنت فکر نکنم
گاه؛ تلاش میکنم از این واقعیت فرار کنم
گاه؛ تلاش میکنم دیگر لب های تورا روی لب هایم تجسم نکنم
گاه؛ تلاش میکنم از این جهنم فرار کنم
گاه؛ تلاش میکنم از فردا دوست نداشته باشم
و در نهایت تمام تلاش های من به یکی از صفحه‌ی کتاب " نشدنی ها " میپیوست.

: يه راز ترسناك از تـورس رو برام فاش كن !
: اون قدر لجباز و سرسخت هست كه وقتي به اتفاقات بدي كه توي زندگيش رخ دادن فكر ميكنه هيچوقت گزينه ي 'شايد من اشتباه كردم' توي ذهنش به وجود نمياد .