کلبه اندیشه و فرهنگ

Description
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی
@Kolbe_Andishe_Farhang

ارتباط باما
@Mohsen_Mohammadi63
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

9 months, 3 weeks ago

?‏بر همگان ‎یلدا مبارک

آیین‌ها و مراسم در جوامع نقش بنیادین در تولید ‎انرژی عاطفی، تقویت ‎همبستگی اجتماعی، حفظ حافظه و ‎خاطره ملی و حفظ ظرفیت ‎زندگی مسالمت‌آمیز دارند.
زندگی اجتماعی به ‎شادمانی جمعی نیازمند است؛ و در سخت‌ترین دوران‌ها باید مراسم و آیین‌ها را حفظ کرد و بزرگ داشت.

محمد فاضلی

@Kolbe_Andishe_Farhang

9 months, 3 weeks ago

?یلدا: فرصتی برای فرار از تاریخ به اساطیر

ما نیز مردمی هستیم. وقتی از تاریخ‌مان کم می‌آوردیم به اسطوره‌ها پناه می‌بردیم. تاریخ اگر بسامان نیز بود باز اساطیر کهن در ژرف‌ترین اعماق ذهن اجتماعی ما نفَس می‌کشیدند، می‌زیستند و بالا و پایین می‌شدند. این ماییم؛ ملتی با خاطرات ازلی و دیرین. رؤیاهای‌مان را در داستان‌های‌مان پناه می‌دادیم و نسل به نسل، با قصه‌ها منتقل می‌کردیم. از سینه‌ها تا سینه‌ها؛ بار نارضایتی‌های تاریخی خود را در شعر و استعاره برمی‌کشیدیم؛ در سیمرغ و زال، در کمان آرش و در خون سیاوش و در دیر مغان. آرزوها و آمال فروخورده خویش در روشنی مهر و ماه و میترا باز می‌جستیم و در گرمای نفَس‌های‌مان مراقبت می‌کردیم. زندگی اینجا جاری بود؛ همیشه همی همچنان.
ما یلدا داشتیم تا در دراز‌ترین شب یک فصل سرد، باز به یاد نفَسی متنفس در سحرگاهان دورهم بنشینیم، نیمه‌های گمشده خویش در یکدیگر بجوییم و با داستان‌های بلندمان، از آینده‌ فرزندان خود محافظت کنیم. بزم‌های شبانه یلدایی تا شور پایکوبی در جشن سده؛ به شمار چهل می‌شود و ما در ناخودآگاه جمعی خویش چلّه داشتیم؛ چله کوچک و چله بزرگ! و این یعنی خندیدن به مشکلات، زیستن با دشواری‌ها و صبور بودن و مقاومت کردن، و افتادن، و باز برخاستن و رفتن و برشمردن ایام؛ شمارشی در کامل‌ترین شمار که چهل بود. این یعنی تصمیم به امیدواری در مواجهه با اسباب نومیدی بسیار، یعنی دوست داشتن زندگی با همه دشواری‌ها و نشیب و فراز‌ها، یعنی شجاعت بودن در این سرزمین، یعنی رقص در میانه میدان. و چنین بود یلدا و چنین بود سده. یلدا هر سال یک بار و برای همیشه در گوش‌های‌مان نجوا می‌کند که پشت هر وضع سترونی، امکان باروری و نوزایی هست و در نومیدی بسی امید است، و پایان شب سیه،
سپید است.
چرا یک جامعه با همه صعوبت ایام خویش اصرار به ماندن دارد؛ برای اینکه در سطح هستی‌شناختی و انسان‌شناختی این فرهنگ، چیزی هست که تا حد زیاد در برابر تغییرات در طول زمان بزرگ، طی دوران‌های مختلف مقاومت می‌کند. از عهد قدیم تا دوران جدید این لایه‌های عمیق معنایی با ما ایرانیان هستند در رنگین‌کمان خوش‌نقش تنوعات قومی و زبانی و آیینی‌مان. در عمیق‌ترین ساختارهای معرفتی ما، نشانه‌شناسی هست. سنت‌های دیرین ایرانی حاوی نوعی پدیدارشناسی کائنات بود. تجربه زیست در این سرزمین، به تفسیر و تأویل طبیعت و تاریخ خود چنگ می‌زد: از خورشید و ماه، معنای نور و روشنی می‌گرفت. از شب، تاریکی گذران می‌فهمید. از دشت و دمن، رویش و زندگی می‌آموخت و ایهام غزلی را به فال نیک می‌گرفت!
ما از باغ و راغ و مرغزار، داد و دهش و بخشایش و ثمربخشی می‌فهمیدیم، آن سوی شب تار، به صبحدمی باور داشتیم، از نظم کائنات با همه بی‌نظمی‌هایش، به اصالت درستی و نیکی و به ترازو و به عدل و داد ایمان می‌آوردیم، نوروز، یادواره مکرر رویش‌های نابهنگام در این سرزمین بود و تبسم‌های ملیح‌مان به فصل سرد را با خود حمل می‌کرد و حاوی روح جمعی بود، و صلای آشنایی داشت و یادواره «مبادله لطف» بود برای محافظت از سرمایه اجتماعی پیوند و همدلی خویش در برابر گزند روزگار.
ما به اهتزاز خاک سرد باور داشتیم و شکوفایی نابهنگام را می‌فهمیدیم. اهریمن، معنایی بود که ما از شرارت نهفته در عالم گرفته بودیم تا همواره نگران تاراج فضیلت‌های‌مان باشیم. چنین بود سنت‌های ایرانی ما از حکمای خسروانی تا اشراق و عرفان؛ که مثنوی‌اش با وجود مرور ایام دراز، هنوز همنشین حلقه‌های جوانان ماست و حافظش از آن سوی سده‌های دور با عمیق‌ترین نیات و احساسات‌مان آشناست.

مقصود فراستخواه

@Kolbe_Andishe_Farhang

9 months, 3 weeks ago

?تفریح یکی از نیازهای زندگی انسان است

تا آنجا که من در زمینه اسلام و این مسئله مطالعه کرده‌ام و با توجه به اینکه از مطالعات معمولی خیلی وسیع‌تر است، از آن چنین نتیجه گرفتم که اصولا تفریح یکی از نیازهای زندگی انسان است؛ یعنی نه فقط برای تجدید قوا، بلکه تفریح به عنوان یکی از نیازهای اصیل زندگی ما مطرح است.

آیت الله سیدمحمد حسینی بهشتی، تفریح از دیدگاه اسلام، ص۴۱

@Kolbe_Andishe_Farhang

1 year ago

?حاشیه‌ای بر اعلام تعطیلیِ درس آقامجتبی خامنه‌ای!

سال‌هاست که دشمن ایشان را به اتّهام «تلاش برای جانشینیِ رهبری» تخریب می‌کند؛ حال‌آنکه غیر از شنیده‌های سابق، اخیراً نیز از پدر متّقی و حکیم‌شان نَقل و رسانه‌ای شد که مخالف جانشینیِ فرزندشان - به‌خاطر شبههٔ موروثی‌شدن یا چیز دیگری - هستند. این را به کمیتهٔ خاصّ خبرگان (کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹) هم گفته‌اند؛ اما می‌بینید قضیه تمام نمی‌شود!

تعطیلیِ درس ایشان (به دلیلی بین خودشان و خدا) گرچه می‌شد مسئله‌ای «عادی» در حوزه تلقّی شود، باز مسئله‌ای «خاص» بین دوست و دشمن می‌شود؛ برخی دوستان به جهات اخلاقیِ ایشان استناد و استدلال کردند که «اقبال» هزاروششصد متقاضی برای شرکت در درس ایشان، آن‌هم در هنگام رکود حلقه‌های استادوشاگردی، و کم‌رونقی و تعطیلیِ برخی دروس در حوزه، عاملی برای تعطیل‌کردن درس‌شان شده است، دشمنان هم که...!

بندهٔ ناچیز در مسئلهٔ جانشینی، هم‌نظر -بلکه مطیع- پدر بزرگوار ایشان هستم؛ اما در سایر مسائل از جهات علمی و عملی نباید به فرزندان ایشان -از جمله این فرزند فاضل‌شان- جفا شود؛ مثلاً ایشان حق دارند از عالمان حوزه باشند، آن‌چنان که فرزندانِ برخی زعمای گذشته بودند و هستند.

البته اینجا نکته‌ای مهم می‌شود که «جریانی عادی» را «غیرمعمول» می‌کند و آن، غیر از شائبهٔ جانشینِ رهبری و اشتهار در رسانه‌هاست:

«معمول» در حوزه‌ها این بوده که فرزند فاضل و درس‌خوان، درس می‌گوید و دروسش منتشر می‌شود، تألیف می‌کند و نقد می‌شود؛ مؤافق و مخالفِ علمی پیدا می‌کند و تدریجاً در صحن علنیِ حوزهٔ علمیه، در مرآی اساتید و بزرگان رشد می‌کند. فخرالمحققین در قدما، و آقامصطفی خمینی در متأخرین، نمونه‌های روشنی هستند؛ سیدمصطفی باآن‌که مستشکلِ درس امام بود، خودش درسی بعضاً شلوغ‌تر هم داشت و آثار علمیِ ایشان منتشر می‌شد (هشت‌کتاب فقهی و فلسفی، دوکتاب در تبعیدِ ترکیه، ده‌اثر در تبعیدِ نجف). این‌گونه بود که غیرشاگردانش، او را نه به شهادت شاگردان و هم‌بحث‌ها، بلکه به شهادت آثارش قضاوت می‌کردند.

می‌دانیم که در حوزه، هم‌نشینیِ نام با عنوان «آیت‌الله» و پیداشدن نمودهای زعامت؛ تحفّظ یا ملاحظه‌کاری دربارهٔ پرداختن به آرای آن شخص شکل می‌دهد و معمولاً مورد نقد و ابرام جدّی قرار نمی‌گیرد. (مگر دربارهٔ کسانی که خلاف مشهوراتشان فزونی گیرد!)
لذا دورهٔ مناسب جهت تناظرها و بحث‌ها، دقیقاً در همین دورهٔ سنّی و مرحلهٔ علمیِ مثل آقامجتبی دامت‌توفیقاته انجام می‌شود و خروجیِ آن مواجهات علمی با هم‌سطح‌ها، با «روندی طبیعی» و «روشی عادلانه» به ارتقاهای علمی رسیدن و نشستن بر پلّه‌های فضلیت است.

اقتضای «ورع» این نیست که برای انتشار صوت و متنِ «سیزده‌سال تدریس» اقدامی نشود. چه‌اینکه حضور در میزگردها و همایش‌های علمی، با ارائه‌های تخصّصی برای عالمان دینی؛ ناجورتر از برخی فعالیت‌های سیاسی-انتخاباتی نیست که تقوا و خویشاوندی با رهبر انقلاب اسلامی بخواهد مانع آن و موجب احتیاط گردد، یا رانت و امتیازِ آقازادگی تلقی شود.

همه شاهدیم که آقازاده‌های فاضل و درس‌خوانده - حتی اگر در زیّ شخصیِ برخی از ایشان اخلاق آقازادگی مشهود باشد - در این مسئله، نوعاً «عادی»اند؛ یعنی دروس‌شان منتشر و کتاب‌های‌شان چاپ می‌شود و در معرض نقد قرار می‌گیرد. در مجامع تخصصی، لَه یا علیه آرای علمی حاضر می‌شوند و این‌گونه به شکل عادی، دارای مؤافق و مخالف علمی، شاگرد و منتقد می‌شوند. درس‌شان هم از همین مجرای عادی؛ پُر یا خالی، شروع یا تعطیل می‌شود.

بنده البته به شهادت برخی فضلا، باخبرم از سطح خوب و مقبولِ درس آقامجتبی؛ لکن اگر تعطیلیِ درس‌شان ادامه یافت، به‌نظر می‌رسد بهتر است که دروس گذشتهٔ ایشان منتشر شود و در معرض استفاده و نقد جامعهٔ علمیِ حوزه قرار گیرد. چه‌اینکه حضور علمیِ ایشان در مسئله‌های مطروحه در حوزه، علاوه‌بر استفادهٔ جامعهٔ علمی، پاسداشت رویه‌های معمول در ارتقای علمی در انظار نخبگان حوزوی نیز هست و ازقضا دقیقاً همین روش، اقتضای تقوا و ورع و ناآقازادگیِ متوقع از ایشان است.

محسن قنبریان

@Kolbe_Andishe_Farhang

1 year ago

?بخت ما در جنگ خفته است.

چرا فکر فروپاشی اسرائیل امکان هر برنامه سیاسی برای مقاومت است؟

  1. آن‌گاه که زمان از ما ایمان محکم و اراده استوار می‌طلبد، ترس و تردید هوای ما پر کرده است. آن که گرفتار محاسبات و تسویف شده، پیش از آن که ترس از مشکلات ریز و درشت دستانش را لرزان کرده باشد، در هیمنهٔ ایمانِ قلبش رخنه‌ای وارد آمده است. این یک وضعیت روحی است و ضرورتا با تحلیل‌های راستین مداوا نمی‌شود. پتکی لازم است تا بر گوش‌ها، فرو کوفته شود یا نشتری که بر دل‌ها زخم زند تا مگر قلب‌ها تقطیع شود و جان‌ها بیدار و چشم‌ها بینا؛

لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ.(توبه ۱۱۰)

در این‌جا باید بررسید که غیر از گفتن و نوشتن چه می‌توان کرد تا طغیانی باشد در این هوای مسموم و تعلیق منفعل. و کدام مردان قد راست خواهند کرد تا تیغ تیز بردارند و مرز نگه دارند.

  1. دشمن چون در سوی ما، بلکه حتی در میان متحدان خویش، اراده‌‌ای حقیقی به جنگیدن نمی‌بیند ابتکار عمل را در دست گرفته است. در این میان وضع نتانیاهو متفاوت از ساخت سیاسی مستقر رژیم است. نتانیاهو شخصا بارها مانع از پیش‌رفت مذاکرات صلح شده، درباره شدت عمل و تعدّی از قواعد جنگ بی‌باکانه عمل کرده و حتی اعتراضات سیاسی مردمش را درباره اسرا نادیده گرفته است؛ و بلکه مساله اسرای رژیم را، که همیشه مورد بهره گروه‌های مقاومت بوده، با بی‌اعتناییِ غیرانسانی‌اش پشت سر گذاشته است. البته بی‌باکی سیاسی او حتما برای آینده‌اش هزینه‌های فراوانی خواهد داشت و حتی خود رژیم را هم شدیداً تهدید می‌کند. اما نتانیاهو به عیان می‌بیند که تعلّل در این نبردِ بقا، موجودیت اسرائیل را تهدید می‌کند و بنابراین امید دارد شدت عملش او را به قهرمانِ فردای سرزمین موعود بدل کند. مباد که ابطال مسلمان چنین بگذارند.

ما بیهوده منتظر آثار اجتماعی و اقتصادی ناشی از جنگ بر پیکر رژیم بودیم. یا در پناه غوغا و فریب رسانه، بیش از اندازه روی اعتراضات سیاسی درون رژیم و ملل و دول اروپا و آمریکا حساب کردیم. دشمن به اتکای انگیزه خونخواری و اشغالگری، و ترسی که از چشم دوختن در چشمان هیولای مرگ آمده، و البته ریاکاری دولت‌های غربی که با دست از جنایات رژیم برائت می‌جویند و با پا حمایت‌های مالی و تسلیحاتی تقدیمش می‌کنند، بعد از یک سال هنوز دوام آورده و تشنه خون بی‌گناهان و مسلمانان است.

  1. این‌ها معلوم می‌کند که نمی‌توان سرنوشت این نبرد را به حوادث زمان سپرد. زمان آن‌چنان که ساده‌دلانه می‌پنداریم فرساینده دشمن نیست. بلکه تعلل ما در زمان، او را قوی‌تر و جری‌تر می‌کند.

مساله اصلی بر سر همین فرسایش است. ما عوامل فرسایش را آروز می‌کنیم اما به آستانه فروپاشی نمی‌اندیشیم. غیر از آن که دشمن را باید در جبهه‌های مختلف فرسوده کرد، و این نیازمند یک برنامه جامع سیاسی است، باید او را به سمت فروپاشی هل داد. جنگ نمی‌تواند هدفی غیر از فروپاشی رژیم داشته باشد و این یک تصمیم سترگ سیاسی است که محتاج ایمانی مستحکم و اراده‌ای بی‌خلل است. دشمن آشکارا نابودی محور مقاومت را هدف گرفته است، و پیروزی سیاسی و بلکه بقای خود را وابسته به آن می‌داند. پس چه‌چیزی غیر از فروپاشی اسرائیل، ماشین جنگی او را متوقف خواهد کرد؟

  1. برنامه جامع سیاسی ما اگر راهبرد فرسایش را برگزیده باشد، باید فروپاشی را به عنوان یک هدف عینی سرلوحه خویش قرار دهد. شاید هیچ‌کس چون سنوار شجاع نابودی رژیم را عینا در چشم نداشته باشد. انتخاب او به‌جای‌گزین شهید هنیه، نشان از اراده هنوز مستحکم حماس دارد و این سرمایه‌ای است که قدرش بی‌اندازه است.

تاکید ما بر برنامه جامع نباید موجب تعلل باشد. نباید گمان کنیم امکانات ما برای ضربه زدن به طور کامل از پیش معلوم اند. این برنامه‌ای است که در مسیر پیش‌روی ما در نبرد و پس از تصمیم ما و به تدریج شناخته می‌شود. صحنه بیش از آن تنگاتنگ است که امکاناتش را به ما هبه کرده باشد. بلکه عمل قاطع و مستمر ماست که عروس صحنه را آبستن امکانات تازه و نادیده می‌کند. از این روست که ورود ما به جنگ حتما کیفیتی سیاسی دارد و این برای دولت و جامعه‌ای که جز کار‌آمدی در امرار معیشت و ارتقای حکمرانی چیزی نمی‌داند، اگر آن را هم بداند، نافهمیدنی است.

  1. نمی‌توان به انتظار تصمیم ادارات و سلسله‌مراتب‌ها نشست. باید یک ائتلاف حقیقی اجتماعی ایجاد شود که بتواند مردان خویش را از میان نظامیان برگزیند. این ائتلاف هم نیازمند گفتار است و هم سازماندهی و البته بیشتر رهبری کسی که تصمیم‌گیری و همکاری‌اش در سطوح بالای نظامی و امنیتی موجه باشد. شاید پرداختن گفتار و جد و جهد برای سازماندهی از عهده نیروهای اراده‌مند اجتماعی برآید، اما رهبری چیزی است که بیش از برنامه‌ریزی، بخت می‌خواهد.

سیدعلی کشفی

@Kolbe_Andishe_Farhang

1 year ago

?مرگ در معدن درد کدام جراحی است؟

گفته می‌شود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست داده‌اند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درس‌هایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟

رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردی‌دیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمین‌رو، حتی در دسته‌بندی عوامل بروز حادثه برچسب «بی‌احتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگ‌ومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بی‌احتیاطی نسبت داده می‌شود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار می‌شود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارت‌های فردی» تقلیل می‌يابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطره‌های مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفه‌ای برعهده ندارند.

این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بی‌مسئولیتی‌ها، رهاشدگی‌ها، و ناکارآمدی‌ها را آشکار می‌کند و «پاسخگویی» می‌طلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار می‌کند. در حادثۀ شلاق‌خوردن کارگران معدن آق‌قلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید می‌شد، مسئله ابعاد دیگری پیدا می‌کرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید می‌کند.

«موقتی‌سازی شغلی» هم از یکسو تشکل‌یابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل می‌کند که جرئت پیگیری ساده‌ترین و بنیادین‌ترین حقوق‌شان را از دست می‌دهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران می‌گفتند «جرئت بیان واقعیت‌های ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید می‌شدیم».

موقتی‌سازی شغلی، بی‌ثبات‌کاری، تشکل‌زدایی از نیروی کار، امنیتی‌کردنِ تشکل‌یابی و ... جراحی‌هایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژه‌ای و ... است.

رضا امیدی

@Kolbe_Andishe_Farhang

1 year, 3 months ago

?ایران و انتخابات دولت چهاردهم

?چگونه می‌توان از اقتصاد ایران سخن گفت؟

?گفتگوی علیرضا شفاه و صادق الحسینی، ۱۲ تیر ۱۴۰۳

@simafekr_com
@Kolbe_Andishe_Farhang

1 year, 3 months ago

?داوری فیلسوف، داوری شهروند

1) کسانی که با آراء دکتر داوری اردکانی در آثارش، کمابیش آشنایی دارند می دانند که او علیرغم آنکه مسئله اش، سیاست است، اما شیوۀ تفکر او، تجویز نیست، بلکه دعوت به تفکر است. اگر این مبنا را بپذیریم، ناگزیر امروز دکتر داوری نباید چنین موضعی را می گرفت و سخن از تمام شدن ایران و بقاء و عدم بقای ایران به دلیل یک انتخاب سیاسی سخن می گفت. او حتی اگر مخالف رای دادن به دکتر جلیلی و موافق با رای دادن به دکتر پزشکیان بود، بازهم بایستی به همان شیوۀ همیشگی ما را دعوت به تفکر می کرد تا از خلال این تفکر، ما به بهترین انتخاب برسیم، نه آنکه صریحاً چنین موضع گیری کند.

2) آنهایی که در سال 84، رقاب شدید میان مرحوم اقای هاشمی رفسنجانی و دکتر احمدی نژاد را در انتخابات ریاست جمهوری به یاد داشته باشند و در آن دوره، به مرحوم رفسنجانی رای نداده باشند، کمابیش با وضعیتی مشابه امروز روبرو بودند، وقتی که آیت الله جوادی آملی، هم در آن مقطع و هم در مقاطع بعدی، حمایت تام و تمامی از مرحوم هاشمی رفسنجانی انجام دادند. «مردان الهی با انفاق، خود را تثبیت می کنند، نمی لرزند، نمی لغزند، گِله نمی کنند، آشفته نمی شوند، جامعه را آشفته نمی کنند؛ و اگر جامعه ای بخواهد بلرزد و بلغزد و متشتّت شود و آشفته شود، آنها نمی گذارند. آیت الله هاشمی رفسنجانی (رضوان الله تعالی علیه) اینچنین بود. دیدید، او از تخت به تخته کشانده شده و هیچ تکان نخورد!» و یا «برخی از افراد، کسانی اند که علم مناسبی را اندوختند؛ ولی آن درایت و مدیریت و سیاست و تدبیر سیاسی و عقلانی را تجربه نکردند. برخی به عکس، امور تدبیر و سیاست را تجربه کرده اند، ولی علم لازم را فراهم نکرده اند. برخی ها هر دو را جمع کرده اند، امّا به صورت جمع مکسّر. کسی که در حدّ خود مقدار لازم علم فراهم کرده باشد، جهاد را خوب تجربه کرده باشد، شهامت و شجاعت را تجربه کرده باشد، سیاست را تجربه کرده باشد، مدیریت و مدبریت را تجربه کرده باشد، کشوردانی و کشورداری و کشورآرایی را با این مجموعه تجربه کرده باشد و جمع این فضائل جمع مکسّر نباشد، جمع سالم باشد؛ آیت الله_هاشمی رفسنجانی (رضوان الله تعالی علیه) است». این عبارات تنها بخشی از عبارات حکیم متعالیۀ معاصر، آیت الله جوادی آملی دربارۀ مرحوم هاشمی رفسنجانی است که بعد از عدم اقبال های متعددِ مردم در انتخابات های بعد از 1384 مطرح شده اند. در فضای سیاسی، مرحوم هاشمی رفسنجانی، نماد تفکر لیبرال و توسعۀ سرمایه داری شناخته می شود و آیت الله جوادی آملی، حکیم متعالیه معاصر محسوب می شوند.

3) با توجه به این دو مواجهه تقریباً یکسان، چند موضع می توان گرفت؛ موضع اول آن است که موضع گیری سیاسی این دو استاد را به مبانیِ آنها برگردانیم و نتیجه بگیریم که پس اساساً دیدگاه های فلسفیِ دکتر داوری، درنهایت منجر به چنین موضع سیاسی در انتخابات 1403 شده و بنابراین عدم قبول مواضع سیاسی امروز اصلاح طلبان و اعتدالیون پیرامون دکتر پزشکیان، به نفیِ دیدگاه های فلسفیِ دکتر داوری اردکانی اقدام کنیم؛ همانطور که بعضی در سال 84 به بعد، با نفیِ سیاست های مرحوم هاشمی، به نفی دیدگاه های فلسفیِ ایت الله جوادی آملی رسیدند. موضع دوم آن است که با اساتید مذکور همراه شویم و پا بر روی تشخیص سیاسی خودمان بنهیم و علیرغم آنکه با تحقیق، به دکتر جلیلی رسیده ایم، به دلیل رایِ دکتری داوری، از دکتر پزشکیان حمایت کنیم؛ چنانکه بعضی با استناد به دیدگاه آیت الله جوادی آملی، علیرغم آنکه با تحقیق به دکتر احمدی نژاد رسیده بودند، اما تغییر رای دادند.
اما موضع سومی هم هست و آن اینکه اساساً سیاست در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی، هنوز به مرحلۀ تامل سیاسی جامع نرسیده است. دولت، در جمهوری اسلامی، پدیده پیچیده است که نه می توان آن را با نظریات فلسفۀ سیاسی مدرن از ماکیاولی تا هابز و هگل و دیگران توضیح داد و نه توضیح آن با تکیه بر حکمت متعالیه یا حتی فلسفۀ سیاسی فارابی یا حتی فقه سیاسی موجودِ ما ممکن است. ما در وضعیتِ خاص دولت در جمهوری اسلامی، با پدیدۀ جدیدی روبرو هستیم که هنوز توان صورت بندیِ فلسفی آن را نداریم؛ از این منظر، شاید نتوان میان بنیان های اندیشۀ اساتید فلسفۀ معاصر و کنونی مان با مواضع سیاسیِ آنها، آنهم دربارۀ انتخاب رئیس دولت، سنخیتی و ضرورتی برقرار کرد. اگرچه اساتید فلسفه می کوشند دربارۀ فلسفۀ سیاسی ایده هایی مطرح کنند، اما صورت بندیِ تا توضیحِ نظریۀ دولت، فاصلۀ زیادی دارد. از این منظر، مواضعِ آنها دربارۀ یک نامزد یا نامزدی دیگر، در مقام فیلسوف نیست، بلکه در مقام یک شهروند فرهیخته است.

محمدرضا قائمی نیک

@Kolbe_Andishe_Farhang

1 year, 3 months ago

?انتخاب میان بودن و نبودن ایران!

به نام خداوند جان و خرد
انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است.
اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود.
البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی های بسیار دارد و به آنچه می گوید عمل می کند.
در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی چون توسعه دوره های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می تواند مشکلات را رفع کند و دردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سوداها و اوهام بیهوده ای که ایران را به سوی ورطه های خطر و تباهی می برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی توان مقاومت منفی خواند زیرا نتیجه زودهنگام آن می تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.
مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمی کنند. ایران می ماند و باید بماند تا زخم هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد.

رضا داوری اردکانی، ۱۲تیر ۱۴۰۳

@Kolbe_Andishe_Farhang

1 year, 5 months ago

?بازی سالانه؛ بودجه نهاد‌های فرهنگی

هر ساله در این ایام یا کمی قبل و بعدتر، بودجه مصوب نهادهای فرهنگی توسط برخی با این پرسش که «با این بودجه کلان، این نهادها چه کاری برای فرهنگ کرده اند؟!» پررنگ می شود. برای مواجهه معقول با این پرسش باید به چند نکته دقت کرد؛

  1. بودجه هایی در حد ۵۰۰ میلیارد تومان در مقیاس بودجه ریزی ملی برای کشور ۸۰ میلیونی عدد بالایی نیست. از نظر روانی نباید مبهوت اعداد شد.

  2. چرا فقط بودجه نهادهای فرهنگی پررنگ می شود. هیچگاه روی بودجه دانشگاه ها توسط اینها مانور داده نمی شود اما بودجه مثلا حوزه علمیه یا نهادهای دینی که بعضاً کمتر از یک دانشگاه هستند پررنگ می‌شود!

  3. اساسا «فناوری اثرسنجی فرهنگی» چیست؟ یعنی چگونه می توان فهمید کار فرهنگی اثر کرده است؟ فرض کنید یک نهاد فرهنگی کتابی با هدف کاهش طلاق منتشر می کند. کتاب هم توزیع می شود. چگونه می توان فهمید کتاب در کاهش طلاق موثر بوده است؟! یا به عنوان مثال، تلویزیون یک سریال درباب احترام به والدین پخش می کند. چگونه می توان فهمید احترام به والدین در ایران بر اثر این سریال تغییر کرده است؟! اساسا فناوری اثرسنجی فرهنگی نه تنها در ایران بلکه در جهان با چالش جدی روبروست. در مورد کارکرد نهادهای فرهنگی هم این چالش وجود دارد.

  4. جامعه ایران سالهاست مورد تهاجم فرهنگی ست و این تهاجم طی ده سال گذشته با توسعه شبکه های اجتماعی ضریب بیشتری پیدا کرده است. با این همه، چگونه زیست دینی و فرهنگی هنوز در ایران زنده است؟ به عنوان مثال: نوجوانان انبوهی که در اعتکاف حاضر می‌شوند، تعداد زوار حرم ائمه علیهم السلام که هیچگاه کاهش ندارد، هیئات مذهبی که مملو از جوانان است، دهه هفتادی و هشتادی هایی که مدافع حرم می شوند، مراجعات فرهنگی و دینی که به حوزویان و نهادهای فرهنگی می‌شود (در یک نمونه فقط یک مرکز ملی پاسخگویی دینی در قم روزانه هفت تا ده هزار تماس تلفنی برای پرسش دینی_فرهنگی دریافت می‌کند). این‌ها و ده‌ها مثال دیگر همه نشان از زنده بودن زیست دینی و فرهنگی دارد. پس، همانطور که می‌توان ادعا کرد نهادهای فرهنگی کاری نمی‌کنند، می‌توان ادعا کرد این ها پس حاصل چیست؟! قطعا بخشی حاصل تلاش نهادهاست.

  5. عموما افرادی که این ایام بر روی خبر بودجه‌ی نهادهای فرهنگی_دینی مانور می‌دهند آیا لزوما دغدغه فرهنگ دارند؟! آیا نمی‌دانند عدالت خواهی فقط به معنای افشا نیست؟ آیا نمی‌دانند مثلا افشای اینترنتی بحث مالی از یک عالِم نه تنها کمکی به عدالت نمی‌کند بلکه دینداری مردم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؟ میدانند اما آن‌ها لزوما دغدغه دین و فرهنگ ندارند. هدف مشخص‌تری را دنبال می‌کنند!

  6. این نکات به معنای عدم ضعف کارکردی نهادهای فرهنگی نیست. به معنای فقدان آسیب در بودجه ریزی فرهنگی کشور هم نیست. به معنای غلط بودن مطالبه از نهادهای فرهنگی هم نیست. بلکه غرض ازین یادداشت نشان دادن پیچیدگی های فهم اثرسنجی کار فرهنگی و لزوم مواجهه غیرهیجانی با اخبار مالی فرهنگی است.

احمد اولیایی

@Kolbe_Andishe_Farhang

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago