?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago
سال گذشته برای من دوستان خوبی را به همراه آورد. شعر خواندیم و درباره شعر حرف زدیم. دل باختیم و لحظه را بردیم...
پس بر آن شدم تا منتخبی از اشعار خوانده شده در جلسه آیینه را در نسخهای الکترونیکی و با عنوان سالنامه آیینه گردآوری کنم تا این لحظات ناب و تکرار ناشدنی را دراین قاب جادوانه کنم.
این سالنامه تقدیم تکتک عزیزانی که چون من شعر را دوست میدارند.
ضمنا شعر دوستان شاعرم بر اساس ترتیب الفبایی چینش شده است و ماه تولد ایشان نیست.
سال نوتون سرشار از سلامتی، شادی، موفقیت
و آزادی
کمر زارعانتان که ستبر، گردن گاوهایتان که کلفت
ولی از کشتزار واهیِتان ، غیر آتش شکوفهای نشکفت
باز خشکیدهاید، گاهی اگر، خون ما جان تازهتان بخشید
باز خوابیدهاید، گاهی اگر، خوابتان را صدای ما آشفت
ما رسولان خسته برگشتیم، هم به شغل شریف چوپانی!
بسکه خواندیم و فهمتان نکشید، بسکه گفتیم و گوشتان نشنفت
تخت باشد خیالتان که کسی، به خیالش نمیرسد غم ما
به که بر میخورد؟ اگر بزنید، بال گنجشک را به سنگی مفت
ناامیدیم از بهار شما، میرویم از شکنجهزار شما
خواندهایم آنچه را که باید خواند، گفتهایم آنچه را که باید گفت
تو رودی رام بودی، صخرهها دیوانهات کردند
و صف بستند و با روح خودت بیگانهات کردند
تو گرگی ماده بودی با همین چشمان سبزآبی
تو را از جنگل آوردند و حبس خانهات کردند
تو گردنبند خود در یک جهان دیگری بودی
که ساحرها ربودند و هزاراندانهات کردند
تو خود را با کدامین نام در خوابت صدا کردی؟
که بعد از هوشیاری، ایزدان پروانهات کردند
تو آن گیسوی رازآلود شاید هم پریشانی
که در رویای خود مردان غمگین شانهات کردند
کلیدت ناگهان در دست سربازان عشق افتاد
کلیسایی قدیمی بودی و میخانهات کردند
تو از بس مرزها را میدویدی، رد شدی از خود
حقیقت بودی و نقالها افسانهات کردند
سعید مبشر
آه ای اتباع بیگانه
آه ای اتباع بیگانه
با شما پیوند دیرین دارد این بی بام و در خانه
همچو پیوندی که دارد با پرستو آشیان با خوشه گندمزار
با ستاره آسمان با گنج ویرانه
آه ای اتباع بیگانه
زندگیتان داستانی تلخ بود آغاز و پایان درد
چشمههاتان خشک
چهرههاتان زرد
از زمین و آسمان نومید
سالها سر کرده در ویرانهای با نام کاشانه
آه ای اتباع بیگانه
با دلی آکنده از اندوه
کوچ بیهنگامتان را اشک میریزم
همنوا با هر غریبی در وطن وانگاه
با شما بدرود میگویم غریبانه
آه ای اتباع بیگانه
آشناتر از شما با خود نمیبینم در این خانه
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
تو از منشورهای روشنایی معدنی داری
تو از آیینه چشمی داری از مرمر تنی داری
من از شهری میآیم شیشههای خانههایش تار
برای من اتاقی، سرپناهی، مأمنی داری؟-
که گاهی نور کمجانی بیفتد روی ایوانش
همان ایوان که روی بند رختش دامنی داری
نمیدانم، دلیل اینهمه دلتنگ بودن چیست؟
تو میدانی، تو همواره جواب متقنی داری
تو میدانی چرا این رنگها از من گریزانند
که از زرد و بنفش و صورتی پیراهنی داری
من از شهری میآیم آفتابش زیر خاکستر
تو اما در شبت هم تا سپیده روزنی داری
هوا امشب کمی ابریست، فصل گریه نزدیک است
سحرجان خانه تاریک است، حرف روشنی داری؟
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago