فلسفه ، حقیقت

Description
اگر از ارتفاعی درست بنگریم همه چیز سرانجام به هم میرسد:اندیشه های فیلسوف،کار هنرمند و اعمال نیک


کانال یوتیوب ما👇
https://www.youtube.com/channel/UC4KVcC-8PER07RGrltfQZpA?sub_confirmation=1

@Ezio_17
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 19 hours ago

1 month ago

ما از شنیدن موسیقی خوب، از دیدن نقاشی زیبا لذت می‌بریم، اما نمی‌دانیم که برای سازندگان‌شان به چه بهایی تمام شده‌اند؟ به قیمت چه بی خوابی‌ها، چه گریه‌ها، چه کهیرها و چه آسم‌ها.

مارسل پروست

@philosophy_hagigat

1 month ago
1 month, 1 week ago

‍ ■ مابعدالطبیعه، یا کوشش برای شناختن کل عالم از راه تفکر، از آغاز کار به واسطهٔ اتحاد و تعارضں دو تمایل متفاوت انسان پرورش یافته است: یکی انسان را به سوی عرفان رانده است، دیگری به سوی علم. بعضی از مردم به واسطهٔ یکی از این دو تمایل به مقام بلند رسیده اند: مثلاً نزد هیوم تمایل علمی غالب است، حال آنکه نزد ویلیام بلیک دشمنی شدیدی با علم همراه با یک بینش عرفانی ژرف وجود دارد. اما بزرگترین مردانی که به فلسفه پرداخته اند هم نیاز به علم را احساس کرده اند و هم نیاز به عرفان را؛ و بزرگی زندگی آنها حاصل کوشش در راه هماهنگ ساختن این دو نیاز بوده است؛ و نیز همین کوشش است که فلسفه را، به رغم تردیدهای دشوارش در نظر بعضی هم از علم و هم از دین بزرگتر میسازد. من پیش از آنکه بکوشم مشخصات تمایل علمی و تمایل بیان کنم قضیه را به کمک مثالی دربارهٔ دو فیلسوف روشن خواهم کرد که عظمتشان از ترکیب این دو جمله حاصل شده است.
منظور از این دو فیلسوف #هراکلیتوس و #افلاطون است.

هراکلیتوس چنان که همه می دانند به جریان کلی اعتقاد داشت.
می گفت که زمان همه چیز را می سازد و از میان می برد. از روی قطعاتی که جسته گریخته از سخنان او برجا مانده است مشکل بتوان معلوم کرد که چگونه به اعتقادات خود رسیده است؛ اما بعضی گفته ها این تصور را به قوت مطرح می کنند که مبنای عقاید هراکلیتوس مشاهده علمی بوده است.

👤 #برتراند_راسل
📚 #عرفان_و_منطق

@philosophy_hagigat

4 months, 1 week ago

خود را سرزنده نگاه داشتن در گیر-و-دارِ یک کارِ دلگیر و بی‌اندازه پُرمسئولیت، کم هنری نیست: و البته، چه چیزی ضروری‌تر از سرزندگی؟ کاری که شادمانی در آن دست‌اندرکار نباشد هرگز درست از آب در نمی‌آید. تنها دلیلِ نیرومندی، سرشاریِ نیروست.

?#نیچه
?#غروب_بت_ها

کانال تلگرام ما
@philosophy_hagigat

4 months, 1 week ago

این ویدیو کوتاه و جذاب را هم اکنون در کانال یوتیوب ما تماشا کنید

https://youtube.com/shorts/NByP2Dx-m0s?feature=share

کانال تلگرام ما
@philosophy_hagigat

YouTube

باب راس قاتلی ایستاده در پشت نقاشی هایش!😱

این سناریو بعد از مرگ باب راس کشف شده و بسیاری بر این گمانند که او یک قاتل سریالی بوده و این قتل ها در آثار او بازتاب داشته است. اما باز هم این سناریو یک احت...

4 months, 3 weeks ago

این ویدیو کوتاه و جذاب را هم اکنون در کانال یوتیوب ما تماشا کنید

https://www.youtube.com/shorts/5yseiNy7440

6 months, 1 week ago

«اگر دنیا واضح و آشکار بود، دیگر هنری وجود نداشت»

@philosophy_hagigat

6 months, 1 week ago

من معتقدم انسان هر چه بیشتر رنج کشیده باشد
شوخ طبعی‌اش نیز بیشتر خواهد بود.

✍? سورن کیرکگور

@philosophy_hagigat

6 months, 2 weeks ago

تعریف زیبایی در فلسفه هنر

زیبایی از دیرباز مفهومی مرکزی در فلسفه هنر بوده است و ذهن فلاسفه را از دوران باستان تا به امروز به خود مشغول کرده است. نظریه‌های مربوط به زیبایی در هنر در طول زمان تکامل یافته‌اند و تغییرات فرهنگی، اجتماعی و فکری را بازتاب می‌دهند. این مقاله به بررسی تعاریف و دیدگاه‌های مختلف در مورد زیبایی در هنر پرداخته و به مشارکت‌های کلیدی فلاسفه در طول تاریخ می‌پردازد.

فلسفه‌های باستانی زیبایی

افلاطون و ارسطو نظریه‌های بنیادی زیبایی را در فلسفه یونان باستان پایه‌گذاری کردند. افلاطون زیبایی را به عنوان یک کیفیت عینی و نزدیک به مفهوم ایده‌ها می‌دید. بر اساس دیدگاه افلاطون، جهان مادی سایه‌ای از واقعیت حقیقی است که از ایده‌های کامل و تغییر ناپذیر تشکیل شده است. زیبایی، از نظر افلاطون، تجلی‌ای از ایده زیبایی است که فراتر از جهان مادی است. در گفتارهایش مانند "مهمانی" و "فدروس"، افلاطون استدلال می‌کند که زیبایی حقیقی روح را به جستجوی دانش بالاتر و حقیقت هدایت می‌کند.

ارسطو، شاگرد افلاطون، دیدگاهی تجربی‌تر ارائه داد. در کتاب "فن شعر"، ارسطو بر عناصری که به زیبایی در هنر کمک می‌کنند، به ویژه در تراژدی، تمرکز کرد. او هماهنگی، نسبت و نظم را به عنوان اجزای اصلی زیبایی برجسته کرد. برای ارسطو، زیبایی تنها یک ایده انتزاعی نیست بلکه چیزی است که می‌توان آن را در جهان طبیعی و خلق‌های هنری مشاهده و تحلیل کرد.

دیدگاه‌های قرون وسطی و رنسانس

در دوره قرون وسطی، سن آگوستین و توماس آکویناس الهیات مسیحی را وارد فلسفه زیبایی کردند. آگوستین زیبایی را بازتابی از نظم الهی خدا می‌دانست و بر هماهنگی و نسبتی تأکید می‌کرد که انعکاس خلقت الهی است. آکویناس این ایده را بیشتر توسعه داد و در کتاب "جامع الهیات" استدلال کرد که زیبایی دارای سه ویژگی اصلی است: تمامیت (کمال)، هماهنگی و روشنی. این ویژگی‌ها، بر اساس نظر آکویناس، انعکاس‌دهنده الهی و موجب احساس تعالی معنوی هستند.

دوره رنسانس شاهد احیای ایده‌های کلاسیک و تمرکز مجدد بر انسان‌گرایی بود. لئوناردو داوینچی و میکل‌آنژ نمونه‌های علاقه این دوره به زیبایی انسانی و جهان طبیعی بودند. آثار آن‌ها بر دقت آناتومیک، نسبت و تعادل تأکید داشتند و تأثیراتی از عتیقه‌جات کلاسیک را بازتاب می‌دادند.

روشنگری و رمانتیسم

دوران روشنگری به سمت عقل و مشاهده تجربی حرکت کرد. ایمانوئل کانت در کتاب "نقد قوه حکم" پیشنهاد کرد که زیبایی یک تجربه ذهنی است. کانت استدلال کرد که زیبایی از "بازی آزاد" قوای تخیل و فهم به وجود می‌آید و منجر به لذت بی‌طرفانه می‌شود. این بدین معنی است که قدردانی از زیبایی به ملاحظات عملی یا اخلاقی مرتبط نیست بلکه هدفی در خود است.

دوره رمانتیسم علیه عقل‌گرایی روشنگری واکنش نشان داد و بر احساسات، فردگرایی و امر والا تأکید کرد. ادموند برک و فردریش شیلر به مفهوم رمانتیکی زیبایی کمک کردند. برک در کتاب "پژوهش فلسفی در مورد منشأ ایده‌های والا و زیبا" تفاوت بین والا که ترس و شگفتی را برمی‌انگیزد و زیبا که عشق و محبت را الهام می‌بخشد، را بیان کرد. شیلر در "نامه‌های آموزشی زیبایی انسان" زیبایی را به عنوان وسیله‌ای برای دستیابی به آزادی و هماهنگی می‌دانست که جنبه‌های حسی و عقلانی طبیعت انسانی را آشتی می‌دهد.

دیدگاه‌های مدرن و معاصر

در دوران مدرن، نظریه‌های زیبایی در هنر متنوع‌تر و پیچیده‌تر شده‌اند. آرتور شوپنهاور و فریدریش نیچه دیدگاه‌های متفاوتی ارائه دادند. شوپنهاور در کتاب "جهان به عنوان اراده و بازنمایی" زیبایی را راهی برای فراتر رفتن از رنج ذاتی وضعیت انسانی می‌دانست. هنر برای شوپنهاور، یک لحظه گریز از اراده ارائه می‌دهد و نگاهی به تأمل خالص و بی‌طرفانه می‌دهد.

نیچه، از سوی دیگر، نظریه‌های سنتی زیبایی را به چالش کشید. در "تولد تراژدی"، او بر دوگانگی اصول آپولونی و دیونیسی تأکید کرد. آپولونی نمایانگر نظم، هماهنگی و زیبایی است، در حالی که دیونیسی تجسم هرج و مرج، شور و امر والا است. برای نیچه، زیبایی واقعی در هنر از تنش و تعامل بین این نیروهای متضاد ناشی می‌شود.

@philosophy_hagigat

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 19 hours ago