? ابیات کتاب مشاعره انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر #ت ۱ تا اختلاف و بغض و حسد هست کارمان این است حال ما و از این نیز بدتر است #غلامحسین_یوسفی تا از معلم عشق درس جنون نگیری جانت نگردد آگه از درکِ این مسائل #سرخوش_تفرشی یحیی‌خان تا باد صبا پرده ز رخسار…

? ابیات کتاب مشاعره انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر #ت ۱ تا اختلاف و بغض و حسد هست کارمان این است حال ما و از این نیز بدتر است #غلامحسین_یوسفی تا از معلم عشق درس جنون نگیری جانت نگردد آگه از درکِ این مسائل #سرخوش_تفرشی یحیی‌خان تا باد صبا پرده ز رخسار…

? ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱

تا اختلاف و بغض و حسد هست کارمان
این است حال ما و از این نیز بدتر است

#غلامحسین_یوسفی

تا از معلم عشق درس جنون نگیری
جانت نگردد آگه از درکِ این مسائل

#سرخوش_تفرشی
یحیی‌خان

تا باد صبا پرده ز رخسار وی انداخت
دل رفت به جایی که عرب رفت و نی انداخت

#دهخدا

تاب بنفشه می‌دهد طرّۀ مشک‌سای تو
پردۀ غنچه می‌درد خندۀ دلگشای تو

#حافظ

تا بدان نرگس فتّان نفسی یابم دست
بر سر کوی تو صد فتنه به پا خواهم کرد

#فخری_ناصری (مرجان)

تا برآمد جام‌های سرخ مل بر شاخ گل
پنجه‌های دست مردم سر فرو کرد از چنار

#فرخی_سیستانی

تا بر دلت از ناله غباری ننشیند
از بیم تو در سینه نهفتیم نفس را

#طبیب_اصفهانی

تا بر سر کبر و کینه هستی پستی
تا پیرو نفسِ بت‌پرستی مستی

#قدسی_شیرازی ؟ >>> محمود اورگنجی (قتالی خوارزمی)

تابِ زلفِ بتان فریب دل است
ورنه در کار پیچ و تابی نیست

#محسن_مؤیدی

تا بسانِ چهرۀ خوبان و روی عاشقان
سرخ باشد ارغوان و زرد باشد شنبلید

#امیرمعزی

تابش‌افزای نگاهِ خردِ عالم شد
گوهرِ نطق که در دُرجِ دهانم دادند.

#انوار_حسین (پاکستانی)

تاب نگاهِ شمعِ رخش چون نداشتم
بی‌تاب‌تر ز اشک فتادم به دامنش

#گلچین_معانی

تابوت من از تاک و کفن هم ز برگ تاک
در میکده به باده مرا شستشو کنید

#فیض_کاشانی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

کدام نعره تواند شکست خوابِ خموشان
که خواب‌دیدۀ گنگم به شهر پنبه‌به‌گوشان

نه برسبیل کنایت که راست قصّه همین است
کُنامِ شیر تهی شد ز بیمِ حملۀ موشان

نیارم آنکه تو گویی، کناره گیرم و خاموش
که سیلِ پابه‌رکابم به سوی بحر، خروشان

تو لحظه‌لحظه بهاری، پیام سبز تو بادا
همان سخاوت ابریّ و جوش چشمۀ جوشان

به تنگنای حصارم، ز نیش تجربه بیدار
عجب که پندِ رهایی دهند حلقه‌به‌گوشان

خطی ز نام نماند به نام بر ورق عمر
از این اریکه‌نشینان، ردای جنگ به‌دوشان

هنوز شعر تو حافظ، چو جوی زمزمه جاری‌ست
به‌هوش! محتسب آمد، سر پیاله بپوشان

دوباره مویم و گویم، کنایت ار به اشارت
کدام نعره تواند شکست خوابِ خموشان؟
بهمن ۱۳۹۶
#پرویز_خائفی (زاده آذر ۱۳۱۵ – درگذشته شهریور ۱۳۹۸ شیراز)

خاکستر ققنوس

یلدا

نگاه‌ها به شب بی‌ستاره خو کردند
چراغ‌ها همه عادت به کورسو کردند

ز آفتاب نجستند روشنان اثری
در این کبود کهن هرچه جست‌و‌جو کردند

سکوت می‌سزد اینجا که شروه‌خوانان را
به جرم نغمه‌گری دشنه در گلو کردند

شکست تاک تا که قامت به مرگ می‌بستند
گریست چشمه که با خون گل وضو کردند

چو یاس در قدح شب شمیم مستی ریخت
دهان غنچه را خوشه خوشه بو کردند

به جرعه‌ای همه را خاک و خشت بالین شد
چه زهر بود ندانم که در سبو کردند

امید زیستن شاعرانه گشت خیال
که هر که داشت دلی گور آرزو کردند

ز بس دراز شد این تیره شام، جان فرسود
فرشتگان خدا هم به خواب خو کردند.

#خسرو_احتشامی

? حماسه در حریر
خسرو احتشامی هونه‌گانی
ناشر: جمهوری، چاپ اول ۱۳۸۳

خاکستر ققنوس

دل شیدا

محمدرضا شجریان
علی‌اکبرخان شیدا

از غم عشقت دل شیدا شکست
شیشۀ می در شب یلدا شکست
از بس که زدم ریگ بیابان به کف
خار مغیلان همه در پا شکست

خاکستر ققنوس
‌

چون هجوم آرد محبت، شاد نتوان زیستن
در کمند آرزو آزاد نتوان زیستن

عهد یاری با رقیبان بستی و زین اضطراب
گرچه عهد توست بی‌بنیاد، نتوان زیستن

نیم‌بسمل سازدم چون ذوق شکرّخند او
زهرِ چشمش گر نباشد یاد، نتوان زیستن

دوستان گویند اهل عشق را غم دشمن است
ای خوش آن دشمن که بی‌او شاد نتوان زیستن

زخمْ کاری، بختْ نافرمان، شکاری نیم‌جان
با وجود رحمت صیاد نتوان زیستن

یار، میلی می‌شود بیدادآموزِ رقیب
فکر مردن کن کزین بیداد نتوان زیستن.

#میلی_مشهدی

? دیوان میلی مشهدی
تصحیح: محمد قهرمان
انتشارات امیرکبیر ۱۳۸۳
غزل ۲۴۷

خاکستر ققنوس

? ابیات کتاب مشاعره انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر #پ ۱ پابند خیال این همه نتوان شدن ای دل از آینه هم گاه به بیرون نگرد کس #رحمت_موسوی پابندِ هواییم به گیسوی تو سوگند در سر هوسی جز هوس یار نداریم #فاخر_کرمانشاهی پا به هر جا می‌نهم روز خوشی آید به یاد…

? ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#پ ۱

پابند خیال این همه نتوان شدن ای دل
از آینه هم گاه به بیرون نگرد کس

#رحمت_موسوی

پابندِ هواییم به گیسوی تو سوگند
در سر هوسی جز هوس یار نداریم

#فاخر_کرمانشاهی

پا به هر جا می‌نهم روز خوشی آید به یاد
هر کناری از تو گوید قصه‌ای شیرین مرا

#ح_منتظری (آرمان)

پا در رهِ صبحند شهیدان و در این راه
دژخیم به کین است و کمانش به کمین است

#حسین_منزوی

پادشاهیّ و گدایی برِ ما یکسان است
که بر این در همه را پشتِ عبادت خم از اوست

#سعدی

پادشاه عشق بر اقلیم دل چون دست یافت
کشور خود را به دست خویش ویران می‌کند

#صحبت_لاری

پا را ننهادم به درِ دیر و کلیسا
بر درگهت ای قبلۀ ناز آمده‌ام من

#صالح_گیلانی
صالح صابر

پاک از آلودگی کن جسم و جان خویش را
بالِ همّت برگشا پرواز بر افلاک کن

#عباس_بدیعی

پاکبازانی که از کوی تو رسوا می‌روند
عاشقانی فارغ از خویشند و شیدا می‌روند

#سیدحسین_فیروزی (نادر)

پا کشیدن مشکل است از خاکِ دامنگیرِ عشق
هر که را چون سرو اینجا پای در گل مانْد، مانْد

#صائب

پاک‌طینت می‌رساند فیض بعد از سوختن
عود، خاکستر چو گردد می‌کند دندان سفید

#صائب

#مشاعره

خاکستر ققنوس

? ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ب ۶۹

به یاد قامتی در پای سروی گریه سر کردم
چو مژگان برگ‌برگش را به آبِ دیده تر کردم

#شاه‌عباس‌ثانی

به یاریَت که دمی دل از یاریَت نبریدم
به دوستی که یکی عهدِ دوستی نشکستم

#ذکایی_بیضایی

به یزدان هر آن کس که شد ناسپاس
به دلْش اندر آید ز هر سو هراس

#فردوسی

به یک کرشمه که در کار آسمان کردی
هنوز می‌پرد از شوق، چشم کوکب‌ها

#صائب

به یک نظر دل و دین باختیم و جان باقی‌ست
برای آن که ببازم به یک نگاه دگر

#لادری

به یوسف ماجرای عشق را بنگر که قبل از آن
که آزارد زلیخا را، فلک افکند در چاهش

#صائب

بیا ای داروی دردم که من از سوز تنهایی
شبی را بی‌تو چون سالی، خدا داند، سحر کردم

#قربانعلی_اجلی (واثق)

با آن که جز سکوت جوابم نمی‌دهی
در هر سوال پرسیده‌ام تو را

#قیصر_امین‌پور

بیابان به کردارِ جیحون ز خون
یکی بی سر و دیگری سرنگون

#فردوسی

بیابانِ قناعت وسعتی دارد که هر موری
نمی‌داند کم از مُلک سلیمان چشمِ تنگش را

#صائب

بیا به صلحِ من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده‌ست ز انتظار تو دوشم

#سعدی

بیا به کلبۀ من پاگذار و جلوه‌گری کن
چو آفتاب که بر خانۀ خراب دمیده

صالح صابر #صالح_گیلانی

بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کآنجا سیاه‌کارانند

#حافظ

به کسی نظر ندارد، به جز آینه، بتِ من
که ز عکس چهرۀ خود شده است بت‌پرست او

#مولانا

#مشاعره

خاکستر ققنوس