?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
سگ نگیره ولی جو بگیره
دیروز در ابتدای جلسه با مادران خیریه، از آنهایی که دفعات بیشتری در جلسات حضور داشتند خواستم، از چگونگی استفادهی آموختههای کلاس، در زندگی روزمرهی خود بگویند.
اصلا آموزهها را در زندگی بکار بردند؟ اگر خاطرهای دارند عنوان کنند.
ریسک این سوال را پذیرفتم تا حتی اگر کسی دست بلند نکرد، چالش جدیدی وارد جلسه کنم.
یکی از مادران دست بلند کرد و گفت:
استعارهی فرشتهها را برای چند تا از فامیل تعریف کردم. اونها هم خیلی خوششون اومد. استعارهی بازی پرسپولیس هم باعث شد، وقتی پسرم به خاطر نداشتن کتونی سرم غر زد، من به جای بگو مگوی همیشگی و بیفایده، سکوت کنم. وقتی حرفهاش تمام شد و دید من هیچی نگفتم، آروم شد. بوسهام کرد و گفت: دیگه کتونی نمیخوام.
شاید کمی جوگیر باشم که وقتی میشنوم استعارههایم باعث ایجاد تغییری در دیدگاه، رفتار و یا احساسی در آن مادران تنها شده، بیاندازه ذوق زده میشوم.
دلم میخواست آنها باز هم از تغییراتشان بگویند تا جوگیری ادامه داشته باشد. در پایان نیز مادری که کمی دیر رسیده بود، گفت:
من این مدت که کلاسهای شما رو اومدم خیلی آروم شدم.
بازخوردهای سادهشان برایم دنیایی حرف نگفته و پیچیده داشت.
سالهای قبل وقتی تعریفی میشنیدم، عُجبی وجودم را فرا میگرفت. اما دیروز انگار فرق داشت. در راه و سوار بر رخشِ کمبادم، به این فکر کردم:
اگر با شروعی ناقص، آغاز نمیکردم، آیا میتوانستم امروز با این جملات، جوگیر شوم؟
عُجب:یکی از رذایل اخلاقی، به معنای خشنودی از اعمال نیک خود و بزرگ شمردن آنها، در صورتی که آنها را از جانب خود بداند نه از جانب خدا.
رخش کمبادم: دوچرخهام
طاهره خادمی ✍️
خاطره #جوگیر
? @taherehkhademi
? Taherehkhademi.ir
●رسم عاشقی برگها●
برگها بیوفاترین معشوقههایند
خزان که از راه برسد
پا از زندگی درخت بیرون میبرند
دست باد میگیرند
به جاذبه چشمک میزنند
سر به بالین باد مینهند
اما وقتی باد بخفت
لب از باد میچینند
تا آخرین نفسخش را در آغوش زمین بکشند
طاهره خادمی ✍️
شعر #برگ
? @taherehkhademi
? Taherehkhademi.ir
●نیتی که نبود، اما لازم بود●
به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد
تو را در این سخن، انکارِ کارِ ما نرسد
اگر چه حُسنفروشان به جلوه آمدهاند
کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز
به یارِ یک جهت حقگزارِ ما نرسد
هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی
به دلپذیری نقشِ نگارِ ما نرسد
هزار نقد به بازارِ کائنات آرند
یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد
دریغ قافله عمر کآن چنان رفتند
که گَردشان به هوایِ دیارِ ما نرسد
دلا ز رنجِ حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد
چنان بِزی که اگر خاکِ ره شوی کس را
غبارِ خاطری از رهگذارِ ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصهٔ او
به سمعِ پادشهِ کامگارِ ما نرسد
این فال شب یلدای من بود. عادت به نیت کردن ندارم. حمد و سورهای میخوانم و دستم را میبرم به دل کتاب.
بماند که حضار، ظنین شدند یارِ من با حافظ سر و سری داشته که اینچنین از او تعریف کرده است.
اما خودم حس میکنم پشت این غزل و شوخیهایش، راز نیتی بود که نکردم، اما در دل به آن نیاز داشتم.
نیازی که حافظِ عارف به لطف پروردگار وسیلهی وصالش شد.
طاهره خادمی ✍️
یادروز #نیت
? @taherehkhademi
? Taherehkhademi.ir
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago