گردش‌های سقراطی- امیر خراسانی

Description
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

11 months, 2 weeks ago
1 year ago

انتقاد از شیوه‌ی بیان رئیسی و پزشکیان چه چیزی درباره‌ی خود ما می‌گوید؟

انتهای دهه‌ی 70 بود. از مازندران رفتم تبریز برای تحصیل. زبان مادری‌ام هم نه فارسی تهرانی بلکه مازنی بود.
همان اوایل اولین بار وقتی اتفاق افتاد که به خانه‌ی دوست تبریزی‌ام تلفن زدم. پدرش گوشی را برداشت. گفتم سلام میشه با احمد صحبت کنم؟ گفت بله، عیبی ندارد!! (چرا آخه چه عیبی می‌توانست داشته باشد آدم حساب!)
اندکی بعد از فرط شب‌بیداری صبح زود زدم بیرون تا نان بخرم. نگهبان خوابگاه مرا دید. با لهجه‌‌ای غلیظ پرسید «کجا می‌ری آقا؟» گفتم: نانوایی.
گفت: عیبی ندارد!
با خودم گفتم: مرد حسابی چه عیبی در نانوایی رفتن من است!
مدت‌ها طول کشید و مصیبت‌ها دیدم تا از فارسی معیار فاصله بگیرم، و فارسی تبریزی‌ها را بفهمم.
اگر خارجکی را بهتر از فارسی «غیرمعیار» می‌فهمید باید بگویم. عیبی/ مسئله‌ای ندارد همان All right یا that's fine بود.
برای اینکه به گیجی و کژفهمی من در تبریز دچار نشوید، شابلون زبان معیار را زمین بگذارید.دید میکروسکوپی به زبان، بدفهمی و کدورت می‌زاید..
هنوز من گاهی افعال را به قاعده‌ی فارسی مازنی به کار می‌برم. هنوز گاهی بد فهمیده می‌شوم. هنوز گاهی صفت و موصوف را پس‌و‌پیش می‌گویم..
میکروسکوپ هرمنوتیکی‌تان را زمین بگذارید، به زمینه‌ی بیان، توالی جملات، لحن توجه کنید، ومهم‌تر از همه فرض را بر «حسن نیت» گوینده بگذارید. متکلمین فارسی ولایات صد قدم برمی‌دارند تا نزدیک به فارسی معیار سخن بگویند، تا بفهمند و فهمیده شوند،شما هم دو قدم بردار و از حصار فارسی معیار بیرون بیا. ساختن امر ملی زحمت دارد، زحمتِ پرهیز از خودمحوری زبانی، و فهم فارسی «ولایات».
نیاز نیست زبان‌شناس باشیم تا بدانیم، هیچ زبانی فی‌نفسه معیار نیست. هر زبانی از صدها سیاق زبانی (linguistic registers) تشکیل شده. زبان معیار همان سیاق زبانی است که توانسته قدرت معیار بودن و شابلون بودن پیدا کند.
من در مقام یک غریبه، زیر و بالای تبریز دهه‌ی 80 را دیدم. با سیاق‌های بیانی متفاوت‌شان آمیختم، بی‌آنکه ترکی بدانم دیگر می‌فهمیدم معنای هر سیاقی چیست. سیاق زبانی همکلاسی‌ها و اساتید دانشگاه، سیاق بازاری‌ها، کارگران شهرک صنعتی، رییس دادگاه، بازجو، هم‌بندی، دوره‌گرد، زنان سابقاً ایلیاتی به تازگی شهرنشین‌شده، جوانان پرشور گخ‌متری،سرباز و پلیس، هویت‌‌طلبان مصرّ بر سخن‌گفتن به ترکی «اصیل»، مادران طبقه‌ی متوسطی نسل جدید که اصرار داشتند با همان لحن فارسی تبریزی با فرزند خردسال‌شان فارسی حرف بزنند، فعالان سیاسی قدیمی که همچنان از صمد بهرنگی و ماجراهای پیشه‌وری می‌گفتند و پاتوقشان کافه آفتاب (؟) بود. فارسی تبریزی، مثل فارسی مازنی‌ها مثل فارسی عرب‌های خوزستان سیاق‌های زبانی فارسی هستند، اگر این را ندانیم، اگر برای فهم آن سیاق صبوری نکنیم، اگر انتظار فهم غریزی فارسی را داریم، مدام به لحاظ عاطفی سرخورده می‌شویم. مثلاً مردهای مازنی، مثل من، وقتی می‌خواهند قربان‌صدقه‌ی چیزی بروند، مثل شخصیت «دیبی» در کلاه‌قرمزی حرف می‌زنند، مدام معکوس حرف می‌زنند. عموی من هنوز وقتی می‌خواهد قربان‌صدقه‌ی همسرش برود می‌گوید «مِ جان‌گیر بِمو». یعنی کسی که مدام جان من را می‌ستاند آمد. فراموش نمی‌کنم که چقدر زن‌عمویم، که اهل جای دیگری بود، آزرده می‌شد و چقدر زمان برد تا بتواند با این سیاق آشنا شود.
یک کتاب مثال در ذهن دارم و اگر شما هم کمی تأمل کنید صدها مورد مشابه خواهید یافت، خاصه اهالی ولایات، خاصه کسانی که هنوز زبان ملی را فارسی تهرانی نمی‌دانند، خاصه کسانی که می‌فهمند فارسی زبان دوم گروه کثیری از این مردم است و تبدیل آن به زبان ملی نیازمند زحمت همگانی برای فهم سیاق‌های زبانی ولایات است. زبان ملی یک امر واحد و پیش‌داده نیست، محصول فرایند مداوم تلاش برای فهم همین سیاق‌ها است.
پزشکیان به خوبی به فارسی سخن می‌گوید، اما به سیاق یک مرد هفتاد‌ساله‌ی تبریزی. رئیسی هم گاه به سیاق فارسی مشهدی سخن می‌گفت، و دیدیم این زبان‌شیفتگان بیگانه با زبان ملی چه بر سرش آوردند. امام خمینی هم به سیاق زبان معیار سخن نمی‌گفت و هنوز گاه نه صرفاً ترول‌ها بلکه گاه تحلیل‌گران جدی هم در دام می‌افتند.
سخن بر سر نقد کردن یا نکردن پزشکیان و رئیسی نیست، سخن بر سر این است وقتی رئیسی را بابت «پرپکانی» یا «ناهار نخورده‌اید» مسخره می‌کنید و صحبت‌های صریح پزشکیان درباره‌ی مقاومت را بر اساس شابلون زبان معیار داوری می‌کنید، بیش از آنچه نقدی به آنها کرده باشید، فهم محدود خود از امر ملی و زبان ملی را نشان داده‌اید..

1 year, 2 months ago

نقدی بر ایده‌ی برنامه، کارشناس، و عدالتخواهی نزد آقای جلیلی.

1 year, 3 months ago

جلیلی، پزشکیان و امنیت داخلی
امنیت برون‌مرزی و ریل‌گذاری سیاست خارجی در ایران عملاً بیرون حیطه‌ی کابینه خواهد بود.
اما برای اینکه ببینیم معارضان جدی هر یک از دولت‌ها چه کسی خواهد بود، کافی است به شیوه‌ی نمایندگی آنها رجوع کنیم.
پزشکیان نماینده‌ی یک بلوک قدرت است، اما جلیلی تنها نماینده‌ی جزئی از بلوک قدرت مقابل است. در نتیجه فردای ریاست جمهوری جلیلی اولین مخالفان او گروه‌های متفاوت اصولگرایی، از سپاهیان حامی قالیباف گرفته تا مجلس تا مدیران و تکنوکرات‌های اصول‌گرا، خواهند بود. در ادامه تمام اصلاح‌طلب‌ها و گروه‌هایی که به دلایل مختلف رأی ندادند بیشترین فشار را به دولت جلیلی خواهند آورد. احمدی‌نژاد در سال 84 کل اصولگرایی را با رأی بالا نمایندگی می‌کرد اما در نهایت با همان اصول‌گرایی درافتاد و اتفاقاتی افتاد که همه می‌دانیم. حالا وضع برای جلیلی بسیار وخیم‌تر خواهد بود. جلیلی یا مجبور است زیر این فشارها آن‌قدر وا بدهد که به یک دولت ضعیف و چندپاره بدل شود یا آنقدر مقاومت کند که زیر فشار تمام مخالفان عملاً دچار ریزش شود.
از سوی دیگر، جلیلی هیچ کمکی به تخفیف گسل‌های طبقاتی و فرهنگی نمی‌تواند بکند. جلیلی بدنه‌ی مخالفان فرهنگی را بیشتر به جنبش درمی‌آورد. در نتیجه ریاست جمهوری جلیلی به ناامنی داخلی اضافه خواهد کرد. اما پزشکیان نه به طور کامل اما در نسبت با جلیلی بیشتر به امنیت داخلی کمک خواهد کرد. پزشکیان توازن قوای داخلی را متعادل‌تر می‌کند. یک بلوک کامل از نظام را نمایندگی می‌کند با میانه‌روهای اصولگرایی توافق دارد و مهم‌تر از آن، بخشی از گسل‌های فرهنگی را تخفیف می‌دهد.
جیلیی و پزشکیان در ترمیم گسل‌های طبقاتی چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند. پزشکیان تا اینجا نظر روستاها و شهرهای کوچک را به خود جلب کرده و جلیلی کوشیده چند کارخانه و مجتمع صنعتی بزرگ را با خود همراه کند. اما هیچ‌یک ضرورتا طبقات پایین‌تر را نمایندگی نمی‌کنند.
خلاصه اینکه، از حیث نیروهای معارض بالقوه جلیلی بسیار پیش است. بسیج این تعارض‌ها ایران را در تلاطم مسائل امنیتی قرار خواهد داد. اما مهم‌ترین معارض‌های بالقوه‌ی پزشکیان در فضاهای حداکثری جریان‌های سیاسی قرار دارند. براندازان حداکثری و اصولگراهای حداکثری.
همه‌ی این فرض‌ها منوط به این است که پزشکیان تا چه میزان پروژه‌ی ایجاد توافق و ترمیم گسل‌ها را بتواند پیش ببرد، اما آنچه در این لحظه روشن است معارضان بالقوه‌ی او از معارضان بالقوه‌ی جلیلی به مراتب کمتر هستند.

1 year, 3 months ago

پزشکیان ادامه‌ی دولت رئیسی است!
پزشکیان و جلیلی نماینده‌ی دو ایده‌ی متفاوت درباره‌ی «دولت» در ایران هستند:
پزشکیان حامی یک ایده‌ی دولت‌محور رئالیستی است. او ایده‌هایی را می‌پذیرد که برآمده از تناسب قوای نظام هژمونیک فن‌سالاران و بوروکرات‌ها باشد. تأکید او بر برنامه‌های موجود از همین زاویه است. در نگاه او، بهترین ایده همان ایده‌ای است که توانسته در منازعات کارشناسی پیروز گشته و هژمونیک شود.
در مقابل جلیلی حامی یک ایده‌ی ضددولت است. او دولت و فن‌سالاران را در خدمت ایده‌های خود می‌خواهد. در نگاه او بهترین برنامه همانی است که در دولت سایه ساخته شده و تمام بدنه‌ی دولت باید در خدمت به کارگیری آن ایده‌ها باشد. کلیدواژه‌هایی مانند «تغییر حلقه‌ی بسته‌ی مدیران» یا «فسادستیزی» نشان‌گر آن است که او برای تحقق ایده‌های خود حاضر به جنگ با بدنه‌ی دولت است.
رویکرد رئالیستی پزشکیان ضرورتاً به بهترین ایده‌ها حتم نمی‌شود، اما بیشترین اجماع را به همراه خواهد داشت. به همین دلیل پزشکیان بیشتر از آنکه به خود ایده‌ها بپردازد به تفاوت روش خود در رسیدن به ایده‌های دولت می‌پردازد. در نظر پزشکیان بهترین ایده، ایده‌ای است که بیشترین توافق را به همراه داشته باشد.
مفهوم مشارکت مردمی هم نزد دو نامزد فعلی دقیقاً برآمده از همین تفاوت نگاه است. جلیلی وقتی می‌گوید مشارکت منظورش مشارکت مردم در ایده‌های اوست و معتقد است اگر اعتراضی هم باشد با توضیح و گفتگو حل می‌شود. یعنی کافی است بتواند به سایرین ایده‌ی خود را توضیح دهد، آنگاه آنها خواهند پذیرفت.
اما مشارکت برای پزشکیان یعنی قدرت ذینفعان مردمی در مذاکره بر سر تغییر ایده. در نظر پزشکیان اگر اعتراض به یک ایده قدرت گرفت باید در آن ایده تجدید‌نظر کرد.
پزشکیان ایده‌ها را تنها در تناسب قوای موجود می‌فهمد، اما جلیلی تصور می‌کند که خود ایده‌اش چنان قدرتی دارد که می‌تواند تناسب قوای موجود را به نفع خود هدایت کند.
از این رو، جلیلی ادامه‌ی هیچ دولتی نمی‌تواند باشد، اما پزشکیان ادامه‌ی تلاش صدساله برای ساختن دولت در ایران است.
این نوشته تنها برداشتی از یک بعد از جهان‌بینی دو نامزد است، و مهم‌تر از آن این پرسش که هر یک از نامزدها با چه میزان از موفقیت می‌توانند ایده‌های خود را پیش ببرند در این نوشته لحاظ نشده.

1 year, 6 months ago

فشار مخاطب
حتماً شما هم دیده‌اید که برخی از اهل تحقیق، اعم از جامعه‌شناس و حقوق‌دان و اقتصاددان و غیره، پس از مدتی حضور رسانه‌ای امر بر ایشان مشتبه می‌شود و تصور می‌کنند بنا است نقش «صدای مردم» را ایفا کنند. به همین دلیل، این روزها شاهد پوپولیسم «عالم‌نمایانه‌ی» غریبی هستیم که در رسانه‌های مختلف بازتاب دارد. این پدیده اتفاقاً نشان می‌دهد که بسیاری از اهل دانشگاه تجربه‌ی تنک و رقیقی از ساحات پیچیده‌ی حیات اجتماعی دارند. واقعا از کسانی که پایان‌نامه‌ی دکتری را به کارشناسی ارشد و ارشد را به کارشناسی دوخته‌اند، بی‌آنکه تجربه‌ای از فضاهای دیگر داشته باشند (حالا به هر دلیلی)، توقع بلوغ سیاسی و رسانه‌ای داشتن دشوار است.
1. مخاطب مردم نیست: این واژه‌ی مردم هم از واژه‌های گنگی است که هر کسی آن را به شیوه‌ای پرتاب می‌کند. تدقیق پیچیدگی‌های این مفهوم کار اینجا و اکنون نیست اما دست‌کم می‌توان با اتکا به تجربه‌ از گنگی سرکوب‌گر این واژه سخن گفت. بنا بر همین خصلت است که کافی است ده نفر به یک نفر فشار بیاورند که فلان موضع را بگیر یا ده نفر بابت یک اظهار نظر به فردی بتازند، آنگاه فرد به سادگی تصور می کند که مردم چیزی از او می‌خواهند. نه بزرگوار اکانت شبکه‌های اجتماعی مردم نیستند حتی صاحبان آن اکانت واقعی یا فیک، سازمان‌یافته یا غیر آن، هم مردم نیستند، آنها یک بخش فعال از افکار عمومی اند که باید وانمود کنند «صدای مردم» هستند.
2. تو نماینده‌ی مردم نیستی: اصلاً به فرض محال ناگهان خواست مردم بر شما مکشوف شد، مگر شما سخنگوی خواست مردمی! در مقام تحلیل‌گر مردم موضوع تحقیق شما هستند نه محتوای پیام شما. در مقام تحلیل‌گر فرض بر این است که شما به نتیجه‌ای رسیده‌ای که «مردم» (یا همان چیزی که خودش را مردم معرفی می‌کند) توان صورتبندی آن را ندارند، شما بنا است نتیجه‌ی محققانه‌ی خود از خیر عمومی را بازگو کنی. فرض بر این است که شما تحلیل‌گری نه بلندگوی بخشی از افکار عمومی. فضیلت اهل تحقیق در تعهدی است که به فهم خودش از حقیقت دارد نه «بازنمایی» صدای یک «مردم موهوم.»
3. در همان میانه بایست: بحث بر سر بی‌موضع بودن یا نداشتن گرایش سیاسی نزد تحلیلگر نیست. هیچ کس بی‌طرف نیست. اتفاقاً مقصودم آن است که نسبت‌ها و تحلیل خود را از همان جایی که ایستادی نشان بده. فشار مخاطب اگر حذف نشود، تحلیل‌گر به کنش‌گر کور بدل خواهد شد. تحلیل‌گر، علی‌الاصول، در میانه ایستاده است، در میانه‌ی مناسبات چند لایه. تحلیل‌گر باید بتواند دیگران را به میانه فراخواند نه اینکه موضع «توده‌ی مبهم» مخاطبان را به جای تحلیل جا بزند.
4. غیب نشوید: بنا نیست تحلیل‌گر درباره‌ی همه چیز نظر بدهد، بنا نیست همه جا حاضر باشد، حتی بنا نیست همه جا در مقام تحلیل‌گر سخن بگوید، گاهی می‌تواند یک فعال اجتماعی باشد گاهی یک کنشگر سیاسی برای تحمیل اراده‌ی معینی. اما در روزگاری که در رسانه‌ها‌ی جدید و قدیم، درون‌مرزی و برون مرزی، یک شبه تحلیل‌گر ساخته می‌شود. در روزگاری که نامی بی‌هیچ ردی در گذشته ناگهان می‌شود تحلیل‌گر فلان و بهمان، کسانی که در این کشور با سرمایه‌های ملی همین کشور علوم انسانی خوانده‌اند، نمی‌توانند همیشه پنهان بمانند، نمی‌توانند زهد‌ پیشه کنند و بگویند ما جذاب‌تر از آن هستیم که در جایی ظاهر شویم. اگر از پزشکان انتظار می‌رود در هنگامه‌ی سیل و زلزله مسئولیت اجتماعی خود را انجام دهند، از اصحاب علوم انسانی نیز انتظار می‌رود کمی از دکور خود فاصله بگیرند و در زمانه‌ی قطبی‌شدن جامعه به میان بیایند و با حاکمان و افکار عمومی از موضع میانه سخن بگویند. میانه همان میانه‌ی مناسبات چند لایه‌ی داخلی و خارجی است، میانه جایی است که توازن قوا را می‌توان دید و توضیح داد.

1 year, 7 months ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago