*💠 آرزوها ی* ویکتور هوگو

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،و اگر این گونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.

برایت آرزو دارم دوستانی داشته باشی.برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

امیدوارم سگی را نوازش کنی و به آواز یک سُهره گوش کنی؛ وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد. چرا که به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان. امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.

بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی زیرا در عمل به آن نیازمندی و برای اینکه سالی یک بار پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است. فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

و در پایان، اگر همه ی این ها که گفتم فراهم شد دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم.

🍁رودخانه ی درّود؛ پاییز ۱۴۰۳ 🍁

🖌️ اکریلیک روی چوب

🔸اندازه: ۴۰×۳۰

🎨 اثر خانم دلخوش.

@H_T_S_D

*🔰 پاکبان تربتی، رتبه نخست کتابخوانی در کشور*

🔹️ محمدرضا آقایی، پاکبان ۵۳ ساله تربت حیدریه که تاکنون بیش از ۱۲ هزار جلد کتاب خوانده و سال ۱۳۸۹ رتبه نخست کتابخوانی در کشور را کسب کرده، هنوز به پاکبانی شهر مشغول است و می گوید علاوه بر نظافت شهرمان برای پاکی روح و جسم خانواده و فرزندانم هم تلاش می کنم.

@H_T_S_D🌿🌸🌿

#علیرضا_افتخاری

پريشان كن سر زلف سياهت ، شــــانه اش با من
سيه زنجير گيسو بـــاز كن، باز کن ديوانـــــــــه اش با من

كه مي گويـد، که می گوید كه مي نتوان زدن بي جـام و پيمـانه ؟!
شراب از لــعل گلگونت بده ، پيمـــــــانه اش با من

ز شور عشق ليلي در جهان، مجنون شد افسانه
تو مجنونم بکن از عشق خود، افسـانه اش با من

بگفتم : صيد كـــردي مرغ دل، بگفتم صید کردی مرغ دل، نيكو نگهـــــــدارش
سر زلفش نشانم داد و گفتـــــــا : لانه اش با من

ز تـــــــرك مي اگر رنجيد از من ، پير ميخــــــــانه ! ترک می اگر رنجید از من پیر میخانه
نمودم تـــوبه، زين پس، نمودم توبه زین پس رونق ميخــــانه اش با من

💠 پیامدهای جنگ از نگاه فردوسی

در بخشی از داستان سیاوش آمده است که چون افراسیاب آهنگ جنگ با ایران کرد، در شبی کابوس ترسناکی دید.
ستاره شناسان به او گفتند سرانجامِ این جنگ، نابودی توران و از میان رفتن تاج و تخت و پادشاهی تو خواهد بود.
از این روی افراسیاب بر آن شد که با ایران از درِ آشتی در آید. پس بزرگان لشکر خویش را فراخوان تا آنان را از این کار آگاه سازد.

فردوسی در این بخش از داستان از زبان افراسیاب در باره ی پیامدهای جنگ سخنانی می گوید که جای بسی درنگ دارد:

بسا نامداران که بر دست من
تبه شد به جنگ اندرین انجمن

بسی شارستان گشت بیمارستان
بسی بوستان نیز شد خارستان

ز بیدادی شهریار جهان
همه نیکوی باشد اندر نهان

نزاید به هنگام در دشت گور
شود بچهٔ باز را دیده کور

نپرد ز پستان نخچیر شیر
شود آب در چشمهٔ خویش قیر

شود در جهان چشمهٔ آب خشک
نگیرد به نافه درون بوی مشک

ز کژی گریزان شود راستی
پدید آید از هر سوی کاستی

🔸 چه بسیار نامدارانی که به دست من کشته شدند؛

🔸 چه باغ و بوستان هابی که به دست من ویران و خارستان شدند؛

🔸 جنگ و بیداد گریِ فرمانروا، پیامدی جز از میان رفتن خوبی ها و نیکی ها نخواهد داشت.

🔸 از جنگ، گور خر در دشت به هنگام نخواهد زایید و چشم جوجه ی باز کور خواهدشد و شیر از پستان جانور شکاری نخواهد جوشید. از جنگ آب ها تیره و آلوده و چشمه ها خشک خواهند شد و دیگر از نافه ی آهو، بوی مُشک بر نخواهد خاست.

🔸 جنگ، راستی و درستی را گریزان و دروغ و ناراستی را جایگزین آن خواهد کرد.

@shahname_khani_farhang

قطعهٔ "چنگ رودکی" تصنیفی است از ساخته‌های استاد "روح‌الله خالقی" که روی شعری از "رودکی"با عنوان "بوی جوی مولیان" و در "بیات اصفهان" ساخته شده‌ است.
اولین اجرای این تصنیف با صدای بانو "مرضیه" و استاد "غلامحسین بنان"در برنامهٔ گل‌های رنگارنگ شماره ۲۵۴ بود.
کامیار صلواتی، پژوهشگر موسیقی سنتی ایرانی، تصنیف چنگ رودکی را «یکی از درخشان‌ترین قطعات تاریخ موسیقی ایرانی» قلمداد کرده‌ است.

🍁💐🍁💐🍁💐

@H_T_S_D