نه صحابه و نه اهل قرن‌های سه‌گانه‌ای که به خیریّت آنان شهادت داده شده، هیچ‌کدام مانند نسل‌های بعد به حفظ قرآن اهمیت نمی‌دادند.

اگر می خواهید مطمئن شوید، اصحابی را که حافظ کل قرآن هستند، بشمارید.

به مهارت در قرائت، داستان‌های سند اجازه، مخارج حروف و مطالعهٔ دندان‌ها و تقسیمات آن؛ برای تلف کردن تلاش‌ها و زمان و افتخار به مدرک، اهمیت نمی‌دادند.

آن‌طوری که نسل‌های شکست‌خوردهٔ بعدی، بدون داشتن یک دلیل شرعی، به این موارد اهمیّت داده‌اند.

در زمان ایشان یکِ دهمِ این کتاب‌های «احکام تلاوت» امروزین که به دلیل فراوانی، آن‌ها را نمی‌توانید بشمارید، به چاپ نرسیده است.

و قرآن تبدیل به شغلی نشده بود که اهل آن، با آن امرار معاش کنند، به گونه‌ای که قیمت سند اجازه، برای عده‌ای به هزاران یا ده‌ها هزار نفر برسد.

چرا؟

زیرا آنان، قرآن را موجود زنده‌ای قرار دادند که راه می‌رود و حکومت می‌کند و می‌جنگد و با شنیدن معانی آن دل‌ها نرم و ذوب می‌شود.

اما در میان نسل‌های بعدی، قرآن عبارت از تلاوتی با صدای زیبا از جملاتی نامفهوم است که به احکام تلاوتِ این جملات، خیلی غُلو‌آمیز، تا سرحد یک بیماری، توجه صورت می‌گیرد.

حتا بسیاری از کسانی که موسیقیِ عشق و محبت می‌نوازند، تلاش دارند قرآن را لحن‌آلود کنند؛ چون این چیزها، از مواردی است که توده‌ها را به شگفت می‌آورد.

آیا ندیده‌اید پس از پایان هر آیه‌ای که قاری می‌خواند، از روی تحسین ناله می‌کنند؟ گویی آواز خواننده‌ای را شنیده‌اند که بر سر ستیج، آوازخوانی می‌کند. گاهی نیز آیه‌ای لرزاننده است که در وصف جهنم و اهل آن می‌باشد، خداوند ما را از شر آن حفظ کند.

اما در مورد معانی واژه‌ها یا اجرای دستوراتش... اصلا به این موضوع توجهی نمی‌شود و در دستور کار نیست.

تا احترام‌گرفتن به قرآن، در میان این نسل‌ها، تنها با حفظ قرآن و غوّاصی در قوانین تلاوت آن باشد.
و گوش‌دادن به آن جن را بیرون می‌کند و مانند طلسم و تعویذ برکت می‌آورد..!

آن‌ها حفظ می‌کنند تا نسخه‌های قرآن زیاد شود و در قفسه‌ها گذاشته شود تا این‌که فراموش گردد.

حفظِ بدونِ درک و تطبیق، بی‌ارزش است امت به آن نیاز ندارد.

من به همه کسانی که بدون توجه به عمل و تطبیق قرآن، آن را حفظ می‌کنند، توصیه می‌کنم که حفظ نکنند.

عاقل بر علیه خود حجت نمی‌آفزاید.

الذهبي
برگردان از عربی: ساکنِ بزرگ‌راه

@highway_dweller

مدخلی، با یکی از فعّالان دینی در تلگرام دوست شده بود، در کانال‌هایش واژهٔ سید قطب را جستجو می‌کرد که چیزی از اقوالِ سید را نشر کرده است، یا خیر! تا اگر یافت، جاسوسی کند!

رسید به سخنی از سید که تفسیرِ «ولا تجسسوا» بود.

سید در تفسیر از نهی قرآنی می‌گفت: «(و جاسوسی نکنید). جاسوسی ممکن است گام بعدی به سوی گمان بد باشد. ممکن است حرکت نخستین برای کشف عیب‌ها و آگاهی از چیزهای بد باشد. قرآن از نظر اخلاقی با این عمل ناپسند مخالفت می‌کند؛ تا دل را از این گرایش رذیله به پی‌گیریِ عیب‌های دیگران و افشای اسرار آن‌ها پاک کند».

- ساکنِ بزرگ‌راه

@highway_dweller

پاچه‌گیرهای مدخلی، از مدتی بدین‌سو، سرگرم یاوه‌گویی دربارهٔ «البناء المنهجي»، «البناء الفكري»، «صناعة المحاور» و سایر دوره‌ها و برنامه‌های شیوخ و مربیان اصلاح‌گر هستند.

1. می‌گویند: شیوخ این دوره‌ها و برنامه‌ها، اخوانی و قطبی و خوارج هستند!

2. اخوانی‌ها و قطبی‌ها، فکر اسلامی را نقد می‌کنند و به صحابه و پیامبر صلی الله علیه و سلم طعن می‌زنند!

3. پس گردانندگان دوره‌ها و برنامه‌های یادشده نیز، فکر اسلامی را نقد می‌کنند و به صحابه و پیامبر صلی الله علیه و سلم، طعن وارد می‌کنند!

این شجرهٔ خبیثه فکر می‌کنند بزرگان دوره‌ها و برنامه‌های یادشده، مانند خود این‌ها شیوخ بدبخت‌شان هستند که یا همه چیز باید تایید کنند و یا همه چیز باید رد کنند. چون به منهج مدخلیت، هرآن‌چه بوی مدخلیت و درباری‌گری می‌داد، پسندیده است، چه خوب باشد و چه بد! و هر‌آن‌چه بوی درباری‌گری و مدخلیت ندهد، پسندیده نیست و باید تاپه زده شود یا غیرسُنّی و انحراف تلقی شود؛ حتا اگر صحیح و درست باشد.

بنابر‌این، در دینِ مدخلیت، اگر کسی کتاب‌های سید قطب را خواند و یا چیزی از آن در کتاب‌هایش نقل کرد، او اخوانی و خوارج و قطبی است و از منهج اهل سنت بیرون شده است.

از جمله ایرادهایی که بر دوره‌های یادشده گرفته‌اند، این است که چون کتاب‌های ائمهٔ اربعه، ابن تیمیه، ابن قیم و ابن جوزی رحمهم الله در این دوره‌ها نیست؛ پس کتاب‌های شیوخ اهل سنت نیز در این دوره‌ها نیست؛ در نتیجه، این‌ها اهل سنت نیست و اخوانی و قطبی و خوارج هستند!

اولا، این تهمت و دروغ بزرگی است که کتاب‌های این علما در این دوره‌ها نیست!
مدخلی کجا این‌قدر صبر دارد تا آخر دورهٔ چهارسالهٔ البناء المنهجي بماند و ببیند در آن کدام کتاب‌ها هست و کدام کتاب‌ها نیست؟! اگر مدخلی صبر می‌داشت، که این‌قدر احمق ببار نمی‌آمد. به همین‌علت، چون حوصلهٔ بررسی ندارد و صبر نمی‌کند تا کتاب‌های این علما را در برنامه ببیند، راه کوتاه را انتخاب می‌کند، همان راهی که دینِ خود را بر آن بنا کرده‌اند، راه تاپه‌زدن و تهمت‌بستن و دروغ گفتن!
دوما، به فرض این‌که کتاب‌های این شیوخ در این دوره‌ها خوانده نشود، آیا بدین معنی است که کتاب‌های سایر شیوخ اهل سنت نیز خوانده نمی‌شود؟!

تردیدی نیست که مکه و مدینه و مناطق پیرامونیِ آن، برای ما مسلمانان ارزش‌مند است و در آن علما و بزرگان زیادی سرگرم پخش توحید و سنت بوده‌اند و هستند.

اما حاکمان لیبرال، با شیخ‌های مدخلی و پاچه‌خوارِ خود، به شدت برای تبدیل‌کردن این سرزمین به کشورِ تکفیر و تضلیل و انحراف و لیبرالیت و فساد و دشمنی با هر نوع تحرک اصلاحی و تربیتی و دعوتی، تلاش می‌ورزند.

- ساکنِ بزرگ‌راه

@highway_dweller

مقاله: نصیحت‌های طلایی
نویسنده: علامه بکر ابو زید
مترجم: خداداد مطاعی پور

در این مقاله، علامه بکر ابو زید رحمه الله، به خوبی از جهل ربیع مدخلی، امام غلات جرح و تعدیل، پرده‌برداری می‌کند.

با اندکی تأمل در این مقاله، پی می‌برید که منظور مدخلی‌ها از تمام علمای اهل سنت، چه نوع جاهلان و جانورانی‌ است.

- ساکن بزرگ‌راه

@highway_dweller

جاهل‌تر از مدخلی و داعشی در روی زمین ندیده‌ام.

هردو یک منهج دارند. تا زمانی که نسبت به منهج و عقیدهٔ یک عالم، بی‌خبر و نادانند؛ فکر می‌کنند آن عالم هم‌فکر شان است. اما زمانی‌که دیدند عقیده‌اش خلاف هوا و بدعت این دو جماعت است، او را از اهل سنت خارج می‌کنند و یا شاید تکفیر کنند.
سپس تصمیم گرفته می‌شود که از علم وی استفاده نشود و علمش پخش و نشر نشود.

نمی‌دانم، این‌ها با جهل خود علما را تزکیه می‌کنند، یا علما باید با علم خود این‌ها را تزکیه کند؟!

این‌ها نیازمند تزکیهٔ علما هستند، یا علما نیازمند تزکیهٔ این رویبضه‌ها هستند؟!

این‌ها علم و هدایت را از عالم می‌گیرند، یا که علما باید علم و هدایت را از این‌ها بگیرد؟!

چرا از دید این تودهٔ بیمار، همواره این علما هستند که از منهج حق بیرون شده‌اند، نه این‌ها؟!

می‌گوید: جناب مفتی عبد الرحمن احراری، بر علیه تمام علمای اهل سنت قرار گرفته است!
منظورش از تمام علمای اهل سنت، تنها رویبضه‌های مدخلی و غلات جرح و تعدیل است. کسانی که نه تنها فساد عقیدتی شان، که فساد جهل شان نیز، آدم را به خنده می‌آورد.

- ساکن بزرگ‌راه

@highway_dweller

امام احمد رحمه الله می‌فرمایند: هر که از والی‌ها و قاضی‌ها و حاکمان پیروی کند پلید است.
الآداب الشرعية لابن مفلح الحنبلي المقدسي، (3 /458).

این سخن امام رحمه الله دربارهٔ حکام آن‌زمان است.
وای به حال آنانی که برای حاکمان لیبرال امروزین پاچه‌خواری می‌کنند.

- ساکن بزرگ‌راه

@highway_dweller