?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 4 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 3 weeks ago
محتوای یک فکر یا تصورِ واپسرانده میتواند راهش را به سوی هشیاری باز کند، مشروط بر آنکه نفی شود. نفیگری روشی است برای تصدیق واپسراندهها و در واقع چیزی است معادلِ برداشته شدنِ واپسرانی، گرچه البته منجر به پذیرش واپسراندهها نمیشود.
اینجا میبینیم که یک کارکرد عقلی چه فرقی با فرایندی عاطفی دارد. فقط یکی از پیآمدهای فرایند واپسرانی با کمک نفیگری از کار میافتد -این که محتوای اندیشیده اجازهٔ گذار به هشیاری نیابد.
نتیجه گونهای بازشناسی عقلیِ موضوعِ واپسرانده در حالی است که عنصر اساسیِ واپسرانی بر جای خود میماند. در فرایند روانکاویِ درمانجویان، اغلب گونهٔ دیگری از این موقعیت را که بسیار مهم و نسبتاً عجیب است ایجاد میکنیم.
موفق میشویم حتی بر نفی هم غلبه کنیم و باعث میشویم درمانجو موضوع واپسرانده را کاملاً تصدیقِ عقلی کند -اما همچنان بدون آنکه خودِ واپسرانی برداشته شود.
از آنجا که تأیید یا نفیِ محتواهای افکار بر عهدهٔ کارکرد عقلیِ قضاوت است، این گفتهها ما را به خاستگاه روانشناختیِ این کارکرد رهنمون شدهاند. نفیِ چیزی به واسطهٔ قضاوت اساساً بیان این معنی است:
«این چیزی است که ترجیح میدهم واپسَش برانم.» مردودشماری معادلِ عقلیِ واپسرانی است -«نَه»ای که در آن است مُهر ضمانتِ واپسرانی است، نوعی گواهی اصالت است، مانند [نشانِ] «ساخت آلمان».
فکر، با کمک این نشانِ نفی، خود را از حدگذاریهای تحمیلیِ واپسرانی آزاد میکند و محتوایی را از آنِ خود میکند که بی آن نمیتواند کارکرد خود را عملی کند.
نویسنده: زیگموند فروید
مترجم: آرش فرزاد
روانکاوی پیشنهاد میکند که باید سختگیری منجر به واپسرانی غرایز کاهش یابد و به همان نسبت باید به صداقت نقش بیشتری داده شود.
تکانههای غریزی به خصوص، که جامعه در سرکوبی آنها زیادهروی کرده است، باید اجازه ارضای بیشتری داشته باشند؛ در موارد به خصوص دیگر روش نابسنده سرکوب آنها از طریق واپسرانی باید با یک روش بهتر و ایمنتر جایگزین شود.
روانکاوی در نتیجه این انتقادات به مثابه «دشمن فرهنگ» در نظر گرفته شده و به عنوان یک «خطر اجتماعی» منع شده است. این مقاومت نمیتواند تا ابد پایدار بماند.
هیچ نهاد بشریای نمیتواند در دراز مدت از اثر انتقاد منصفانه فرار کند؛ اما نگرش بشر به روانکاوی هنوز تحت سلطه این ترس است، که به اشتیاق آنها اختیار تام داده و قدرت استدلال منطقی آنها را کاهش میدهد.
نویسنده: زیگموند فروید
ترجمه و انتشار: گروه روانکاوی تداعی
رانهی مرگ، این رانهی ویرانگر، قصد دارد «هر آنچه زنده است را به حالتی غیرآلی سوق دهد». فروید توضیحی برای این پیشنهاد میدهد: زیرا موجودات زنده بعد از موجودات بیجان آمدند و از آنها برخاستند، و بدینترتیب غرایز متمایل به بازگشت به وضعیت پیشین هستند.
هر تغییری که بر مسیر حیات یک ارگانیسم تحمیل میشود، توسط غرایز آلی محافظهکار پذیرفته شده و برای تکرار بیشتر ذخیره میشود. این غرایز مجبورند این توهم را به وجود بیاورند که نیروهایی متمایل به تغییر و پیشرفت هستند، در حالی که سعی دارند به هدفی باستان دست پیدا کنند.
«اگر هدف زندگی، حالتی از چیزها بود که تا به حال هرگز به دست نیامده است، در تناقض با طبیعت محافظهکار غرایز قرار میگرفت». هرچند مرگ چیزی طبیعی است، اما ما سعی میکنیم به شیوههای گوناگون با آن مقابله کنیم، و به اشکال متفاوتی به آن واکنش نشان میدهیم.
نگرشهای مختلف ما نسبت به مرگ ممکن است وجود رفتارهای مختلف و خلق اعتقاداتی همچون زندگی پس از مرگ را توضیح دهد. البته این ناهشیار ماست که علت اکثر باورها و رفتارهای ما یا حتی احساسات ما در رابطه با مرگ است.
ترجمه: گروه روانکاوی تداعی
تشخیص و پذیرش هرج و مرج حاکم بر ذهن بیمار و رها کردن روشهای سنتی مبنی بر کنار هم گذاشتن قطعات خاطرات میتواند اولین قدم در فرآیند درمان باشد. درمانگر شیوهای غیر عملگرا، مفصل، و ذهنگرایانه را اتخاذ میکند که در آن از بیمار خواسته میشود تا بر افکار و احساسات نیکخواهانه فرد دیگر تمرکز کند.
این شیوه، به خودی خود، میل ذاتی بیمار به انعکاس عواطف خود و دیگران را بهبود بخشیده، آزاد کرده و موانع را از سر راه آن بر میدارد. و مهمتر از آن، این است که بیمار خود را در ذهن درمانگر موجودی متفکر و دارای احساسات مییابد، بازنمودی که هرگز در دوران کودکی مجال اینکه کاملاً تکامل یابد را نیافته بود و احتمالاً بعدها به دلیل تجارب احساسیِ دردناکِ بینافردی نیز تخریب شده بود.
بدین ترتیب هستهی اصلیِ ساختار خود در بیمار تقویت شده، و کنترل مناسب بر بازنمودهای ذهنیِ حالات درونی کسب میشود و در نتیجه عملکردِ درست روانکاوی میتواند آغاز گردد. حتی اگر کار در همینجا پایان پذیرد، منافعِ زیادی در زمینههای درکپذیری، معنادار ساختن و پیشبینیپذیریِ رفتار حاصل شده است. درونیسازیِ توجه درمانگر بر حالات ذهنی، ظرفیتِ بیمار را برای توجه مشابه نسبت به تجربه شخصی خود افزایش میدهد.
احترام بر ذهن، احترام بر خود را میسازد و به همراه آن، احترام بر دیگری و در نهایت احترام گذاشتن بر جامعه بشری را به همراه دارد. احترام است که کوششهای درمانی را سامان بخشیده و پیش میبرد، و میراث روانکاوی را به بهترین نحو روشن مینماید.
نویسنده: پیتر فوناگی
ترجمه: گروه روانکاوی تداعی
در وهلهٔ اول همیشه اُبژههای «بد» هستند که درونی میشوند، زیرا یافتنِ انگیزهٔ کافی برای درونیسازیِ اُبژههایی که رضایتبخش و «خوب» هستند، دشوار است.
اقدام به خودکشی معمولاً به منظور پیشدستی کردن بر احتمال رها شدن است؛ اینها آخرین تلاشها برای دوباره پایهگذاری روابط هستند.
احتمالاً تجربهی کودک این طور بوده که تنها عملی خطیر میتواند رفتار والدین را تغییر دهد، همانطور والدینشان برای تأثیرگذاری بر آنها از اجبارهای مشابه استفاده میکردند.
نویسنده: پیتر فوناکی
ترجمه و انتشار: گروه روانکاوی تداعی
در باب بیطرفی روانکاوها
چه چیزی در رویکرد لکان به روانکاوی بسیار متفاوت است؟
از نظر لکان، بسیاری از روانکاوها مفهوم بیطرفی فروید را اشتباه درک کردهاند که به موجب آن، روانکاو آشکارا (یا میتوان امیدوار بود حتی در خفا) در مورد افکار، عقاید، آرزوها، و فانتزیهای آنالیزان قضاوت نمیکند.
با نوعی فضیلت عدم اقدام، که به موجب آن، روانکاو به دلیل ترس از جهتدهی به بیمار، دیگر اصلاً درمان را هدایت و کارگردانی نمیکند. اما همانطور که فروید میگوید، مسئولیت روانکاو، هدایت درمان است، با اطمینان از اینکه آنالیزان به مدت طولانی در مورد چیزهایی صحبت کند که بیشتر از همه در زندگیاش مانعی بر سر راه او بودهاند.
روانکاو با تشویق آنالیزان برای تأمل کردن در مورد امیال در رؤیاها، رؤیاپردازیها، و فانتزیها، و توقف جلسات در جایی که روانکاو آن را مهمترین، بحثبرانگیزترین، یا حتی گیجکنندهترین بخش میداند، به دنبال آن است تا کار بر روی مطلب اصلی یا مهمترین بخش مشکلات زندگی بیمار متمرکز باشد، به جای اینکه به او اجازه دهد که بخش عمدهای از یک جلسه –چه برسد به کل روانکاوی را– در مورد موضوعاتی صحبت کند که از نظر روانکاوی اهمیت کمی دارند.
اگرچه روانکاوها آشکارا نمیتوانند از قبل بدانند که چه موضوعاتی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود، اما بدیهی است که میدانند تجربیات دوران کودکی، فانتزیهای جنسی، و رؤیاها اغلب بسیار بیشتر از گزارشهای دقیق زندگی روزمره، با فراز و نشیبهای اندک آن، که ممکن است گاهی برای آنالیزان دراماتیک و قابل توجه به نظر برسند، درمان را به جلو میبرند.
نویسنده: بروس فینک
ترجمه و انتشار: گروه روانکاوی تداعی
✳️ چرا ممکن است اندوه را به خشم ترجیح بدهیم؟
راه خروج از این نوع افسردگی، درک این موضوع است که جایگزین آن، نه شادمانی بلکه سوگواری است. سوگواری واژهی مفیدی است زیرا نوع متمرکزی از اندوه را برای نوع قابل شناسایی از خسران نشان میدهد. ما در مقام «سوگوار»، غمی بیحد و مرز و نامناپذیر را به آسیبی بسیار مشخصتر تبدیل میکنیم.
آسیب از والدینی که در کنار ما نبودند، خواهر یا برادری که ما را مسخره کردند، معشوقهای که به ما خیانت کرد، دوستی که دروغ گفت. لزوماً نباید بیرون برویم و با این افراد مواجه شویم (به هر حال برخی از آنها احتمالاً تاکنون مردهاند)؛ بلکه اندیشیدن بر آنچه اتفاق افتاده است و آگاه شدن از مقیاس کامل خشم فروخورده و بار بر دوش ما، قطعاً میتواند خلق و خوی ما را تماماً تغییر دهد.
حتی وقتی روابط و اپیزودهای خاصی در ذهن ما پیچیدهتر میشوند، زندگی کمکم قابل کنترل و امیدوارکننده به نظر میرسد. ما هرگز از کار شناخت ذهن خودمان خلاصی نمییابیم.
ناتوانی در تحمل بیماری، خود یک بیماری بزرگ است.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 4 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 3 weeks ago