عیبی نداره اگر بخوای خودت رو نجات بدی

صورتم فرق داره
مسمشممیمسم کیوت

یا یه صاحب کافه‌ی ساحلی که کافه رو بسته و توی تاریکی داره آهنگای r&b با تن صدای پایین گوش میده که صدای بارون رو می‌شنوه و در کمال آرامش و بدون فکر کردن به فردا روی کاناپه‌ی رنگ و رو رفته‌ی کنار پیانویی که دیگه بخاطر رطوبت کار نمی‌کنه دراز می‌کشه و با خودش…

-اگر بفهمه خودش خداست هنوز هم مقابل خدا می‌جنگه؟

به عمرم هم با فندک صورتی سیگار نکشیده بودم که امروز کشیدم

یه شیر زردچوبه هم توی منو بود که برای واقعی نمی‌فهمم هدف از خلقتش چیه... ولی هنوزم یه پا جلوتر از شیک توت فرنگیه

ببینید انقدر مغزم خاموش بود که به طرف گفتم چوب آویشن بده و گفت برگش رو میگی دیگه.... مگه نه؟ مگه نه؟

یادم باشه همیشه اینکار رو انجام بدم چون برای واقعی حافظه‌ام پاک می‌کنه و چیزای کوچیک رو یادم می‌ره و چیزای کوچیک از همه چی مهمترن

Today
-کاردیگنی که بعد دو سال آماده شد
-بیا برو سیگارت رو بکش. من به عمرم کسی رو وادار به کشیدن نکردم ولی تو تا نکشی موو آن نمی‌کنی
-تو عکس کلا دو تا عینک ازمون معلومه
-داری میگی دکمه این هفت رنگ رنگین کمون رو با کت شلوارم یکی بگیرم؟
-مهسا وسط شهر مذهبی عربده می‌کشه دوست دخترت و یه پیرمرد پشت سرتون خایه کنان میاد جلو و هی میگه این چیزا چیه میشنوم
-چیز کیکه خوشمزه بود
-ماری اینجا کار می‌کنه
-مامانت دو بسته زرشک می‌خواد ببین کی گفتم (مامان که گفت دو بسته و مهسا که با شعف اونور داد می‌کشید دیدی گفتم؟)
-مهسا: بهار داشت تلاش می‌کرد نوافن درست کنه و دویست گرم استامینوفن برداشت
: کصخل اصلا حالیته دویست گرم چقدره؟
-با احمقا دوست نباش.
:باشه (بلاک کردنش)
-فروشنده: جلیقه حدود چهارصد میشه ولی سایزا بزرگن باید بدید خیاط کوچیکش کنه
:من چهارصد بدم بعد دوباره بدم خیاط؟ ولم بکن
-بیا میکروفون رو مرجوع کنم این پیرهن خرابی قرمزه رو برات بگیرم
-:بابابزرگ وقتی عصبی میشه علی این آهنگه رو تو غرفه پلی می‌کنه
-ببین هر چی بری ته قیمتش بهتر میشه
:مهسا ما الان ته فروشگاهیم دیگه از این دیوار اونورتر نمی‌تونیم بریم
@YOLO_YK