?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago
پشــت پنجرهی «شعر» ایستادهام
بــه تو نگاه میکنم
تو تنها دلخوشی منی
و فقط
از پشت همین پنجره
دیده میشوی!
او تو را کشته بود
ولی تو انگار طوری هستی
که اگر بر مزارت دستهگلی میگذاشت
او را میبخشیدی!
دنیا حرومه هر کجا بیتو
تو قصهای من ویرگول تو
به بوسهی تو دائمالخمرم
من بوسهام توو عرض و طول تو
تو مثل جاده تا ابد هستی
تو مثل مرگی تلخ و بیرحمی
هر روز هستی توی شعر من↓
تهدید به مرگو نمیفهمی...
شعرخوانی من در برنامه ادبی «بامداد»
تشکر از لطف همیشگی استاد دکتر #مهدی_موسوی ❤️
وقتی آدم يک نفر را دوست داشته باشد بيشتر تنهاست.
چون نمیتواند به هيچکس جز به همان آدم بگويد که چه احساسی دارد و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشويق کند، تنهایی تو کامل میشود!
سمفونی مردگان 📚
#عباس_معروفی
سیگاری روشن کردم و به تودههای آشغال دور و برم نگاه کردم. منظرهی خشن آشغالها آرامشبخش بود. منظرهای تهی از هر نوید و امید بعد از آن! هر چیزی در اطرافم بود مصرف شده و دور ریخته و بهکل از یاد رفته بود، طوری که انگار اصلا نبودند که نبودند! با تکتک آن اسباب…
سیگاری روشن کردم و به تودههای آشغال دور و برم نگاه کردم. منظرهی خشن آشغالها آرامشبخش بود. منظرهای تهی از هر نوید و امید بعد از آن! هر چیزی در اطرافم بود مصرف شده و دور ریخته و بهکل از یاد رفته بود، طوری که انگار اصلا نبودند که نبودند! با تکتک آن اسباب دور ریختهی منزل و کابینتهای آشپزخانه و لامپها و چراغها احساس همدلی میکردم.
آدمها مصرفمان میکنند و از یاد میبرند، درست همان شکل که این اشیاء را مصرف کرده و از یاد برده بودند.
و چه حقیقت سادهای، دور میریزیم و دور ریخته میشویم.
کتاب پسر 📚
#آندری_نیکولایدیس
مترجم: #محمدرضا_فرزاد
تشکر از همه عزیزانی که تولدم را تبریک گفتند، امیدوارم لایق این همه مهر و محبت باشم.
این عکس هم بماند اینجا برای یادگاری با شعری از استاد #مهدی_موسوی:
امسال هم گذشت عزیزم
در حسرتِ تصوّرِ لبخند
با خندههای ممتدِ دشمن
با دوستان که دوست نبودند
بر چادر قدیمی مادر
بگذار مثل ابر ببارم
شاید خدات معجزهای کرد
با اینکه اعتقاد ندارم!
کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
نویسنده: #اسلاونکا_دراکولیچ
مترجم: #رویا_رضوانی
«کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» مجموعه مقالاتی است از «اسلاونکا دراکولیچ»، روزنامهنگار و نویسندهی کروات. این روایتهای گیرا و خواندنی، حاصل تجربههای شخصی او و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی و سلطهی اتحاد جماهیر شوروی است.
جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیلهایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم میآمیزد: شگفتی دختربچهای که برای اولین بار یک عروسک خارجی میبیند؛ نحوهی شستن رختها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بیهیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته و…»
این کتاب برای منی که در کشوری بزرگ شدم و زندگی میکنم که نه کمونیسم رفته و نه از رفتنش میخندیم بسیار تلخ است... درست است که خاطرات این کتاب بیشتر برای دهههای گذشته است و شدت بعضی از خاطرات با اینکه مشترک هستند اما کمتر شدند، اما این کمونیسم نیست که پیشرفت کرده است! بلکه بشر و مدرنیسم است که جوامع کمونیسمی مثل ایران یا چین و روسیه رو کمی تغییر داده است.
اگر «ایران» کاملا کمونیسم نشده است تنها برای فرهنگی است که از گذشتهاش مانده و «هر چقدر زودتر گذشته را فراموش کنیم، بیشتر باید نگرانِ آینده باشیم.»
اروپای شرقی کمونیسم را دید و تجربه کرد و حالا به آینده امیدوارتر هستند، اگرچه هنوز آن نسل پرورش یافته کمونیسم زنده هستند و حق رای دارند و میتوانند یک شبه همهچیز را نابود کنند.
چیزی که برای من ترسناک است این است که آنها تنها با «جنگ» از دست کمونیسم راحت شدند، و امیدوارم که ما راه بهتری پیدا کنیم...
این کتاب برای منی که مخالف کمونیسم هستم با مرور خاطرات و یاد گرفتن از آنها بسیار جذاب است اگرچه دردناک، اما این کتاب بیشتر برای دوستانی است که عقاید چپگرایانه و کمونیستی دارند تا مرور کنند آنچه کمونیسم با اروپا انجام داد «وقتی چشمشان را روی کاری که عقاید چپ در این چند دهه با ایران کرد بستهاند.»
قسمتهایی از این کتاب که برای ما آشناست:
«بعد از اینهمه سال، کمونیسم هنوز نتوانسته یک نوار بهداشتیِ ساده، یعنی یک مایحتاج اولیه و ضروری زنان را تولید کند. این هم از اقتصاد و به قول خودشان رهاییِ سوسیالیستی.»
«این خوراک ماست، عادت داریم با هر وعده قدری سیاست بیندازیم بالا. با صبحانه، انتخابات، با نهار، یک بحث پارلمانی، و با شام اخبارِ شبانگاهی، که یا به آن میخندیم یا از شنیدن دروغهایی که حزب کمونیست علیرغم همه اتفاقاتی که افتاده میخواهد به خوردمان بدهد حرص میخوریم.»
«گاهی طنز تنها راه غلبه بر فشار عصبیِ سرکوبشده است.»
«جامعه ما جامعه سالمندان است، و در آن رهبران سیاسیِ بالای شصت سال هنوز جوان به حساب میآیند، حالا بگذریم از آنها که سالهاست مردهاند، اما مومیاییشان کردهاند که تا ابد در آپارتمانهای خود آن آرامگاههای احمقانه مرمرین زندگی کنند.»
«ما میدانستیم که این اتفاق خواهد افتد، دهها سال بود که انتظارش را میکشیدیم.»
«قدرت سیاسی ممکن است یکشبه دستبهدست شود، زندگی اجتماعی و اقتصادی ممکن است بهسرعت از آن تبعیت کند، اما شخصیت آدمها، که تحت حکومتِ رژیمهای کمونیستی شکل گرفته به این سرعت تغییر نخواهد کرد.»
«اینجا زن بودن خیلی سخت است.»
خواندن این کتاب را بسیار پیشنهاد میکنم.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago