گریه کردی؟
فدای سرت !
هیچ اشکالی نداره اگه گاهی حریف غم‌هات نمیشی.

من آدم آرومی بودم
این همیشه نشدن ها کلافه و عصبیم کرده !

ولی ما هرچی بزرگتر شدیم
نزدیک شدن عید برامون بی اهمیت تر شد :)

‏امروز از خواب بیدار شدم و به‌یادت افتادم
دیدم هنوز از دستت ناراحتم
قلبم ناراحته
گاهی که به‌یادت می‌افتم از نگرانی رگ‌های قلبم میگیره
انگار گذشت زمان هم ناراحتی‌رو از بین نمیبره
البته عزیزم
احتمالا آدمیزاد‌ از انسان‌های عزیزش چندین برابر بیشتر و عمیق‌تر ناراحت میشه !

دشمن هم اگر می‌شوید دشمنِ شریفی باشید.

فدای سرت اگه نشد
فدای سرت اگه خراب شد
فدای سرت اگه دیر شد
فدای سرت اگه قرار هم نیست بشه !

همش میترسم
اون آدمی که واسه من نبودی رو واسه یکی دیگه باشی.

یه‌بار می‌بخشه
دوبار فراموش می‌کنه
سه‌بار نادیده می‌گیره و می‌گه دوسش دارم ولش کن
بعدش دیگه دلش پُر میشه
حرفای تلخ‌ات و همه اون اتفاقای بد مرور می‌شه تو‌ ذهنش
می‌خواد بمونه پیشت ولی دیگه نمی‌تونه !

ولی جدی ماجرای «اون‌یه آدم» چیه؟
انگار بعد از اون هیچی مثل «وقتی اون بود» نمی‌شه
حتی مثلا قهوه که می‌خوری
میگی مثل وقتی اون بود نیست.
مهمونی که می‌ری سفر که می‌ری اصن هر کاری
انگار تنها وقت خوب دنیا
فقط همون وقته که «اون‌ یه آدم» بود.

میگن شب یلدا نزدیکه
من هروقت مناسبت های مهم میشه
بیشتر دلم برات تنگ میشه.