?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
يادداشت روز دوشنبه شرق
بيمارستان يا زيبايستان ؟
هفته گذشته خبر دستگيري تعدادي تكنيسين پزشكي در يكي از بيمارستان هاي خصوصي مركز شهر تهران منتشر شد . آنها در غياب پزشك در حال جراحي زيبايي روي عده اي از مردم بودند . اين خبري حيرت انگيز و به غايت تاسف آور بود .اما نكته مهمي كه از نظر دور ماند تغيير كاربري سيستم هاي پزشكي ما از بهداشتي درماني به زيبايي ، آن هم با حقير ترين معيارهاي موجود بود .
بيمارستان آپادانا كه زماني محل طبابت طبيبان داخلي بزرگي نظير مرحوم دكتر بقراطيان بود و پتانسيل بالايي براي خدمات درماني گسترده تر داشت چرا به اين روز افتاد؟ بي ترديد سياست ها و ناكارآمدي هاي سال هاي گذشته بيشترين تاثير در اين تغيير كاربري عظيم و فاجعه بار راداشته است .تغيير كار بري اي كه همين الان در بسياري از كلينيك ها و درمانگاه ها در حال رخ دادن است و چه بسيار بيمارستان ها و درمانگاه هاي خصوصي كه به افلاس و ورسكستگي افتاده خواك موريانه و سوسك شدند يا سهامداران ارزومند فروش سهام به كاربري اي غير پزشكي هستند . طب داخلي سالهاست در بيمارستان هاي خصوصي ورشكسته است حالا معلوم شد اجبار به تعرفه هاي دستوري رشته هاي جراحي را هم تعطيل و اتاق هاي عمل را هم به تدريج و بطور در بست در اختيار كارهاي غير ضروري تر قرار داده است .همه اينها نتيجه ناكارآمدي و انكار اقتصاد در سلامت است . بيمارستان آپادانا كه در گذشته هاي دور پزشكان با تجربه اي در آن تنها به درمان بيماران ميپرداختند ميتوانست الان گسترش قابل توجه پيدا كند ميتواتست با خريد ساختمان هاي مجاور ، فضاي درماني به معناي واقعي را گسترش داده نه تنها براي جراحان حتي براي متخصصين داخلي هم سود آور باشد بلكه طي ترفندهايي سود حاصل از اين كار به سلامت و گسترش سلامت تمايل داده شود .حتي ميتوان دايره خيال را گسترش داد و گفت آپادانا كه مهم ترين مايملك يك گروه خصوصي پزشكي با اختيارات قانوني متعدد بود ميتوانست در نقاط مختلف شهر با به كار گيري جوانان كلينيك هاي عمومي ، پزشكي خانواده و تخصصي و فوق تحصصي راه اندازي كرده سطح سلامت مردم و ميزان اشتغال مفيد پزشكان را افزايش دهد . گروه پزشكي آپادانا ميتوانست در بازار سلامت كشورهاي مجاور وصدور سلامت فعال باشد بازاري كه ابتدا به شدت خريدار و طالب طب ايراني بود اما با سرعت اين رقابت را به استانبول و گروه هاي پزشكي ديگر باختيم . مسئولين سلامت كه امكان كار در اين بازار را درك كردند ووتوان حضور در اين بازارها را هم داشتند از اين توان نه براي جامعه پزشكي اي كه مسيوليت اداره اش را داشتند كه براي خود استفاده كردند .
آيا اين تجارب تلخ ميتواند باعث به رسميت شناخته شدن قوانين اقتصاد در سلامت كشور شود ؟ آيا بازگشت از طريقي كه سيستم سلامت كشور را تهديد به نابودي كامل ميكند امكان پذير خواهد بود ؟ سيستمي كه بيمارستان ها و درمانكاه ها وحتي پزشكان جوان را تبديل به ابزارهاي ارزان قيمتي براي منافع سرسام آور گروه هاي تبليغاتي واقتصادي كرد . گروه هايي كه از آبشخور سلائق مردم نشات گرفته اين آبشخور را به شكل منحلابي در مي إورند . آيا روزي قادر خواهيم بود ارتباط اينگونه مسايل را با اقتصاد دولتي اي كه ساده لوحانه ادعاي عدالت داشت دريابيم ؟ نظراتي كه كوشيد به زعم خود سلامت را ارزان كند اما غول سرمايه داري و مكانيسم بازار كه با تمام هيبتش براي او قابل رويت نبود و انكار شد توانست تاروپود سلامت را در هم بپيچد .
واقعه ای تاریخی مثل نظام پزشکی تابستان ۶۵ را نمیتوان به سادگی مورد قضاوت قرار داد و در له یا علیه طرفین به راحتی حکمی صادر کرد اما آنچه بدیهی است آنکه بدون واکاوی این حادثه تاریخی و "یک نقطه سر خط" بزرگ و بدون نگاهی به گذشته به عنوان چراغ راه آینده تغییرات و دوره های مختلف هیات مدیره سازمان راه به جایی نخواهند برد.
"نقطه سر خط "
اين روزها مجددا تعرفه هاى پزشكى و اينكه چگونه و چه كسي بايد آنها را تعيين كند موضوع روز شده است . بخصوص كه عواقب كنترل دولتي نرخ هاي سلامت به صورت اقبال سرسام آور مردم و جامعه پزشكئ به زيبايي ،عدم پرداخت مبلغ داروهاي فروخته شده به داروخانه ها و…..اين روزها به عينه در مد نظر عموم ميباشد . به همين دليل يادداشتى كه سه سال پيش در واكاوى سوابق اين واقعه نوشته بودم به يادم آمد ووالبته مصداق هايي را اضافه كردم
نظام پزشکی ۶۵
در تابستان سال ١٣۶۵ دولت وقت لایحه ای در مورد اهداف و اختیارات سازمان نظام پزشکی به مجلس ارائه کرد که تلویحا حقوق صنفی جامعه پزشکی را تحت الشعاع وظایف اجتماعی و حقوق بیماران قرار میداد. درمورد تعرفه های پزشکی تنها اختیار میداد که سازمان بر تعرفه های وضع شده نظارت کند و حمایت از حقوق جامعه پزشکی را در چند کلمه در انتهای بند های متعدد در مورد وظایف او در ارتقا شعائر و حقوق بیماران تقلیل میداد . به وضوح وظایف سازمان و جامعه پزشکی بر اختیارات آنها پیشی میگرفت. سازمان نظام پزشکی که تا آن زمان بعنوان سازمان صنفی پزشکان مورد احترام حکومت و جامعه قرار داشت از این لایحه بوی عدم استقلال به مشامش میرسید و به آن معترض بود. در جلسه ای که لایحه مورد بررسی قرار گرفت رهبری املشی نماینده رودسر حتی به وجود کلمه استقلال نظام پزشکی در این لایحه معترض بود اما موحدی ساوجی نماینده ساوه با او به مخالفت برخاست و گفت اگر میخواهید سازمان را وابسته به دولت بکنید با حذف این کلمه به این مقصود نمیرسید. جو غالب ظاهرا به ضرر استقلال سازمان بود اما حذف کلمه استقلال به تصویب نرسید. وزیر بهداشت گفت "ما با استقلال سازمان موافقیم ولی با خود مختاری آن مخالفیم "هیچ توضیحی هم در مورد تفاوت معنای "استقلال"و "خود مختار ی" ارائه نداد. سی و هشت سال است که مشکلات جامعه پزشکی منوط به تعریف این تفاوت شده است.
باید پذیرفت که نگرانی سازمان نظام پزشکی از دولتی شدن این سازمان و تاثیرات منفی آن بر سیستم سلامت کشور پر بیراه نبوده است از سوی دیگر در بحبوحه جنگ ، دولت روش اداره اردوگاهی و کنترل هر چیز در دست خود را مطمئن تر میدانست. بخصوص در امر مهمی مثل سلامت . شاید همان موقع مسئولین دولت ووزارت در خواب هم نمیدیدند که سی سال پس از پایان جنگ هم همچنان همان مقررات جنگی واردوگاهی در سیستم سلامت کشور ساری و جاری باشد
سازمان نظام پزشکی در جامعه ای با مختصات محدود تر و بدون تغییرات سیاسی و اجتماعی قابل توجه پدید آمده و بالیده بود و مثل بقیه اقشار کشور مان تجربه سياسي چنداني نداشت و پتانسيل هاي موجود در هيات حاكمه جديد را نميشناخت . بدون درس گرفتن از امساک تاریخی در عدم صدور مجوز جهاد اما تهديد مداوم به آن ، اعلام اعتصاب کرد. دولت که به جهت جنگ خود را از نظر اخلاقی محق میدانست و بعلاوه این موقعیت را فرصتی مناسب برای پیش بردن برنامه ریزی متمرکز ( که ایده آن زمان مسئولین بود) میدید و میتوانست ژستی انقلابی -بخوان پوپولیستی- در مقابله با " این دکترها" در انظار مردم بگیرد به شدید ترین وجه ممکن که مورد انتظار پزشکان نبود واکنش نشان داد. دکتر حفیظی رييس بسيار محترم سازمان و بسیاری دیگر تبعید شدند. کادر وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی تغییرات زیادی کرد.و تاثیراتی عمیق به شکل بروز تابوهایی ناگفتنی بر جای گذاشته شد . جامعه پزشکی تا همان زمان هم در بحران های مختلف انقلاب و جنگ مردم را تنها نگذاشته بود اکثریت اعضا با میل و رضای خود طبق یک برنامه تنظیمی بدون دریافت وجهی در جبهه های جنگ حضور پیدا میکردند و مخالفت مهمی با این برنامه وجود نداشت.رئیس تبعیدی سازمان دکتر حفیظی فرزند بزرگش را در راه دفاع از میهن در آب های خلیج فارس از دست داده بود. ممکن بود برخی پزشکان منافع اقتصادی را هم در نظر داشتند اما اساتید بزرگی مثل دکتر حفیظی و بسیاری دیگر تنها و تنها خطرات عدم استقلال جامعه پزشکی برای سیستم سلامت کشور مد نظرشان بود. گویی آنچه در سال های بعد رخ داد را در خشت خام میدیدند. حالا معلوم ميشود دكتر حفيظي روزي را كه پزشكان به دليل تعرفه هاي ناچيز همه بجاي كار درمان به زيبايي رو بياورند و اين تبديل به تجربه شرم آور جراحي بدون حضور پزشك بشود آن روز ديده بود . ديده بود كه نرخ گذاري اجباري و دولتي توسط خريداران كالا و خدمت داروخانه ها را به تعطيل خواهد كشيد وكيت هاي آزمايشگاهي به پايان رسيده مردم همه به دماغ هاي سربالا و پوست هاي كشيده به سوي سالمندي اي خواهند رفت كه هيچ حمايت دولتي در هيچ بيماري اي ندارد .
يادداشت روز دوشنبه شرق
اعتماد به طب
اخيرا يك مطالعه علمي نشان داد نود و شش درصد مبتلايان به اپي لپسي ( صرع ) در إيران بطور كامل از دستورات دارويي خود پيروي نميكنند .
اين يافته معاني بسيار دارد . اين مطالعه روي بيماران صعب العلاج كه براي تصميم گيري در مورد جراحي بستري شده بودند انجام شده است و نه جمعيت كلي بيماران اپي لپسي كه حداقل يك درصد جمعيت را تشكيل ميدهند .بعلاوه خطرات قطع دارو يا مصرف نامنظم دارو در بيماران مبتلا به صرع از بسياري از بيماري هاي ديگر اشكار تر و زودرس تر است .تفاوت اين آمار در كشور ما با كشور هاي پيشرفته حداقل سي و پنج درصد محاسبه شده بود .
اين مطالعه اي علمي و بسيار گويا در مورد وضعيت تصورات عمومي پزشكي در كشور ، هم چنين اعتماد به طب مدرن و كلا دانش در كشور ما ميباشد .
وقتي در بيماري اي كه قطع دارو ميتواند بلافاصله يا در فاصله اي قابل درك باعث تكرار حملات تشنجي ، تشنجات مداوم و حتي مرگ بشود كمتر از ٥ درصد بيماران دستورات دارويي به اين مهمي را به درستي مصرف ميكنند ، در ساير بيماري هايي كه تاثير دارو تا اين حد آشكار نيست اوضاع چگونه است ؟
راستي در سر بيماران چه ميگذرد ؟
چرا بيماران ايراني در مقايسه با كشورهاي ديگر تا اين حد به سيستم سلامت و دستورات پزشكي بي اعتماد هستند ؟
قبل از هر چيز بايد پذيرفت اشكالات پايه اي سيستم سلامت كشور نقشي مهم در اين بي اعتمادي دارند .شرح حال و معاينه باليني قطع نظر از دستگاه ووتكنولوژي ، بيشترين نقش را در تصميم گيري براي بيماران مصروع و نظائر اين تشخيص در همه رشته ها بازي ميكند. تشخيص ومهم تر از آن اعتماد به طبيب و سيستم پزشكي بيش از هر چيز به رابطه انساني في مابين طبيب و بيمار ارتباط دارد . ارزش گذاري غلط براي اين كار حياتي نه تنها از كيفيت آن روز به روز كاسته و به پايين ترين حد رسانده بلكه اساسا اهميت تشخيص را در اذهان ساده اي كه ارزش هر چيز را با قيمت ان ميسنجند (هيچ ارزوني بي دليل نيست ) به شدت پايين آورده باعث تحقير و درنتيجه تخريب پايه هاي آن گرديده است . از سوي ديگر نقش عوامل اجتماعي بخصوص گسترش سازمان يافته طب شبه علمي و ضد علمي به اسامي مختلف به شدت بر اعتماد مردم به آنچه داروهاي "شيميايي "خوانده ميشود تاثير ميگذارد . وقتي درمان ها وتوصيه هاي غير علمي با هزينه اندك به رسميت شناخته شده و تبليغ ميشوند وقتي زالو ، بادكش روغن بنفشه و تركيبات عنبر نسا بطور رسمي و توسط دانشكده هايي كه براي اين كار با حمايت دولتي تاسيس شده اند موثر قلمداد بشوند يا حد اقل در بي اثري آنها ترديد ايجاد بشود مقاومت در برابر اين عقايد از طرف تحصيلكرده ترين افراد و روشنفكر ترين آنها هم كار بسيار دشواريست .متخصصين مغز و اعصاب كمتر خانواده اپي لپسي اي را ميشناسند كه اين درمان ها را تجربه نكرده باشد .البته استفاده از داروها و روش هايي كه بي خطري آنها در مطالعات علمي بين المللي به اثبات نرسيده ان هم به مدت طولاني كار بسيار خطرناكي است .پزشكان از كوچكترين عوارض داروهاي ضد صرع اطلاع دارند و آنها را بررسي ميكنند حال انكه تاثير داروهاي به اصطلاح سنتي و گياهي هيچگاه در مورد اپي لپسي بطور علمي مورد مطالعه قرار نگرفته است چند مقاله كه مثلا تاثير فلان دارو را در صرع نشان داده كمكي نميكند هر دارويي ابتدا به مطالعه سلامتي نياز دارد كه ندارند و مطالعه تاثير بايد بسيار گسترده و جانشمول باشد داروي موثر روي صرع ايرانيان ، مصريان يا پاكستاني ها نداريم . اما نكته مهم تر آن إست كه ادعاي تاثير عواملي بجز داروهاي بين المللي و توليد رقيب براي انها در اذهان اماده اي كه به شدت در جستجوي انند بي ترديد بر اعتماد عمومي مردم و متابعت دارويي بيماران تاثير گذار ميباشد .
راستي چگونه ميتوان اقيانوسي را كه از رودخانه گذشت به جاي خود بازگرداند ؟
?فراتر از قتل یک پزشک
?اعتماد ۲۶ آبان ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
?در روزهای گذشته چندین مورد قتل و خودکشی اتفاق افتاد که جامعه را نسبت به این دو پدیده مرتبط با مرگ حساستر کرد. البته مسأله خودکشیها متفاوت از قتل است، و باید نسبت به روند رو به رشد آن حساس شد. متأسفانه انتشار آمار خودکشی از سال ۱۴۰۰ متوقف شده است. آماری که قبلا هم محدود منتشر میشد. ما از معدود کشورهایی هستیم که مرگ خودخواسته یا خودکشی در آن در حال افزایش است. متاسفانه در دولت قبل چندبار انجمن علمی روانپزشکان در مورد خودکشیها، بویژه خودکشی دستیاران و کادر درمان به وزیر بهداشت وقت نامه نوشت که بیپاسخ ماند. گر چه نرخ خودکشی در ایران از میانگین جهانی کمتر است ولی چون روند افزایشی دارد و در دهه گذشته حدود ۴۰ درصد بیشتر شده، نیازمند اراده جدی برای شناخت و اقدام است.
?این یادداشت در مقام بحث در باره خودکشی نیست، بحث در باره یکی از قتلهای رخ داده است. یک پزشک متخصص قلب در یاسوج به وسیله برادر یکی از بیماران فوت شده جلوی منزلش با اسلحه و چاقو به قتل رسید. با این توجیه که خطای پزشکی در این فوت نقش موثری داشته است. قاتل حتی پس از قتل جری شده و استوری گذاشته و نه تنها از جنایت خود دفاع کرده، بلکه تهدید هم کرده است، و تعدادی از افراد هم زیر پست او جملات تأییدآمیز نوشتهاند.
?قصد من پرداختن به صحت و سقم ادعای قاتل نیست. ادعایی که مراجع قانونی رد کردهاند، ولی فرض کنیم که خطای پزشکی هم بوده، خوب اگر چنین است، باید سالانه به ازای ۲/۶ میلیون نفر که در کشورهای با درآمد متوسط به پایین بر اثر خطای پزشکی میمیرند از کادر درمان انتقام گرفت. همچنین سالانه در ایالات متحده ۲۵۰ هزار نفر به دلیل خطای پزشکی فوت میکنند، پس در این صورت باید سالی ۲۵۰ هزار پزشک کشته شوند. احتمالاً در ایران باشد، ۲۵۰ هزار قاتل هم اعدام شوند!
يادداشت روز دوشنبه شرق
شبكه بهداشت ، نظام ارجاع و پزشك خانواده
اين روزها همه از اهميت شبكه بهداشت در كشور صحبت ميكنند .شايد به اين دليل باشد كه رييس جمهور از زمره افرادى هستند كه در تشكيل و تقويت شبكه سلامت در كشور ياري رساندند .
صحبت از اهميت شبكه بهداشت در هر كشوري ، مثل صحبت در اهميت اكسيژن در حيات هر موجود زنده ايست . إشكالات پديد آمده در شبكه سلامت كشور و زمينگير شدن و از كار افتادن اين شبكه باعث نگراني اساتيدي شده است كه بيشترين تلاش را در استقرار اين سيستم داشته اند . اما اين اساتيد با كمال احترام ، گويا متوجه نيستند نقد ايشان به نقدي شبيه است كه ممكن بود الكساندر گراهام بل در ضرورت مخابرات در برابر إشكالات مخابرات مدرن ، اگر زنده بود ارائه كند .نمونه آنكه در بحث خود هم تنها و تنها از ضرورت شبكه منسجم بهداشت دفاع ميكنند و هيج راه حل واقع بينانه اى ارائه نميدهند و تنها تلاش ميكنند مخالف نامعلومى را كه با شبكه بهداشت مخالف است قانع كنند . هبچ كس در ضرورت شبكه ترديد ندارد و اگر واقع بينانه نگاه كنيم همين شبكه سراسري موجود با ريل هايي كه سالهاست پوسيده اند هم در بسياري كشورها وجود ندارد و ميتواند با مرمت بنيادين مورد استفاده قرار گيرد .
دوستى اخيرا به درستى اشاره كرده بود تنها بايد پزشك باشى كه دريابي چرا تمام تلاش هاي سيستم در استقرار شبكه سلامت و سيستم ارجاع موفق نميشود ؟ و بايد افزود براي داشتن اين درك بايد در سال هاي اخير در سيستم دانشگاهي و خصوصي به عنوان پزشك فعال بوده باشيد تا دريابيد شبكه سراسري و نظام ارجاع و پزشك خانواده در كشور با هر برنامه ريزي و دستور دولتي بدون توجه به عوامل اصلي وبسيار ساده آن ، راه نخواهد افتاد . عواملى كه اشاره به برخى از آنها هدف اين يادداشت است .
وقتي كه به دليل عدم به رسميت شناختن اقتصاد، سيستم سلامت مناسبي در شهرستان ها وجود ندارد ، سيستم مناسبي كه بتواند پزشكاني دايمي و خود خواسته به تعداد كافي در شهر ها و روستاها بكار بگيرد و تنها تكيه اش بر پزشكان " مجبور " طرحي موقتي باشد و از سوي ديگر وقتي بتوان به راحتي و با بهايي اندك به مراكز درماني در شهرهاي بزرگتر مراجعه كرد هيچ گاه سيستم شبكه و نظام ارجاع و پزشك خانواده جا نمي افتد . حتي اگر دهها كارشناس بيمار نديده ، صدها برنامه با اصطلاحات پيچيده از نظام سلامت كشورهاي پيشرفته ترجمه كنند و به مسئول اصلي كه حقوق مسئوليتش كفاف نميكند و بايد صبح زود خود را به اتاق عمل برساند تحويل دهند ! بازگشت به عقل سليم و ديدن ساده ترين ملزومات مهم ترند ، انسان ها حقوق ميخواهند ،پرداخت حقوق واقعي نيازمند نظارت كيفي است ، طب روزآمد نيازمند ارتباط بين المللي است و سيستم درماني قابل اعتماد مستلزم هزينه است .نهادهاي خود سامان هزينه هاي خود را به شكل واقع بينانه اي خود تهيه ميكنند .تامين هزينه هاي واقعي نيازمند استقلال سيستم سلامت وتعرفه هاي واقعي است .نميتوان با دستور ، لشگر بردگان را بدون ديدن هزينه هاي واقعي خدماتشان (هم براي دستمزد هم براي امكانات ) به كار واداشت و براي شبكه برنامه نوشت . ديگر حتي امكان جذب پزشكي بنگلادشي و پاكستاني هم وجود ندارد . نظام ارجاع مستلزم درك واقع بينانه ترجيح مردم در مراجعه به سيستم سلامت و ايجاد نوعي دلايل قابل فهم براي متابعت از اين سيستم ميباشد .وگرنه تا ابد مردم براي ساده ترين بيماري ها تا پاسي از نيمه شب پشت مطب متخصصين و استادان شهر هاي بزرگ مينشينند تا دل آنها را از بي حاصلي زحمتي كه براي تربيت متخصصين و اعزام انها به شهر هاي دور كشيده اند خون كنند .هزاران و ميليون ها برگ برنامه بدون به حساب آوردن واقعيات موجود قادر نخواهد بود مردم را مجبور به مراجعه به سيستم سلامت طبق نظر برنامه ريزان بكند .
آري تنها بايد طبيب باشي و در اين سيستم كار كرده باشي تا درك كني چرا صحبت از شبكه بدون نگاه واقع بينانه ، بدون تاسيس نهاد خود سامان در سلامت ،بدون به رسميت شناختن قوانين اقتصاد در كار سلامت ، به جايي نميرسد .
يادداشت روز دوشنبه روزنامه شرق درمان اورژانس در بيمارى سلامت
پزشكان آموزش ديده اند در دشوار ترين بيماران هم حتي اگر درمان قطعى بسيار دشوار و پرمخاطره باشد اين دشواري را توجيهى براي انفعال در زمان اورژانس به حساب نياورند و براي درمان كليدي ترين مسيله پيش رو تلاش كنند .
اين اصل كلى را در مواجهه با درمان سيستم سلامت كشور آنگاه كه بيمار و دچار بحران گرديده است هم نبايد فراموش كرد .
بنابراين هدف اين يادداشت تفكر در راه حل هاي كوتاه مدني است كه ميتوانند حداقل از تعميق روز افزون بحران سلامت در كشور بكاهند . قبل از ساير اركان سلامت مهم تر از همه توجه به با پزشكان به عنوان عنصر محوري سلامت در كشور ميباشد ؛
- اعضاى هيات علمى تمام وقت دانشكده هاي پزشكي بي ترديد بهترين ، روز آمد ترين و علاقمند ترين گروه پزشكان هستند كه با كمترين دستمزد ، در بدترين شرايط با كمترين امكانات بيشترين بار درمان كشور را بر عهده دارند . در عين حال اين گروه پزشكان در مقايسه با ساير پزشكان تمايل بيشتري به مهاجرت از سر نااميدي دارند . تا زماني كه دولت توان حمايت همه جانبه از اين پزشكان را پيدا كند لغو ممنوعيت كار اين پزشكان در بخش خصوصي ضرورتي اجتناب نا پذير است اين كار از يك سو با افزايش درآمد و بهبود محيط كار اين پزشكان ميتواند اميد و ماندگاري ايشان را بيشتر كند و بعلاوه با حضور اين پزشكان ، بخصوص در رشته هاي داخلي ، خون تازه اى به سيستم سلامت خصوصي ميدمد .
- امتحانات تخصصي در ايران دو قسمت دارد يكى پربورد كه فقط براى اجازه كار است و يكي بورد كه براي اجازه هيات علمي شدن است بنابراين تمام كساني كه بورد قبول شده اند ميتوانند هيات علمي بشوند . در شرايطي كه بسياري از فارغ التحصيلان مايل به استخدام در دانشكاه نيستند بسياري تنها به مهاجرت مي انديشند محدوديت استخدام هيات علمي تمام وقت بي معني و نقض غرض است هر كس كه تمايل داشته باشد در اين سيستم كار كند و بورد را گذرانده باشد بايد بتواند استخدام شود نحوه كار او به سيستم مديريتي و نظارت مرتبط خواهد بود نه توانايي هاي او ! ميتوان به داوطلبان ، كار در مناطق مورد نياز تر را پيشنهاد كرد كه ميبايست با پرداخت ها و شرايط بهتري همراه باشد اما ممنوعيت استخدام و نداشتن رديف و امثال اينها كلماتي هستند كه بايد به تاريخ سپرد
- بسياري از پزشكان تمام وقت قراردادهاي استخدامي محكمي ندارند و طي اين مراحل تا رسمي قطعي شدن بسيار دشوار و طولاني است تسريع اين روند و ايجاد مشوق هاي مالي براي رسمي شدن بي ترديد بخش ها را پر تر خواهد كرد
- در شرايط بحران فعلي قوانين استخدامي كهنه نظير ساير وزارت خانه ها جوابگوي نيازهاي سلامت نيست .وزارت بهداشت چاره اي ندارد جز آنكه قواعد استخدامي متعدد ولو براي استفاده مقطعي و كوتاه مدت از همه پزشكان را داشته باشد
- هيات دولت در همه مسايل مسيوليت مشترك دارند وزير بهداشت ميتواند در بالاترين سطوح ضمن موافقتامه هايي با وزراي اقتصادي ارائه تسهيلات بسيار دراز مدت به پزشكان شاغل در سيستم دولتي و دانشگاهي براي خريد مسكن و اتوموبيل را امكان پذير كند و اين تسهيلات را به نحوه استخدام و طول مدت آن ارتباط دهد .بي ترديد موفقيت در اين امر مهم مقدمه اعطاي تسهيلات واقعي به پزشكان غير هيات علمي و سپس ساير تخصيلكردگان خواهد بود
- وزارت بهداشت از همان ابتدا بايد انجمن هاي صنفي اقشار مختلف جامعه پزشكي شامل دانشجويان ،هيات علمي تمام وقت ، دستياران و…را به تفكيك به رسميت شناخته بر نوعي انتخابات دموكراتيك در اين انجمن ها نظارت كند تا بتواند صداي اقشار مختلف جامعه سلامت را بشنود و جامعه سلامت كشور اين شنوايي را احساس كند
سيستم آموزش پزشكي كشور سالها پيش در سيستم درمان كشور ادغام شد ( بخوان فدا شد )تا سيستم درمان به كيفيت دانشگاهي ارتقا پيدا كند نه آنكه سيستم دانشگاهي به بدترين كيفيت درماني (بهداريچي ) سقوط كند بنايراين اصلاح بحران سلامت كشور پيش و بيش از هر چيز ديكري از طريق اصلاح اين سيستم سراسري دانشكاهي ميگذرد
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago