برای مادرم و مادرانی که آغوششان اولین سرزمین امن جهان است و عشقشان نخستین درس زندگی...
روزتون مبارک❤️****لینک پست

شب یلدا، یادآوری اینکه حتی طولانی‌ترین شب‌ها هم تموم میشن. اما این تموم شدن، می‌تونه با نوری همراه باشه که از درون ما شروع می‌شه.
همون‌طور که طبیعت در برابر سرمای زمستون ایستادگی می‌کنه، ما هم می‌تونیم در برابر پیچ‌وخم‌های ذهن و روانمون تاب بیاریم.

بیاین توی این شب، به جای فرار از اضطراب‌هامون، به اون‌ها نگاه کنیم و بپرسیم: “چه چیزی می‌خوای به من یاد بدی؟” شاید پاسخ‌ش، شروع سفری باشه به سوی رشد و پذیرش خویشتن.

یلدای امسال فرصتیه که تلاش کنیم از تاریکی نترسیم، از سختی‌ها فرار نکنیم، و با پذیرش و درک عمیق‌تر، به روشنایی برسیم.

یلدای دلتون پر از آگاهی و آرامش.❤️****

طبق نظریه‌ی کوهات، یکی از نیازهای اساسیِ کودک در سنین ابتدایی، idealizing یا ایده‌آل سازیه. به این شکل که کودک نیاز داره والدین (یا بزرگتر‌های تاثیرگذار) رو ایده‌آل، قدرتمند و آرامش‌بخش ببینه تا امنیتِ جهان رو باور کرده و با خیالی راحت به کودکیِ خودش بپردازه و در قدم بعدی بتونه از اون‌ها الگو برداری کنه. فلذا زمانی که والدین مضطرب، پرخاشگر و یا غیر در دسترس هستن، مخل این روند شده و کودک از درون دچار ناامنی و سردرگمی می‌شه و مراحل شکل‌گیریِ چیزی در کودک به نامِ «خود» دستخوشِ تغییری نامطلوب خواهد شد.

-ریحانه مقدم | روان‌درمانگر بالینی

• @reihanemoqaddam

به سوی سایه‌های دور: چرا برخی زنان عاشق مردان شکننده می‌شوند؟
بعضی از زنان، در تله‌ای پیچیده گرفتار می‌شوند که در آن به‌طور ناخودآگاه جذب مردانی می‌شوند که از نظر روانی ضعیف‌تر یا آسیب‌پذیرترند. این رابطه ممکن است برای این زنان احساس مسئولیت و توانمندی به‌همراه داشته باشد. آن‌ها ممکن است در جستجوی احساس قدرت و کنترل باشند، یا از طریق کمک به دیگری، حس ارزشمندی خود را تأیید کنند. اما ریشه این تمایل معمولاً به تجربیات دوران کودکی و کمبودهای عاطفی برمی‌گردد. این زنان، ممکن است در دوران رشد خود فاقد حمایت‌های عاطفی کافی از طرف والدین یا به‌ویژه پدر خود بوده‌اند و اکنون به‌دنبال پرکردن این خلأ در روابط عاطفی‌شان می‌گردند. این نوع روابط می‌تواند موقتی به نظر برسد، اما به‌مرور زمان آسیب‌های روانی عمیقی به فرد وارد کند. طبق گفته‌ی کارل یونگ، “ما به‌دنبال آن چیزی می‌گردیم که در تاریکی‌های درونی‌مان گم شده است.” به همین دلیل، این زنان با جذب مردانی ضعیف‌تر، سعی در پر کردن خلأهای روانی خود دارند، اما در نهایت با روابطی ناپایدار و آسیب‌زننده روبه‌رو می‌شوند.

- زهره صاین‌پور | روان‌درمانگر

- منبع:
‌Jung, C. G. (1961). Memories, Dreams, Reflections

ترس از آسیب‌پذیری:
سفری به درون لایه‌های محافظ خود

ترس از آسیب‌پذیری، همانند دیوار بلندی است که فرد برای محافظت از خود ساخته است. این دیوار ممکن است در ابتدا امن و مستحکم به نظر برسد، اما با گذشت زمان، به حصاری بدل می‌شود که او را از تجربه صمیمیت و ارتباط واقعی محروم می‌کند. آسیب‌پذیری، همانند نمایان کردن زخمی است که شاید دیگران به آن دست بزنند یا آن را قضاوت کنند. برای فردی که این ترس را تجربه می‌کند، هر تلاش برای بیان احساسات یا درخواست کمک، همچون قدم گذاشتن در میدان مین است؛ نامطمئن و ترسناک.

اما در واقعیت، آسیب‌پذیری تنها یک ضعف نیست، بلکه دروازه‌ای است به سمت ارتباطات عمیق‌تر، صمیمیت بیشتر، و آزادی درونی. این که بتوانیم به خود اجازه دهیم که دیده شویم، بدون نقاب، و با تمام کمبودها و ترس‌هایمان، نیازمند شجاعت است. اما در همین پذیرش است که رشد و دگرگونی آغاز می‌شود.

ترس از آسیب‌پذیری، اغلب از تجربه‌های گذشته سرچشمه می‌گیرد؛ از زمان‌هایی که آسیب دیده‌ایم و به ما گفته شده است که نباید ضعف نشان دهیم. اما این باور می‌تواند با زمان و تلاش تغییر کند. مراجعه به درمانگر یا کار کردن بر روی خود، همچون پله‌هایی است که فرد را از پشت دیوارهای خودساخته به یک زندگی آزادتر و اصیل‌تر هدایت می‌کند.

- زهره صاین‌پور | روان‌درمانگر

گوش بدیم باهم?

Dance me through the panic till I'm gathered safely in...

چرا برخی زوج‌ها می‌توانند رابطه را پیش ببرند و برخی دیگر نمی‌توانند؟

زوج‌هایی هستند که می‌توانند رابطه را پیش ببرند، در حالی‌که زوج‌های دیگر نمی‌توانند. درک این وضعیت -حداقل از بیرون- می‌تواند بسیار دشوار باشد، با وجودی که این موضوع یکی از اساسی‌ترین مسائلی است که هر فرد در باب عشق و شانس موفقیتش بایستی به آن فکر کند.

چیزی که می‌توانیم با اطمینان به آن اذعان کنیم این است که در عشق، شانس، لطف الهی یا خوش‌شانسی بیولوژیکی جایگاهی ندارد و ما می‌توانیم در مورد موفقیت روابط به چند مورد اشاره کنیم. زوج‌هایی که می‌توانند از پس رابطه بربیایند و رابطه را پیش ببرند آنهایی هستند که می‌توانند با همان یک نفر بارها و بارها از نو ازدواج کنند.

به عبارت دیگر، آنها در اتحاد مشترکی که ایجاد می‌کنند، همواره فضایی را برای تغییر و تعهد مجدد برای انبوهی از تحولات برای همدیگر خلق می‌کنند، آنها اصرار ندارند که شریک زندگی‌شان همواره همانی باشد که در ابتدای رابطه بود.

در طول این مسیر، این عشاق موفق اعتقاد محکم خود را به خلوص خود از دست داده‌اند. آنها به یاد می‌آورند که هر چقدر هم شریک زندگی آنها دیوانه‌کننده باشد، می‌توانند در هر مرحله، با آنها تنفرآمیز برخورد کنند. آنها در نهایت به این باور رسیده‌اند که همیشه مقصرْ دیگری نیست.

آنهایی که در نهایت می‌مانند آن‌هایی هستند که می‌توانند پس از یک مشاجره سه روزه و به دنبال آن یک هفته کج‌خلقی، متوجه باشند که نه شریک زندگی‌شان و نه خودشان در نهایت وحشتناک نیستند، بلکه آدم‌های معمولی هستند. آنها صرفاً در تلاش هستند تا کاری بسیار غامض را با هم انجام دهند و گوش خود را در برابر پیشنهاد بدخواهانه جامعه که ممکن است آسان باشد بسته‌اند.

ترجمه و انتشار: گروه روانکاوی تداعی

نکته ی مهمی که خیلی ها ممکنه در تصمیم‌گیری‌هاشون نظر نگیرند، اینه که ما تصمیم بی‌نقص نداریم؛ ما صرفا بهترین تصمیم موجود رو داریم.
بهترین تصمیم موجود، یک وضعیت نسبی هستش که در هر موقعیت/مکان/زمانی می‌تونه معنای متفاوتی داشته باشه.

✍️ دکتر محمدنبی کاظمیان

#روانشناسی
#توئیت

@otagheroushan