از تمومِ چیزایی که به موقع اتفاق نمیوفتن خستم.

من به همه‌چیز توجه می‌کنم؛ همیشه کوچیک‌ترین و ریزترین چیزها هم متوجه میشم. ولی طوری رفتار می‌کنم که انگار هیچی نشنیدم، ندیدم و نفهمیدم.

شنبه‌ها بیشتر از همه می‌دونن آدما چقدر پای حرفاشون نیستن.

از زمینی‌ها که دلگیر می‌شم، زُل می‌زنم به آسمون.

عاشق روزهایی هستم که سرم از بس شلوغ است، به مغزم اجازه‌ی فکرِ بیش از حد را نمی‌دهد.

به زنده‌ها سر بزنید، مرده‌ها که حالشون خوبه.

عمیق‌تر از دست‌ها، چشم‌ها لمس می‌کنند..

وقتی کسی رو می‌بخشی، آخرین بندِ تعلقت بهش رو می‌بُری. آزادتر می‌شی. آزادتر از همیشه.

من اگه کسی رو دوست داشته باشم واسش آهنگ میفرستم. وگرنه که برو خزعبلاتتو گوش کن!

بیا بدویم تا غم به گرد پامون نرسه.