?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
بیا بزنیم تو دهن کسی که میگه عنوان تکراریه😁
تو تحقیقات علمی، دو تا چیز خیلی مهمه: بازتولیدپذیری (Reproducibility) و تکرارپذیری (Replicability). بازتولیدپذیری یعنی یکی دیگه باید بتونه با همون دادهها و روشها به همون نتیجه برسه. تکرارپذیری یعنی یه نفر دیگه همون مطالعه رو با دادههای جدید انجام بده و باز هم همون نتیجه رو بگیره.
حالا سوال اینه که چی مهمتره؟ نوآوری یا تکرارپذیری؟ همه دنبال کشفهای جدیدن، چون هیجانانگیزه و کلی توجه جلب میکنه. اما یه نکته مهم این وسط هست: قطعیت شواهد (Certainty of Evidence).
بدون تکرارپذیری، هیچوقت نمیتونیم مطمئن باشیم که یه نتیجه علمی واقعاً درسته. فقط وقتی یه مطالعه چند بار تکرار بشه و همون نتیجه رو بده، میتونیم با اطمینان بگیم که این یافته معتبره. خیلی از کشفیات علمی که یه زمانی سر و صدا کردن، بعد از مدتی رد شدن چون کسی نتونست همون نتایج رو دوباره به دست بیاره.
مثلاً فرض کن یه تحقیق میگه یه داروی جدید خیلی موثره. اگه هیچکس اون تحقیق رو دوباره انجام نده، چطوری مطمئن بشیم که واقعاً همینه؟ شاید تصادفی بوده، شاید نمونهها مشکل داشتن، شاید خطای محاسباتی رخ داده. ولی اگه چندین تحقیق مختلف همون نتیجه رو بدن، اون وقته که میتونیم با قطعیت بیشتری بگیم این دارو کار میکنه.
پس درسته که نوآوری مهمه، ولی بدون تکرارپذیری، قطعیت شواهد وجود نداره و اون کشفها خیلی هم ارزشمند نیستن. علم نیاز به تعادل داره: هم باید چیزای جدید کشف کنیم، هم باید مطمئن بشیم که اون چیزای جدید، واقعی و قابل اعتماد هستن.
اینجا بیشتر بخون
Understanding Reproducibility and Replicability
#jan2025. #Uzbekistan
#academic
#task2
Some people think technology development decreases crime, while others believe it actually encourages crime.
Discuss both these views and give your own opinion.
روان کوچک سه سالهم :
بعد از ۱۰ سال فهمیدم معده دردمم رابطه مستقیم با روانم داره.
کاری ندارم که همین فهمیدنش حدود ۲ سال تو تراپی زمان برد ، خب الان فهمیدم خوب شدم ؟ خیر
من به قول یه دوستی کرنر کیس پزشکی ام هر روز (بدون اقراق هر روز یه درد یه جای بدنم میزنه بیرون و خیلیاشم بدون توجه خود به خود حل میشه)
و البته بعضیاشم نیاز به پیگیری داره که اونم در نهایت محو میشن اما مشقت مریضی رو بهم وارد میکنه
--
حالا اینا رو چرا دارم میگم؟
چون از یه جایی دیگه همین درد ها و مشغله ها تو رو از ادم قبلی که بودی جدات میکنه ، اونقد اروم نسبت به خلقیات گذشتت زاویه میگیری که حتی ادم قبلی رو یادت نمیاد، گاهی اطرافیانی که سالها تو رو ندیدند وقتی میبیننت شوکه میشن که یه ادم چقدر فرق میکنه.
((هفته پیش یکی از دوستامو بعد هفت سال دیدم که تازگیا همکار شدیم
بهم گفت حسام تو چرا مث قبل دیگه زیاد نمیخندی))
--
این مریضی مداوم برا چیه؟
فریاد ناخودگاه برای توجه
چیزی که از بچگی تو مغز من کردن این بوده که پیشرفت کن تا عقب نمونی
حالا که بزرگ شدم کسی نیست اینو بگه اما خودم درونم هر روز در حال نهیب به خودم هستم
خب چی میشه؟
هیچی از حسام برای رسیدن به پیشرفت، میگذرم
درحالیکه حسام اصلا پیشرفت نمیخاد، من به زور دارم میکشمش که پیشرفت کن
نتیجه؟
۳ سال افسرگی عمیق که تقریبا اگر بخام هم در توانم نیست مث گذشته پیشرفت کنم
نتیجش چی شد؟ شکست های بزرگ پی در پی ، نمیتونم بگم نابودی همه دستاوردها اما تخریب بخش بزرگی از اونها
چرا؟
چون رفتم دنبال پیشرفت، نرفتم ببینم حسام چی میخاد
تهش چی شد؟
حسام زد همه چی رو خراب کرد
علی گفت دردم درد بزرگیه و نمیدونید چه فشاری از روم برداشته شد.
شنیده شدن و درک شدن بسیار التیامبخشه 🫠
▫️خود بودن در حضور دیگری
+غمگین نباش
- نمیتونم. مگه دست خودمه؟
+پس برو جای دیگه غمگین باش.
-یعنی چی؟
+ من الان کار دارم. اینجا باشی حال من هم بد میشه.
این روایتِ اغراقشده، صورتِ کلی بسیاری از تجارب ما از کودکی تا اکنون است. به جای غم بگذارید عصبانیت، بگذارید ترس، حتی بگذارید خوشحالی زیاد.
وقتی دیگری میگوید کششِ عاطفه یا هیجانمان را ندارد، ما را سر یک دوراهی قرار میدهد: انکار کردنِ وضعیت عاطفیمان و در ارتباط ماندن با او، یا به رسمیت شناختن احساسات و عواطفمان و پرداختن بهای فاصله. بسیاری از ما اوّلی را انتخاب میکنیم. رابطه با آن دیگری را به دست میآوریم و خودمان را از دست میدهیم. آخرِ کار، ما میمانیم و "ازخودبیگانگی". نقشهی احساسات و عواطفمان را گم میکنیم. گاهی نمیدانیم واقعاً غمگینیم یا نه، نمیدانیم واقعاً دوست داریم یا نه و ... . میمانیم بیقطبنما. میپرسیم چه میخواهم؟ امّا آنقدر از احساسات واقعیمان فاصله گرفتهایم که دیگر نمیدانیم واقعاً که هستیم و چه میخواهیم.
جا داشتن برای احساسات و عواطف آدمها، مخصوصاً نزدیکانمان چیز کمی نیست. با این کار کمکمشان میکنیم تنها قطبنمای حقیقی خوشبختی یعنی احساسات خودشان را از دست ندهند. چه میشد اگر آن سناریو آغازین اینگونه پیش میرفت:
+غمگینی؟
- بله
+میگی ازش برای من؟
-الان نمیتونم
+ایرادی نداره. گاهی آدم غمگینه ولی دلش نمیخواد حرف بزنه.
-میتونم اینجا بشینم و تو هم کارتو بکنی؟
-آره. ذهنم درگیر کارمه. ولی اگر لازم بود حرف بزنیم بهم بگو.
بچهها، آدمی که نمیتونه غم شما رو تاب بیاره دوست ندونید. آدمی که میگه غمگین نباش، حالا چیزی نشده، من از تو بدبختترم، الان حوصله غمت رو ندارم و نادیدهات میگیرم، ... دوست خودتون ندونید.
غم نیاز ما رو به هم نشون میده، میاد که دیگری کنارمون باشه؛ اگر دیگریای که امن و حامی میدونستیم داره خلاف این رو نشون میده، حداقل باورش کنیم، لطفا.
کاش هوا بهتر بود، حداقل میرفتم روی چمن پارک دراز میکشیدم. حتما بهتر میشدم.
دلم میخواست میتونستم وقتی زورم در برابر دنیا کمه زنگ بزنم به دوستی و برم پیشش بمونم
آدم شاید نتونه همیشه مراقب خودش باشه، هوم؟ ...
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago