تفاهم یعنی اونم وحشی دوست داشته باشه

انقدر حشریش کنی که وقتی سالارشو لمس کردی مثل چوب سفت شده باشه

از اون پوزیشنا بریم که من پاهامو حلقه کنم دور کمرت تو هی تلمبه بزنی و لبامو بخوری

کاش زودی برسه اون صبحی که چشمام‍‍و باز کنم و ببینم تو بغلتم

دستتو بگیره بذاره رو شلوارش برجستگی کلفتشو که مثل سنگ سفت شده حس کنی

اون لحظه که داغیه توشو حس میکنی و ناله های ریز مردونت از ته گلوت میاد بیرون

اون لحظه ای که محکم بغلت میکنمو تو محکم تر از من رو با دنیا عوض نمیکنم

من مختو نمیخورم جیگر
تو جاهای خوشمزه‌ تری واس خوردن داری

بری رو پنجه پاهات لباتو نزدیک لباش کنی از کمرت بگیره بلندت کنه لباشو بچسبونه به لبات

یسری کارا هست نه میشه گفت نه میشه نوشت فقط باید یه لیوان شیرموز بخوری و عملیش کنی🙄