?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
🔸اشتباه استراتژیک صداوسیما یا کج سلیقگی در انتخاب مهمان برنامه؟
✍علیرضا دباغ
حتما مصاحبه مجری برنامه جعبه سیاه با هادی عامل را دیده اید.
تصمیمات اخیر برنامه سازان جدیدالورود صداوسیما اتفاقی نیست، کاملا برنامه ریزی شده است. تئوری های مشخصی دارد که ریشه اش در تفکرات مدیران ارجمند فعلی این سازمان است که سالها منتقد برنامه ها، برنامه سازان و مدیران پیشین صداوسیما بودند. کسانی که پندارشان این است از دیگران مسلمان تر، انقلابی تر و دانا تر نسبت به نیازهای مخاطبان هستند و جذابیتهای بصری را با محتوایی اسلامی و ماورایی می توان به بیینده القا کرد.
دادن هدیه کفن ازسوی مجری برنامه شبکه افق به همکار گزارشگرخود، شاید برگرفته از این تفکر باشد که دادن توجه به آخرت یکی از وظایف برادران مسلمان نسبت به یکدیگر است و طبعا تماشای واکنش چهره های مشهور دربرابر کفن و آگهی ترحیم شان تذکاری باشد بر فرمایش علوی یا نبوی که فرمود:
بمیرید، قبل از آنکه بمیرانندتان... (موتوا قبل ان تموتوا و حاسبوا انفسکم قبل آن تحاسبوا)
اگر چنین امری فلسفه این حرکت برنامه سازان شبکه افق باشد، بهتر نبود به جای اهدای چنین هدیه ای به یک گزارشگر ورزشی، از شخصیتهای مشهور دیگری که تصمیماتشان تاثیرات شگرفی در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان در طول سالهای اخیر داشته است دربرابر دوربین استفاده می شد؟
شخصیتهای تاثیرگذاری مانند برخی از مدیران اجرایی، برخی از وعاظ و روحانیون،حتی برخی از نمایندگان مجلس، وزرا...
اگر این پیشنهاد کاربردی که قطعا ایجاد جذابیت بیشتر برای مخاطب خواهد داشت از لحاظ سیاسی قابل اجرا نباشد، پیشنهاد می شود جهت مهمانان برنامه های بعدی از روسای محترم رسانه ملی، و مدیران شبکه های مختلف تلویزیون درسالهای اخیر استفاده شود، همان حضراتی که خود را متخصصان دانا و مدیر و مدبر می دانند و چنین ابتکاراتی به خرج می دهند.
✅ @DrAlirezaDabbagh
*🔸درخواست از خانواده محترم شهید سلیمانی و شهید رییسی
✍*علیرضا دباغ
هفته ای که گذشت دو خبر فرهنگی منتشر شد که نیاز به بازخوانی مجدد و توجه دوباره سیاستگذاران فرهنگی کشور دارد.
خبر اول ابلاغ اساسنامه بنیاد حفظ آثار شهید رئیسی از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی و خبر دوم انتشار ۱۰۰۰ عنوان کتاب در طول ۵ سال گذشته برای تجلیل از شهید سلیمانی است.
بی شک گرامیداشت یاد هر دوی این عزیزان لازم و ضروری است کما اینکه بزرگداشت برخی مفاخر و چهره های شاخص فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور در مناسبتهای مختلف برگزار می شود. مثلا بنیاد شهید واحد های تخصصی برای گرامیداشت یاد شهدا، وصیت نامه ها، آثار و یادگارهای آنها دارد و یا سپاه پاسداران و بسیج بودجه های فرهنگی مختلفی دریافت می کنند که بخشی از آنها برای گرامیداشت کنگره سرداران شهید و سایر شهدای استانها و مناطق مختلف اختصاص داده می شود. این علاوه بر برنامه های روتین نهادها و سازمانهای متولی تبلیغات مانند شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و صداوسیما و نظایر آنهاست.
با این تفاسیر آیا ایجاد تشکیلاتی جدید و اختصاص بودجه حداگانه از بیت المال مسلمین برای شهید والامقامی مانند آیت الله رئیسی در این شرایط سخت اقتصادی لازم و ضروری است؟
شهید حاج قاسم سلیمانی مظهر رشادت و شهامت است اما آیا انتشار ۱۰۰۰عنوان کتاب برای ایشان ولو که هر عنوان در تیراژی محدود هم منتشر شود در شرایطی که می دانیم هزینه کاغذ و چاپ دهها روزنامه و مجله را به تعطیلی کشانده و صدها خبرنگار و هنرمند روزنامه نگار را به شغلهای کاذب و غیر مرتبط و یا حتی در معدود مواردی به خودکشی کشانده است، با سیر و سلوک حاج قاسم سازگار است؟
فراموش نکنیم هیچگاه برای نخستین رئیس جمهور شهید کشورمان محمدعلی رجایی نه تنها بنیادی تاسیس نشد بلکه آنچنان که مشهور است، همسرش هم اکنون در سنین سالمندی همچنان در خانه ای اجاره ای سکونت دارد با وجود این، یاد و نام این شهید باقی است و به قول شاعر:
راه رجا بسته نیست، گرچه رجایی برفت...
منکر جایگاه مهم حاج قاسم سلیمانی و ابراهیم رئیسی نیستم اما اختصاص این تعداد مراسم و چاپ این تعداد کتاب برای سرداری که وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند «سرباز» ، و یا تشکیل یک ارگان جدید در ساختار مالی و اداری کشور و اختصاص بودجه ای به نام «رئیس جمهور محرومان» ، بیش از آنکه به پاسداشت یاد این عزیزان بیانجامد، به کام کسانی است که می خواهند دفتر و دستکی داشته باشند و بیلان کاری دهند تا از بیت المال ارتزاق داشته باشند.
از خانواده این دو شهید بزرگوار انتظار می رود برای گرامیداشت یاد شهدای شان و عزت و سربلندی بیشتر نامشان با این روند مخالفت کنند و مطمئن باشند تاثیر این اقدام خداپسندانه شان پیش و بیش از هرگونه مصوبه دولتی در یاد و حافظه تاریخی مردم ایران باقی خواهد ماند و در ارتقای فرهنگی مکتب ایشان مؤثرتر خواهدبود.
🔸شگفتانه، انتقاد یا تجلیل از صداوسیما، مساله چیست؟
✍علیرضا دباغ
در حالی که یک روز از قرائت پیام رهبر انقلاب به همایش افق تحول رسانه در صداوسیما می گذرد نظرات متفاوتی درباره این پیام مطرح شده است.
برخی همچون سایت رسمی روابط عمومی سازمان صداوسیما به نقل از پیمان جبلی آن را یک شگفتانه و هدیه رهبری به مدیران ارشد رسانه ملی قلمداد کرده و برخی لحن پیام را گلایه آمیز تعبیر کرده اند.
فارغ از نوع نگاه هر کدام از این افراد، آنچه بین هردو برداشت مشترک است، پی بردن به متفاوت بودن این پیام نسبت به پیامهای رسمی به سایر همایشهاست .
قصد آن نیست که به تحلیل گفتمان ادبی این پیام بپردازیم که اگرچنین بود بار عاطفی کلمات به کار گرفته شده هرکدام معنای خاصی را به ذهن تحلیلگران متبادر می¬کند و بسته به زمینه ها و فرا متنها، دامنه گفتمانی وسیعی را دربرمی گیرد. اما آنچه از دید این بنده مهم است دال مرکزی این پیام و قاعده گفتاری ایشان است ، این پیام از قاعده کم گویی و گزیده گویی بهره جسته است. این قاعده در زمان ها و زمینه های مختلفی کاربرد دارد. یکی از آنها زمان جنگ است. در این زمان فرمان باید صریح و بی پرده بیان شود همانگونه که در این پیام اتفاق افتاده است. استفاده رهبر انقلاب از عبارت «پیکارهای کنونی» برای وضعیت زمانی حاضر مؤید این نکته است که از نظر زمانی و زمینه ای رسانه ملی در وضعیت جنگی با سایر رسانه هایی است که در اختیار امپراطوری رسانه ای صهیونیستی قرار دارد.
پیروزی در این میدان همانگونه که به صراحت در این پیام بیان شده است توانایی رساندن پیام و روایت واقعیت است که از ابزارهای نظامی نیز در رسیدن به پیروزی مؤثرتر است.
از دید کارشناسی معتقدم سازمان صداوسیما به بخشی از رسالت خود عمل کرده است، اما در روایت واقعیت نیازمند بازنگری جدی و سازماندهی جدیدی است. این سازمان در چند سال اخیر با به کارگیری نیروهای جوان گامهایی برای تحول برداشته است، اما تجربه زیسته ما در سپهر رسانه ای نشان می دهد داشتن نیروهای جوان و تازه نفس اگر در کنار نیروهای مجرب و آبدیده در کوران حوادث رسانه ای نباشد، نه تنها کارآمد نخواهد بود بلکه نتیجه معکوس می دهد و حتی ممکن است به تکرار تجربه هایی بیانجامد که گاه تلخ و زیانبار بوده است. در میدان جنگ رسانه ای دقت در کنار تلاش و ابتکار جواب می دهد، چیزی که خلاف رویه سالهای اخیر مدیران سازمان بوده و امید است این بار مورد تجدیدنظر و مداقه رییس فعلی رسانه ملی قرارگیرد.
?چالشهای گفتمانی ظریف
✍علیرضا دباغ
هفته کتاب آمد ورفت، چند روز دیگر هفته پژوهش هم می آید و می رود، اما قرار نیست در این نوع از مناسبتها اتفاق خاصی در حوزه فرهنگی کشور بیفتد. بااین حال دیروز اتفاق خوبی افتاد، آقای دکتر تقی پور مدیر محترم انتشارات سیمای شرق تماس گرفتند و گفتند به مناسبت هفته کتاب تعداد محدودی از کتاب «چالشهای گفتمانی ظریف» را برای فروش در سایت دیجی کالا ارائه کرده اند.
باتشکر از ایشان لینک خرید کتاب را همینجا ارسال می کنم تا دوستانی که در طول سالیان اخیر دائم جویای خرید کتاب بوده اند بتوانند از این فرصت استفاده کنند. توضیحات مختصری درباره کتاب در این ویدیو داده ام که امیدوارم مفید باشد.
?برای خرید کتاب کلیک کنید?
? digikala.com/product/dkp-4413842
چالشهای گفتمانی ظریف.نویسنده علیرضادباغ. بامقدمه دکتر صادق زیباکلام انتشارات سیمای شرق
?تراژدی چکمه ها
✍علیرضا دباغ
۴۰ روز از حادثه انفجار معدن طبس می گذرد. شاید عمق این فاجعه فقط برای خانواده های درگذشتگان ملموس باشد اما صاحبان قلم نیز به فراخور حال خود نمی توانند از مقابل آن بی تفاوت بگذرند.
نقدی که بر فرهنگ ما وارد است این است که تابع شرایط زود احساساتی می شویم، در اینگونه حادثه ها مرثیه سرایی می کنیم و بعد یکباره یا به تدریج همه چیز را فراموش می کنیم. شاید اگر در دانشکده های تخصصی خبرنگاری روزنامه نگاری تحقیقی تدریس می شد حتی اگر مسولان طالب پیگیری ماجراهای اینچنینی نباشند _که نیستند_ اینگونه ماجراها کمتر رخ می داد یا لا اقل هزینه سهل انگاریهای افرادی مانند مالکان این معادن زیر ذره بین خبرنگاران آنچنان درشت می شد که به جای جان عزیز انسانهای شریف و کارگران نجیب لااقل هزینه کفشهای ایمنی یا چکمه های پلاستیکی آنها توسط سرمایه داران بی تفاوت صنعت ومعدن تامین می شد...
از انتشار این تصویر ۴۰ روز گذشت و اگر پیگیری رسانه ها ازمسولان و مطالبه افکارعمومی نباشد، ۴۰ سال دیگر هم بگذرد آب ازآب تکان نمی خورد وتراژدی چکمه ها در این سرزمین زرخیز بارهاو بارها تکرار می شود.
۱۴۰۳ /۸/۱۱
✅ @DrAlirezaDabbagh
چرا ما ایرانی ها اینقدر فحاش هستیم...؟!
✍علی مرادی مراغه ای
به گواهی تاریخ، ما ایرانیان مردمانی فحاش هستیم تاورنيه که در دوره صفویه به ایران آمده مینويسد:
«ايرانيها در اداء الفاظ ركيك و فحشهاى قبيح مهارت عجیبی دارند...»
در کودتای ۲۸ مرداد، کودتاگران پیروز، فحشهای رکیک به مصدق میدادند و روی دیوار محلۀ بدنام شهر نو، زنان عفیفه! با خط کج و معوج این شعار را نوشته بود:
«مرگ بر مصدق سگ ننه، زنده باد ...شاه، الهی قربانش برم»
اما در زمان انقلاب با دنیایی از فحاشی، تهمت و خشونت کلامی به ناموس به شاه و دخترانش مواجهیم.
این دیوار نوشته ها:
توپ و تفنگ و یقلوی همش تو ک... پهلوی
سماور جوشه/ قوری هم روشه/ فرح بیهوشه/ کارتر هم روشه
همشهریان ترک ما نیز در کنار زنان شعار میدادند:
هانی بیزیم شاهیمز آغزینا داشّاغیمیز
دهساله بودم در کنار پدرم ایستاده، یک مرتبه تظاهر کنندگان روستائیان اطراف مراغه با تبر، بیل و چنگک کشاورزی در حالیکه شعار می دادند از راه رسیدند، دیدم همان فحشهای آشنای ما که در روستایمان بر سر دعوای سر زمین به همدیگر میدادند همان ها را به عنوان شعار سیاسی به شاه میدهند!
در تهران هرکسی کنار ایستاده بود تظاهر کنندگان شعار میدادند:
زنها به ما پیوستند بیغیرتها نشستند
یعنی با این نگاه معیوب جنسیتی توجه نمی کرد که به زنان توهین میکند!
پس از پیروزی انقلاب در محاکمه قطب زاده، وقتی ری شهری با طعنه پرسید؟ چرا هیچوقت ازدواج نکردی؟
قطب زاده جواب داد: اگه بخوام یه لیوان شیر بخورم ، مجبور نیستم همه گاو رو بخرم.
و همه زدند زیر خنده...و طفلکی کارول جروم دوست دختر قطب زاده...!
و فرصت نیست به فحشها و انگهای طرفین در جنبش مهسا بپردازم...
اما برگردم به امروز. گاهی که پسر نوجوانم را از مدرسه میآورم حرفهای رکیک دانش آموزانی که از اطراف ما میگذرند میشنوم و نگران پسرم میشوم که آیا اینها را میشنود؟
هر طرف که بنگریم خشونت کلامی و فحاشی است در صف نانوایی، در ماشینی که نشستهای تنها بخاطر یک بوق ماشین عقبی، در تصادفی جزئی که سپر ماشینی خورده اول توهین... تا رسیدن پلیس...!
گاهی مقالات انگلیسی و ترکی استانبولی را میخوانم و به کامنتهای خوانندگانشان نگاه می کنم اثری از فحش و رکاکت نمیبینم، اما وقتی به سایتهای ایرانی مثلا به سایت گویانیوز میرسم و کامنتهای زیر مقالات را میخوانم مالامال از توهین و فحش به نویسنده مقاله و سپس به همدیگر...و اینها کامنتهای تحصیلکردگان اهل مطالعه و گلهای سر سبد جامعه ما هستند...!
اما در ایران، کمتر حوزهای به اندازه تاریخ آکنده از فحاشی است، چون اینجا همه خود را متخصص میدانند! بارها بخش کامنتهای کانالم را بخاطر توهین و فحاشی بسته سپس به خواهش دوستان باز کردهام.
از هر سلسلهای انتقاد کنیم بلافاصله صاحبان آن پیدایش میشود!
بارها همشهریان ترک حمله کردهاند که چرا مثلا در کتاب «سالهای زخمی» آغامحمدخان را بخاطر جنایاتش در تفلیس، جنایتکار نامیدهام و توجه نمیکنند که برای آن جنایت از چهار منبع روسی، انگلیسی، فارسی و ترکی مدد جستهام. فقط میگویند «به بابای ما ترکها توهین کردهای»...!
اگر به استالین جنایتکار اشاره کنی داد حملات تودهای های فریز شده از دوران جنگ سرد با همان سبک کیانوری آغاز میشود...
اگر به نقد شیخ فضل الله بپردازی، زاغ سیاه هر ملای روستایی را چوب زدهای...!
اما فحاش ترینها، طرفداران رضاشاه هستند هر نقد رضاشاه، مصادف با بارانی از فحشهاست، انگار طرفدارانش فحاشی را از خود او فراگرفتهاند چون او یکی از قهارترین فحاشان بود.
هیچ وقت تا این اندازه از آینده این ملک و ملت نگران نبودهام، جامعه ما آکنده از نفرت و کینه است و «طفلی به نام شادی، دیریست گمشده است»
روزی مشيرالدوله پيرنيا با اندوهی عميق از مدرس پرسيد: آقا پس کی اين مملکت نجات مییابد و اصلاح میشود؟ مدرس گفت روزی که انگلستان در جزيرهاش محصور گردد و شما بر گرديد نائين و رضاخان برود آلاشت و من هم بروم دنبال کار طلبگی به ولايت خودم…
اما مشکل در اینست که پیران جامعه ما آن سخن ویکتور هوگو را هرگز باور ندارند که:
«مردان پیر برای این آفریده شدهاند که به موقع بیرون روند»
✍علی مرادی مراغه ای
منبع:کانال تلگرامی فرهیختگان
IRANINtellectuals
? قمار قمر
✍عباس مجنونی
سوارى آمد تا نزدیک سپاه حسین و پیغامى آورد؛ مىگفت:
عباسبنعلى، از مادر، نَسَب به شورشیانِ بنىهاشم نمىبرد که هیچ! از تبارِ صَعصَعه کلابیه (فاطمه ام البنین مادر عباس از آن قبیله است ) است که در بزرگى و اعتبار از مفاخرِ عرب است و مورد احترامِ ولىّ أمر مسلمین! عباس را اماناش مىدهیم که اگر جدا شود از حسین، خونش محترم و قتلش حرام است.
عباس حالا دیگر اماننامه داشت و هنگامه قُمارِ قَمَر فرا رسیده بود…
به هنگامه آوردن آب از شریعه فرات و در مواجهه با لشکر پسر مرجانه ، دست های عباس قطع شد و پس از جراحات بسیار بر زمین افتاد، صدا زد: یا أخى یا حُسَین عَلَیْکَ مِنى السَّلام ، اى برادرم حسین خداحافظ . طبق روایت مشهور، صدا زد: یا أخاه أدرِک اخاک ، اى برادر، برادرت را دریاب ، أباعبدالله مانند شهاب ثاقب به بالین عباس شتافت و او را غرق در خون دید که پیکرش پُر از تیر شده و دستهایش از بدن جدا شده و چشمهایش تیر خودهاند ، فَوَقَفَ عَلَیْه مُنحَنیاً و جَلَسَ عِندَ رَأسَه یَبْکى حَتى فاضَتْ نَفْسَه ، با کمر خمیده به عباس نگریست و سپس در بالین او نشست و گریه کرد تا عباس به شهادت رسید.
حضرت سیدالشهدا با صداى بلند گریه کردند و فرمودند: ألأنَ إنکَسَرَ ظَهرى وَ قَلَت حیلَتى وَ شَمَت بى عَدوى اکنون پشتم شکست ، و رشته تدبیر و چارهام از هم پاشید ، و دشمن بر من چیره شد و شماتت کرد
روزها گذشت و خبر شهادت کربلائیان به مدینه رسید!
فاطمه بنتِ حِزام کلابیه معروف به امُّالبَنین اما، پیش از حال پسرانش از جانِ حسین پرسید.
وقتى حقیقت را شنید گفت: مگر عباس نبود که دستِ حرامیان به حَرَم حسین رسید؟
گفتند که أمویان در کربلا امانش دادند، اما عباس را شنیدند که به حاملِ أماننامه مىگفت : لعَنَکَ اللهُ و لَعَنَ أمانَک، أتُؤمِّننا وابنُ رسولِاللهِ لا أمانَ له؟
رحمت خدا از تو و امانِ تو دور باد که امنیت را پیشکشِ من مىکنى و امان از فرزند پیامبر مىستانى؟
آنگاه امُّالبَنین را گفتند که نَفَسهاى قمر بنىهاشم، غبار غَم از چهره حسینبنعلى مىبُرد و تا زنده بود أحدى جرأت نکرد به خِیامِ حرم نزدیک شود.
نوشتهاند مادر تا این قصه را شنید بر مُروّت و مَعرفت و محبت فرزندش آرام شد و به اشک اجازه داد تا انیساش شود.
از آن روز هزارهاى گذشت و هنوز، هر بازماندهاى که قصه قُمارِ قَمر مىشنود زیر لب مىخوانَد:
یا کاشِفَ الکَربْ عَنْ وَجْهِ الْحُسَین
إکشِفْ کَربُنا بِحَقِّ أخیکَ الْحُسَین…
*?مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری فرصتی برای مرجعیت رسانه ای صداوسیما
? گفتگوی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) با علیرضادباغ ?*
عدم مشارکت ۶۰ درصدی واجدان شرایط در انتخابات دوره اول ریاست جمهوری لزوم تحلیل این میزان مشارکت را از سوی برنامه ریزان اجتماعی و سیستم حکمرانی بایدمورد تأکید قرارگیرد
از بعد جامعه شناسی ارتباطات حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد اما بهتر آن است در فرصت مناسب متخصصان علوم جامعه شناسی درباره زمینه های شکل گیری شکاف میان دولت-ملت اظهار نظر کنند و اقتصاد دانان نیز درباره تأثیر مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی در عدم مشارکت وسیع اقشار مختلف مردم در مرحله اول چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کشورمان تحلیل و بررسی انجام دهند، اما در زمینه رسانه ای باید گفت با این حجم از تبلیغات مخرب شبکه های فارسی زبان بیگانه در تضعیف روحیه شرکت کنندگان در انتخابات و تلاش برای به دست گرفتن مرجعیت رسانه ای، صدا و سیما چاره ای جز تغییر استراتژی در برنامه های گفت و گو محور
ندارد
به گزارش ایسنا، نخستین مناظره دو نامزد راه یافته به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری شب گذشته ـ ۱۱ تیر ماه ـ در تلویزیون در حالی با اجرای مهدی خسروی برگزار شد که با اجرای قابل قبول این مجری روبهرو بودیم. مناظره رودررویی که هرچند با توجه به احتمال کشیده شدن انتخابات به دور دوم قابل پیشبینی بود اما بعد از مدتها دوباره در صداوسیما محقق و با کمترین حواشی ممکن مواجه شد.
علیرضا دباغ- کارشناس رسانه و دارنده دکترای فرهنگ و ارتباطات در گفت و گویی با ایسنا درباره برگزاری مناظره رو در روی نامزدها که بعد از مدتها اتفاق می افتاد و همچنین اجرای بدون حاشیه مجری معتقد است:
مهمترین نکته در مناظره شب گذشته اجرای با تسلط و درست مجری برنامه بود که خوشبختانه تا حدود زیادی از پس اجرا برآمد. دو شرط مهم موفقیت چنین برنامه هایی رعایت ادب و انصاف، و آمادگی ذهنی و اطلاعات صحیح مجری در مورد موضوع مصاحبه است که خوشبختانه مجری مناظره هر دوی این موارد را به خوبی رعایت کرد و نمونه خوبی از یک اجرای موفق یک برنامه سیاسی و اجتماعی تلویزیونی را به نمایش گذاشت که تا حدود زیادی هم با رعایت ادب و آداب گفت و گو از سوی کاندیداها نیزهمراه بود.
وی با اشاره به نقاط ضعف ۵ مناظره اول گفت: صدا و سیما توانست در این مناظره از پتانسیل های موجود و حرفه ای خود در این شرایط حساس و مهم برای چنین برنامه ای استفاده درستی را انجام دهد. به هر حال ضعف هایی در کلیت مناظرات دور اول انتخابات وجود داشت که نشان دهنده این بود که برنامه ریزی محتاطانه در شرایطی که شفافیت را می طلبد، تصمیم درستی نیست. این مجری در مناظره های اول هم مشارکت داشت اما نتوانست از ظرفیت های خودش به خوبی استفاده کند؛ این نشان دهنده ضعف مجری نبود بلکه نشان دهنده ضعف در برنامه ریزی مدیریت رسانه بود که دست مجری را بسته بود تا نتواند از قابلیت های حرفه ای خود استفاده کند. به عنوان مثال در مناظره های دور اول حجم اصلی سوالات بر عهده کارشناسان حوزه های مختلف فرهنگی سیاسی و اقتصادی بود که اصلا در استودیو حضور نداشتند و به صورت ضبطی از کاندیداها سوالات را می پرسیدند که طراوتی نداشت و معمولا هم کاندیداها پاسخ های غیر مرتبط می دادند و همین رودر رو نبودن بین مصاحبه شونده و سوال کننده باعث شده بود مناظره واقعی شکل نگیرد. اما در این مناظره با محور قرار دادن شخص مجری برنامه، روال صحیح و منطقی یک مناظره تلویزیونی رخ داد و همانطور که گفتم باوجود معدود انتقادات ارائه شده از سوی برخی کارشناسان، به نظرمن مجری به خوبی از عهده این کار دشوار برآمد و مخاطبان یکی از موفق ترین مناظره¬های سالهای اخیر را از تلویزیون تماشا کردند.
این کارشناس رسانه سپس گفت: با این حال همچنان یک سری نواقص به چشم می خورد اگر چه در این مناظره خیلی از اشکالات برطرف و به دور از حواشی برگزار شد اما در برخی موارد مثل پخش سرود ملی و تاکید بر همخوانی نامزدها با آن را متوجه نمی شوم چون مردم منتظر مناظره هستند و نه دیدن این موارد. مناظره با برگزاری مسابقات تیم ملی فوتبال متفاوت است چرا که در آن، دو تیم از کشور مختلف مسابقه می دهند و جنبه بین المللی دارد به همین دلیل هر کشور سرود خود را پخش می کند.....
?متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مطالعه و اظهار نظر فرمایید ??
http://isna.ir/xdRr7V
کانال نقدفرهنگی محلی برای تبادل نظر اهالی فرهنگ و رسانه?
✅ @DrAlirezaDabbagh
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago