برترین متون ادبی ایران و جهان

Description
برترین متون ادبی ایران و جهان👇

@adabeibook


https://t.me/joinchat/AAAAAEDMnJtc9Om_I5PYHw

دسترسی مستقیم به کتاب های صوتی 👇

@ava_book_adabei


با این آدرس اینستاگرام ما را دنبال کنید
👇


#bartarin_motun
Advertising
We recommend to visit

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 недели, 2 дня назад

🔷️فقط جهت تبلیغات :👈🏽 @Ads1_Myporoxy






.






.






.








.










.






.






#proxy #poroxy

Last updated 2 месяца назад

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 месяц, 4 недели назад

2 months ago

تنهایی چه دلچسب تر میشه وقتی میفهمی آدما اونجوری که نشون میدن نیستن!

📗 قهرمانان_و_گورها
✍🏻 ارنستو_ساباتو

@adabeibook

2 months, 1 week ago

آنکه تاریکی کاشته، روشنی درو نخواهد کرد...

جنگلی می روید از آن ، تاریییییییک!

🍃🍃🍃🍃

2 months, 4 weeks ago

برادران کارگر!
کسی چیزی برای از دست دادن ندارد. شما چه‌بسا نمی‌توانید لباسی را بپوشید که خودتان می‌دوزید. نمی‌توانید کفشی را بپوشید که خودتان می‌دوزید. در خانه‌ای نمی‌توانید زندگی کنید که خودتان ساخته‌اید. آنها دارا می‌شوند و شما هم‌چنان پابرهنه باقی مانده‌اید. تاکنون برای منفعت دیگران کار کرده‌اید. هرچه وجود دارد را شما درست کرده‌اید اما نفعی از آن نمی‌برید. عرق جبین و سوی چشم شما تبدیل به ادارات و ساختمان‌ هایی می‌شود که افراد داخل آن شما را استثمار می‌کنند. این بهره‌کشی و زجر دیگر کافی‌ست.

#عزیز_نسین

#روز_جهانی_کارگر

@adabeibook

4 months ago

🔴"احیا" برای چه؟!

رحیم قمیشی

🔶امشب در تقویم ما شیعیان یکی از شب‌های احیا و شب زنده‌داری است و من نمی‌دانم برای چه باید بیدار بمانم.
می‌گویند امشب می‌توان به امورات خویش اندیشید، کجا قرار بوده باشیم و کجا هستیم، و چرا چنین شدیم!؟

🔶نوشته‌ای از دوست شهیدم "سید ناصر سید نور" را مطالعه می‌کنم، که به طنز شیرین مطالبی نوشته، و من به‌جای خنده با آن اشک می ریزم!
سید ناصر جثه‌ای کوچک داشته که اوایل جنگ برای دفاع به سوسنگرد می‌رود.
فرمانده سپاه به او ماموریت می‌دهد کتابخانه سوسنگرد را سر و سامان دهد تا چنانچه رزمنده‌ای نیاز به مطالعه کتاب پیدا کرد آنجا برود.
ناصر می‌داند کار بی‌خودی است، اما دستور را انجام می‌دهد و نتیجه‌اش همان می‌شود که برایش قابل پیش‌بینی بود؛ وقتی هیچکس نمی‌داند فردا زنده است یا نه، وقتی دشمن در چند صد متری‌ات صبح و شام بمبارانت می‌کند، چه نیازی به کتاب‌های فلسفی و عقیدتی و تاریخی داری؟!
تو جان و زندگی‌ات در خطر است، خانه‌ات در خطر است،
میان مرگ و زندگی دست و پا می‌زنی
بعد می‌آیی ببینی چرا خدا دو تا نیست و یکی است!
چرا امشب شب احیاست؟
دین خوبست یا بد؟
مکروه و مستحب کدامند؟!

🔶ناصر گزارش یک روز کارش را مفصل و زیبا نوشته، که تنها قسمتی از آن را می‌آورم؛

"امروز دهـمين روز بازگشائي با شكوه كتابخانه سوسنگرد است و هـمه چيز در عالی‌ترين شكل خود قرار دارد، نسيم خنك مزارع اطراف شهر که به‌هـمراه خود پشه ها را برای ما هـديه می‌آورد، و روشنائی شمع ها كه اشك آنها دل هـر عاشقی را با چكه كردن می‌سوزاند، و سكوت محض  موجود در آن فضای  فرهـنگی، كه امكان شنيدن  صداي پرواز مگس‌های كتابخانه را به ما مي دهـد.
امروز صبح بعد از نماز، با شوق فراوان، به كتابخانه رفتم و كارم را شروع كردم، دفتر تحويل كتاب را از كشوی ميز خارج كرده و روي ميز قرار دادم، شاید امروز مراجعی باشد!
اتفاقاً امروز اولين مراجعه كننده به كتابخانه آمد و من در اولين برخورد با آن مراجعه كننده دست و پايم را گم كردم.
معلوم بود كه غريبه است و تازه به سوسنگرد أمده، زيرا تا مرا در آن محيط فرهـنگي ديد، سئوال كرد:
- برادر دستشوئي كجاست؟
و من با غرور تمام گفتم: اينجا كتابخانه است و دستشوئی آن خراب است ، برو باغ پشت، چند دستشوئی صحرائی آنجا ساخته شده. بعد سرم را بالا گرفته و گفتم: آفتابه هـم پيش بشكه آب است، هـمانجا پرش كن و ببر با خودت، چون دستشوئی آب ندارد.
بايد إقرار كنم  كه با مراجعه اين فرد به كتابخانه، به آينده  بسيار اميدوارتر شدم!
ظهر هوا رو به گرما رفت و دما از ٤٠ درجه گذشت، و من جابجائی قطرات  عرق از سر تا پايم را حس مي كردم، ولي حفظ سنگر علم و دانش سوسنگرد كه در حال پرورش نسل هـوشيار و اهـل مطالعه بود را رهـا نكردم.
پس از ناهار، خواب‌آلود بودم ولی، دو مگس، يكي زرنگ و پر رو ، و ديگری تنبل  و بزرگ، نمي گذاشتند كه در حالت نشسته چرت بزنم، به آنها گفتم چرا از اين محيط فرهـنگی استفاده نمی‌كنيد، حالا كه كسی نيست و أساسا رزمنده‌ای به كتابخانه مراجعه نمي‌كند تا مزاحمت ايجاد كند، برويد و  كتابي بخوانيد، ولی آنها به وِز وز كردن خود ادامه دادند، دوباره گفتم:
ما اين هـمه زحمت كشيديم و اين محيط علمی، هـنری و فرهـنگی را مهيا كرديم تا استفاده شود، پس چرا قدرشناس نيستيد؟ ديدم اين روش هـم جواب نداد و آنها به پرواز و فرود روی صورتم، به هـمراه وِز وزشان ادامه مي دهند، ناچار شدم براي حل سوءتفاهـم، از پشه‌كش استفاده كنم، ولي آنقدر مرا به دنبال خود كشيدند، تا خواب به كل از سرم پريد
پايان یک روز كاری!
سيد ناصر سيد نور"

🔶ناصر چند هفته بعد کتابخانه را برای همیشه تعطیل کرد و به خط رفت و سه سال بعد هم شهید شد.
یکروز باید از رشادت‌های او بنویسم.
ولی او از همان‌موقع می‌دانست وقتی زندگی‌ از تو گرفته شده و فردایت روشن نیست، چه وقت فلسفه است و معارف، و اثبات خدا و احکام او.

🔶۴۰ سال از شهادت ناصر گذشت.
ما هنوز هم روی آرامش را ندیده‌ایم.
پنج روز پیش دختری بیست ساله پس از دو بار زندان سخت، باز احضار می‌شود، و او ترجیح می‌دهد جنازه‌اش را دستگیر کرده و خودش را دیگر به انفرادی ترسناک نبرند!!
دختر ۲۰ ساله مظلوم.
دزدی‌های بزرگ می‌شود و دزدها همچنان در کشور می‌گردند و سخنران مراسماتند!
فقر همه را از پا انداخته، مقامات رجز می‌خوانند که چیزی به پیروزی نمانده!
روزی نیست که پرونده جدید فساد بزرگی رو نشود.
آنوقت می‌گویند امشب شب احیاست!
توبه کنید از گناهانتان !

از کدام گناه توبه کنیم؟
شما توبه کنید که کشور را به فساد کشاندید!
ما به چه فکر کنیم؟
به آئینی که ثمره‌اش فلاکت است و بدبختی
و بزرگانش در برابر ظلم‌های بزرگ ساکتند
با شب‌بیداری من چه می‌خواهد بشود؟

کتابخانه‌ها تعطیل
ناصرها زیر خروارها خاک
دزدها در مصدر امور
مردمان آزاده در زنجیر
بیدار بمانیم، که چه شود؟

5 months ago

مردم جاهل و توده های ناآگاه مشمئزکننده و منفورند.آنها به سان گرگهایی هستند که فقط با گوشت می توان آنها را ساکت کرد

📕جنگ و صلح
تولستوی

@adabeibook

5 months, 2 weeks ago

در اتاقی که به اندازهٔ یک تنهاییست
دل من
که به اندازهٔ یک عشقست
به بهانه‌های سادهٔ خوشبختی خود می‌نگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی که تو در باغچهٔ خانه‌ی‌مان کاشته‌ای
و به آواز قناری‌ها
که به اندازهٔ یک پنجره می‌خوانند
آه ...
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من،
آسمانیست که آویختن پرده‌ای آن را از من می‌گیرد
سهم من پایین رفتن از یک پلهٔ متروکست
و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن
سهم من گردش حزن‌آلودی در باغ خاطره‌هاست
و در اندوه صدایی جان دادن که به من می‌گوید :
دستهایت را
دوست میدارم

فروغ فرخزاد
.
۲۴بهمن ماه، سال‌روز مرگ فروغ است .
#فروغ_فرخزاد
#دکلمه
#شعر_نو
#ادبیات_فارسی
#شعر
#ادبیات
#فروغفرخزاد
#سالمرگ_شاعر
#کتاب
#کتاب_شعر

5 months, 2 weeks ago
5 months, 3 weeks ago

داستان علم
مبنای علم چیست؟

علم بر اساس جهل ایجاد شده است. مبنای علم را نباید در جغرافی، نجوم، کوپرنیک و داروین جستجو کرد.
انقلاب ِبزرگ علمی که سبب ایجاد علم مدرن شد، کشف جهل بود. به مدت هزاران سال، مردم فکر می‌کردند همه چیز را می‌دانند. آنها فکر می‌کردند که با یک کتاب مقدس یا به کمک یک انسان خاص، موفق شده‌اند جهان را بشناسند. آنها فکر می‌کردند دیگر نیازی به کشف جدیدی نیست و همه چیز را می‌دانند.
علم، آنجا آغاز شد که برخی انسان‌ها اعتراف کردند که همه چیز را نمی‌دانند. آنها پی بردند که هیچ کتاب یا انسانی تمام پاسخ‌های جهان را در خود ندارد.
حالا انسان جرأت و صداقت آن را یافت که به جهل خود اعتراف کند و حالا می‌توانست تحقیقات خود را آغاز کند. این، داستان علم است.

#یوال_نوح_هراری

5 months, 4 weeks ago

نسل هتل نشین!!!
🍃🍃🏨🍃🍃
سی سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار میشدند تا قبل از مدرسه رفتن همه جای خانه را رفت و روب کرده باشند و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند و پسرها بايد يا صبح زود يا عصر نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند و كارهاي مردانه را به كمك پدر خود انجام مي دادند.

حالا با نسلی مواجهیم که صبح که بیدار می شوند انگار از هتل خانه شان خارج میشوند!
چون که والدینش به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد. و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.

نسلی که در برابر اتاقی که در آن میخوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند وظرفی که در آن غذا میخورد احساس مسئولیت ندارد آیا در آینده برای خانواده اش و یا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت!!!

برای این نسل سرزمین هم چون هتلی است که میتوان خورد وخوابید وریخت وپاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.

سرزمین هم مثل خانه برای این نسل، هتل است. بدون احساس مسئولیت نسبت به این آب و خاک و سرزمین اجدادی...
کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان واین نسل هتل نشین بدهیم. فردای این سرزمین نیازمند تک تک فرزندان ماست

6 months, 1 week ago

بر سنگ گوری تازه نامی هست...‌
دارنده این نام را هرگز ندیدم من
اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند
و مردمانی هم که چون من
دارنده‌ٔ این نام را هرگز ندیدند و نمی‌دانند
اما
هر کس که اینجا هست
با خشم و فریادی گره در مشت
می‌داند که او را کشت…‌
بر گرد گور تازه جمع سوگواران است
دیگر کسی اینجا نمی‌پرسد
این خفته در خاک از کجا و از کدامان است!؟…
می‌دانند او «فرزند ایران» است...
‌‌
#‌هوشنگ_ابتهاج
@adabeibook

We recommend to visit

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 недели, 2 дня назад

🔷️فقط جهت تبلیغات :👈🏽 @Ads1_Myporoxy






.






.






.








.










.






.






#proxy #poroxy

Last updated 2 месяца назад

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 месяц, 4 недели назад