𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 days, 2 hours ago
درود خدمت دوستان و رفقا.
پناهجویان و مهاجرین عزیز افغانستانی:
بخش اول تحقیق با کمک و یاری شما عزیز به اتمام رسید
که این بخش شامل: مطالب و صداهای شما و همچنان پرسشنامههایی که شما عزیزان آنها را جواب دادید بود.
اکنون ما بخش دوم تحقیق را آغاز میکنیم که در این بخش ما تحقیق را بر روی صداها؛متنها و همچنان پرسشنامهها انجام خواهيم تا با تحلیل و دسته بندی این بخشها و نتایجی که از اینجریان حاصل میشود؛ شروع به نوشتن گزارشی بکنيم و همچنان در کنار این گزارش که قرار است به دسترس شما قرار بگیرد؛ قصد داریم پادکستی از صداهای شما بسازیم و این پادکست را همراه با گزارش به نشر برسانیم.
این پژوهش که چند مدتی میشود جریان دارد؛ تنها به گزارش و پخش پادکست خلاصه نخواهد شد و بزودی شما را در جریان بخشهای بعدی خواهيم گذاشت.
سپاسگزار شما خوبان.
یادداشت: اگر سوال و یا پیشنهادی دارید لطفا به اکانت تلگرام ما به تماس شوید
اکانت تلگرامی برای تماس:
http://t.me/Asranarchism1
کمپین جمع آوری امضاء در جهت پشتیبانی، همصداییو دفاع از صدای زندان
مردم رنج دیدە و تحت ستم حاکمیت شکنجە و اعدام، آزادیخواهان، فعالینسیاسی ، مدنی و مبارزان راە آزادی
رفیقمان وریشە مرادی از روز دهم اکتبر دست بە اعتصاب غذا نمودە و بانامەای هدف خویش را از این اقدام بە غایت انقلابی ، اعلام نمودە است. نامەای کە در میان تک تک کلمات و واژگانش امید بە همیاری موج میزند. وریشە دیگر بار صدای انقلابی زندان گشت و اینبار در روز نمادین مبارزەعلیە شکنجە و اعدام، از جان عزیزش مایە گذاشتە تا فریادی گردد جهتبیداری و پشتیبانی از صدای زندان.
حاکمیت گویا طرح نوین خاورمیانە را پذیرفتە و با قربانی نمودن شاخەهایبرون مرزی خویش، اکنون پشت حربە جنگ در کمال آسایش سرعت بیشتریبە ماشین کشتار خود بخشیدە و همە چیز یادآور کشتار دهە خونین شصتمیباشد.
وریشە مرادی بە خوبی شرایط زندان، روحیە مقاوم و انقلابی همبندان وبیدادگاههای حکومت را در دو نامە گذشتە خود بە قلم کشاند و این بار باحرکتی بسیار رادیکال و همزمان خطرناک، تمامی جامعە غرق در بحران رامخاطب قرار دادە و از همگان میخواهد کە صدای زندانیان باشیم و بەحکومت شکنجە و اعدام شانس اجرای سناریوی دهە شصت را ندهیم.
بخش پایانی نامە رفیق مبارزمان بسیار حائز اهمیت است: "بەعنوان کسی کە برای تغییر وضعیت جامعە و معنا مندتر کردن حیات گام دراین راە نهادە و خود را همدرد و هم صدا با زنان و همەی آحاد درد کشیدەمیداند، تصمیمهایی کە اتخاذ می کنم و اقداماتی که انجام میدهم برایمطرح کردن وضعیت موجود و در عین حال اعلام موضع در برابر ستم هایتحمیل شدە بە آزادیخواهان میباشند و نه رسیدن بە مطالبات فردی. شروعاعتصاب غذای نامحدودم نیز در روز جهانی مبارزە با اعدام با همین هدفاست. اگر کشتارهای ناشی از جنگ را میبینید و برای مخالفت با آن فریادنە بە جنگ سر میدهید، کشتارهای داخلی و اعدامهایی کە روزانە تحت لوایاسلام سیاسی صورت میگیرند را نیز باید ببینید. اجازە ندهید جنگهایفرامرزی بر موضوع سرکوبهای داخلی جامعە سایە بیفکند. تلاش من برایاعتصاب غذا در این راستاست. ما به هر قیمتی که شده اجازه نخواهیم دادصدای مبارزان داخلی که شجاعانه ایستادهاند در هیاهوی جنگها وماجراجوییهای بیفرجام گم شود. با این هدف اعلام میدارم که جهت به بارنشستن اعتراض و موضعگیری صریح و شفاف کمپینهای #نە_بە_اعدام درسراسر جهان که گروەها، نهادها و سازمان های بین المللی با هدف متوقفکردن اعدام به راه انداختهاند، اعتصاب غذای نامحدود خود را ادامە خواهمداد."
صدای وریشە و دیگر زندانیان سیاسی را بە صدای خود مبدل كنيم و اجازەندهیم در این دوران بە غایت حساس، نە سیستم حاکم بر جهان و نەسرسپردگان داخلی و خائنین خارج از کشور کە در صدد تقسیم مجدد قدرتو سفرە خونین انقلاب هستند، بانی عدم واکنش سریع و رادیکال ما بە ندایزندان گردند.
در پانزدهمین روز اعتصاب غذای نامحدود وریشە مرادی، شبکە حقوق بشرکوردستان خبر از وضعیت نامناسب و وخیم رفیق مبارزمان دادە است. مبارزی کە صدای زندان شد و در اولین نامە خود با صدايي رسا اعلام کردکە صدای تمامی زنان عرب، مازنی، بلوچ ،آذری ، افعانستانی و تمامی زنانتحت ستم جهان است و براستی با دست زدن بە اعتصاب غذای مرگ نیزثابت نمود کە صدای زن و زندان است. حرکت نمادین مادران صلح و اعلام اعتصاب غذای سە روزە آنها اولینواکنشی بود کە در راستای پشتیبانی از وریشە مرادی صورت گرفت، صدایپر صلابت زنان در تهران روز سەشنبە با شعار نە بە اعدام پیام دیگریست کەجامعە جان بە لب رسیدە ایران ، پشتیبان صدای انقلاب در زندان گشتەاند ، وظیفە انقلابی ما پشتیبانی از این اتحاد است بر ضد رژیم حاکم، علیە زندانو اعدام.
پلاتفرم دمکراتیک فراملیتی زنان با این فراخوان پشتیبانی همە احزابسیاسی و مدنی، فعالین حقوق بشر و مدافعین آزادی، زنان و مردانآزادیخواە و آزاد اندیش میخواهد کە با امضای خویش پشتیبان صدایزندان، خیابان، و تمامی اعتراضات در ایران گشتە و در این کارزار همصدا وهمگام با انقلاب زن زندگی آزادی گردند
صدای من، صدای تو، صدای ما صدای زندان است و مرگ حاکمیت شکنجەو اعدام .
در صورت تمايل به امضا؛ نام و نام خانوادگی و آدرس ایمیلتان را به ايميلزير [email protected]
و يا از طريق اينستاگرام پلتفرم دمكراتيك فرا مليتي زنان @womentransnationalplatform
و يا كانال تلگرام؛ صداي زندان صداي انقلاب https://t.me/azadibigheydoshart2024
ارسال كنيد.
پلتفرم دموكراتيك فرامليتي زنان
٢٤ اكتبر ٢٠٢٤
یکبار خودتون بیاید نزدیک بیمارستانهای دولتی
می بینید
خیلی از مردم از شهر های دور برای درمان اومدن
تا نوبتشون بشه باید چند روز شب تو خیابون بخوابند
یا نزدیک ترمینالها ...
اینجا
#ترمینال_غرب
شبها درب سالن را می بندند و مردم مجبورند بیرون و در سرما بخوابند، با اینکه داخل سالن گرم است و جای استراحت هم دارد؛
اما درب سالن را به این بهانه که نگهبان ندارند تا مواظب باشد کسی جایی را خراب نکند می بندند.
اولا که این مسافران بی پناه چه آزاری دارند؟
دوما اینهمه پول برای حقوق سرکوبگران هزینه می کنید،یعنی بودجه ندارید به یک نگهبان حقوق بدهید که این مردم آنقدر زجر نکشند؟
این وضع پایتخته
چه برسه به نقاطی که خودشون میگن مناطق کم برخوردار ....
می دونی
آدم از حرص می خواد منفجر بشه
دیشب ساعت دو کارم تموم شد
و باید هشت صبح دوباره شروع به کار می کردم
دیدم اگه برگردم پرند خونه مادرم
سه ساعت رفت و سه ساعت برگشت _ همش تو راهم
هوا سرد بود
مسافر خونه و هتل هم که گرونه
تنها جایی که اینجور مواقع میشه رفت بیمارستان،راه آهن یا فرودگاهه چون ترمینال اتوبوس و مترو ها هم شبها می بندند
رفتم فرودگاه مهرآباد
پلیس ورودی تعاونی ۱ گیر داد که پرواز داری
الکی گفتم آره _بوشهر
گفت ما که تو این تعاونی پرواز بوشهر نداریم
...
خلاصه نگذاشت برم داخل.
رفتم تعاونی دو
اونجا گیر ندادند
عصبانی بودم
از اینکه اینهمه مالیات میدیم و اینهمه ثروت تو این مملکته ولی برای آدمهایی که پول هتل و مسافر خونه ندارن هیچ سرپناهی تو شب نیست...
تو همین فکرا بودم که یک گربه اومد تو فرودگاه
اونم سردش شده بود و تا در باز شده بود پناه آورده بود به فرودگاه ...
ماموران فرودگاه هی دنبالش می دویدند و
اونم دو سه ساعتی تونست فرار کنه و جایی باشه که سرما کمتر اذیتش کنه ...
امشب اینجا رو پیدا کردم
شبی صد هزار تومن
ولی خیلیا پولشون به همینم نمیرسه...
!!!!
من می تونم خونه اجاره کنم
مسئله شخصی نیست !
اومدم اینجا تا پای درد دل انسانهای دردمند بنشینم
و صداشون باشم.
جوانهایی که از بلوچستان، لرستان،کرمان،کردستان،کرمانشاه و...
شهرها و روستاهای دور از شر بیکاری و فقر به تهران پناه آورده اند ،اما
...
ادامه دارد
پسا تبعید
باید به چشم بخشی از مبارزه بهش نگاه کنی ،وگرنه خیلی دلگیر تر از زندانه ...
مثل داروی تلخ خوردنه،اون لحظه نباید به تلخی دارو فکر کنی باید به این فکر کنی که اگه تلخی دارو رو تحمل نکنی درمان نمیشی ...
پانسیون خیلی غم انگیز تر از زندانه ،اگرچه فقط اتاق و تختت شبیه زندانه و روز میری سرکار و خبری از آمار و هواخوری اجباری نیست......
اما خیلی دلگیره
آدمای زجر کشیده و بی پناه ...
اما باید فهمیدمش
...
باید درد این مردم را شنید تا درمان پیدا کرد...
پانسیون / خوابگاه و زیست دشوار و تلخ...
دانشجوها و کارگرانی که از بلوچستان، لرستان،کرمان،کردستان،کرمانشاه و...
شهرها و روستاهای دور از شر بیکاری و فقر به تهران پناه آورده اند ،اما
...
...
👇
روایت یک پناهجو:
« فرار از مرگ در کام مرگ »
این داستان را یک فاجعه میدانم و هرگز تصور همچین روزی را نداشتم.
آخرين پروازهایی بود که از فرودگاه کابل به سمت کشورهای دیگر داشت انجام میشد و زمان خیلی کم بود. خودم را برای آخرینبار به آنجا رساندم، اما آن انتحاری، آن قتلعامی که جان صدها انسانی که برای فرار از دست طالبان در آنجا جمع شده بودند همه چیز را به یک باره برای من و دیگر انسانهایی که برای رهایی آنجا جمع شده بودند تغییر داد. بسیاری آنجا آزاد شدند؛ چون مردند.
بعد از انتحاری که پیش فرودگاه کابل شد
دیگر هیچ راهی برای خروج نمانده بود.
میخواستیم خودمان را پاکستان برسانیم تا از طریق لیستی که اسم مان داخلاش بود خودمان را به کشور سوم برسانیم، به ما گفته بودند که برای خروج خود را به ایران یا پاکستان برسانيد و بیشتر تاکید روی پاکستان بود!
روزی که به مرز پاکستان رسیدم، مرز بسته بود و باید یک هفته صبر میکردیم.
من آنجا نتوانستم تصمیم درستی بگيرم، عجله کردم و با سه نفر به طرف ایران حرکت کردیم و این یکی از بزرگترین اشتباهات زندگی من بود.
وقتی شب میخواستیم از دیواری خودمان را به داخل خاک ایران بیاندازیم، همه جا سکوت بود ولی یک ترس خفیفی به دلم نشسته بود که علتش را نمیدانستم.
وقتی از دیوار خودم را پایین انداختیم باید از کانال آبی که جلوی مان قرار داشت و داخلاش پر از سیم خاردار بود میگذشتیم و در کانال بعدی منتظر مابقی مسافرین میماندیم.
من از سیم خاردار کانال اول خبر نداشتم و با سرعت به داخل آن رفتم و در بین سیمهای خاردار گیرافتاده بودم، پای راستم و یکی از دست هایم زخمیشده بودند.
خودم را با کمک چند مسافر نجات دادم و بدون هیچ توقفی به طرف کانال دوم رفتیم.
وقتی همهی مسافران رسيدند؛ تقریبا (۱۳۰ تا ۱۵۰ نفر) بودیم.
از کانال آهسته بیرون شدیم و باید از میان دوتا بُرجک نگهبانی خیلی آهسته رد میشدیم تا بعدش با تمام توان به طرف تک درختی که تقریبا یک ساعت از آنجا دور بود حرکت میکردیم.
در آنجا اشخاصی ما را تحویل میگرفتند.
هنوز از میان دوتا بُرجک رد نشده بودیم که
از دو طرف پولیس با صدای بلند "ایست!" میگفت.
کلا شوکه شده بودیم.
از دوطرف به سمت ما میآمدند.
ما فرار کردیم و آنها به دنبال ما؛ وقتی دیدند که نمیتوانند ما را بگیرند، شروع به تیراندازی کردند.
تیرها را مستقیم به طرف ما شلیک میکردند.
من شاهد تیر خوردن دو نفر از مسافرین بودم که به زمین افتادند و ما توانایی ایستادن و یا کمک کردن را نداشتیم. ما حتی به پشت سر هم نمیتوانستیم ببینیم.
دیگر هیچ توانی برای من نمانده بود و از شدت تشنگی داشتم هلاک میشدم.
زمین آنجا کلا شنزار بود.
وقتی از تپههای شنی میخواستی بالا بروی باید با چهار دست و پا میرفتی و به خاطر همین تپههای شنی، خیلیها را پلیسمرزی دستگیر میکرد.
هرچقدر سرعت میگرفتیم، باز هم لیز میخوردیم و میافتادیم.
با هر بدبختیای که بود خودم را به پیش درخت رساندم. و وقتی رسیدم، همانجا بیهوش شدم.
دو نفر از رفیقهایم، هرکاری میکردند نمیتوانستند من را به هوش بياورند. از شدت تشنگی توان بلند شدن نداشتم.
در نهایت، ما توسط اشخاصی به منطقهای به اسم لوتک منتقل شدیم.
ادامهی این داستان در طول این ۴۰ یا ۴۵ سال برای همه معلوم است و کسانی که این متن را میخوانند، میدانند که بعد از آن چه اتفاقهایی میافتد.
آن زمان که ما به صورت قاچاق وارد ایران شدیم، هیچ سفارتی در افغانستان وجود نداشت که بخواهیم ویزا بگیریم و باید برای نجات جان خودمان از این مسیر وارد ایران میشدیم.
ما پناهجویانی هستیم که از روی نجات جان خودمان و خانوادههای مان مجبور به این سفر میشویم. بخاطر نداشتن امنیت جانی و همچنان ظلمی که طالب هر روزه دارد بالای میلیونها انسان افغانستانی آشکارا انجاممیدهد.
این قضیهی شلیک کردن و با گلوله زدن از چندین سال پیش رواج داشته و تا به حال عدد کشتهها و زخمیها باید به هزارها رسیده باشد؛ ولی اینکه ۲۶۰ انسان را در یک حمله به قتل برسانند هرگز اتفاق نیفتاده بود.
تنها چیزی که در این دنیا مُفت و رایگان هست، جان انسان هست و فرقی نمیکند که از چه جامعه و کشوری باشد.
باید این را همواره به یاد داشت و به یاد آورد:
دولتها، قدرتها، سرمایهداری، فاشیستها و امثالهم تماما در یک جناح هستند و دست شان به خون میلیونها انسان در جهان آغشته است. و هرگز این لکههای خونين از دامان سفیدشان پاک نمیشود/نخواهد شد.
بقولی:
خون ناحق دست از دامان قاتل برنداشت
دیده باشی لکههای دامن قصاب را...
■ اظهارات حمید آریانمل، روزنامهنگار در برنامه بحث روز تلویزیون افغانستان اینترنشنال راجع به کشتار مهاجران افغانستانی توسط جمهوری اسلامی:
● هنوز هم تعدادی از زخمیها در مرز گرفتار هستند.
این افراد، به گفتهی آقای آریانمل توسط سوختبر های بلوچ نجات داده و به مکانهای مورد نظر منتقل شدهاند. ولی معلوم نیست مابقی آنهایی که فرار کردهاند در کجای مرز و در کدام قسمت از آن منطقه کوهستانی، پناه گرفتهاند.
بنابر آنچه از گفتههای این روزنامهنگار بر میآید؛ تهدید تحت تعقیب بودن توسط ماموران مرزی جمهوری اسلامی، همچنان وجود دارد و ممکن است این مهاجرین، دوباره و به بقصد از بین بردن شواهد و گواهیها بر این جنایت، مورد حمله قرار بگیرند.
اطلاعیه
برای مهاجرین و پناهجویان عزیز افغانستانی در ایران.
از شما عزیزان خواهشمندم که ما را در تهیه یک تحقیق در مورد مهاجرین و پناهجویان افغانستانی در ایران یاری برسانید.
پروسهی کار بر این تحقیق تا تاریخ ( ۵ آبان/عقرب) همین سال جاری ادامه دارد.
اگر مایل هستيد و دوست دارید داستانها و اتفاقات زندگیتان را که داخل ایران گذشته با ما شریک بسازید، لطفاً به آیدی تلگرام، پیچ اینستاگرام و یا به ایمیل ما(که لینک شان را در پایین قرار میدهیم) پیام ارسال کنید.
همچنان گروه تحقیقی ما، پرسشنامهای را تهيه خواهد کرد که اگر مایل بودید، به آیدی تلگرام و یا هم به ایمیل ما؛
پیام بدهید تا وقتی پرسشنامه آماده شد برای شما ارسال کنیم.
و اگر مایل بودید میتوانید در کنار پرسشنامه حرفها و داستانهایتان را(چه صوتی و چه نوشتاری) برای ما ارسال بکنید.
دوستان و مهاجرین عزیز افغانستانی، در تهیهی یک گزارش مهم و عالی از این تحقیق، پاسخهای شما، یاری بسزائی خواهد رسانید.
سپاسگزارم شما خوبان!.
(و همچنان خیلی ممنونیم از آن تعداد مهاجرانی که تا کنون برای ما صداها و پیامهایشان را ارسال نمودند و در این مسیر ما را تنها نگذاشتند و یاریمان کردند، خانه آباد دوستان عزیز)
#درکنار_افغانستانیها_میایستیم
#EndFascismInIran
اکانت تلگرام:
http://t.me/Asranarchism1
لینکانستاگرام:
https://www.instagram.com/asranarshism
آدرس ایمیل:
[email protected]
درود دوستان عزیز،
مهاجرین و پناهندگان عزیز افغانستانی!
پروسهی کار بر این تحقیق تا ۱۵ روز دیگر ادامه دارد و در تاريخ اول آبان همین سال به پایان میرسد.
اگر مایل هستيد و دوست دارید داستانها و اتفاقات زندگیتان را که داخل ایران گذشته با ما شریک بسازید، لطفاً به کانال تلگرام و یا هم اکانتهای انستاگرامی ما (که لینک شان را در پایین قرار میدهیم) پیام ارسال کنید.
همچنان گروه تحقیقی ما، پرسشنامهای را تهيه خواهد کرد که اگر مایل بودید، بعد از گفتن حرفها و داستانهای تان(چه صوتی و چه نوشتاری) به سوالاتش پاسخ دهید.
در تهیهی یک گزارش مهم و عالی از این تحقیق، پاسخهای شما، یاری بسزائی خواهد رسانید.
سپاسگزار شما خوبان!
#درکنار_افغانستانیها_میایستیم
#EndFascismInIran
لینک تلگرام:
http://t.me/Asranarchism1
لینک فیسبوک: https://www.facebook.com/nezam.jalali
لینکهای انستاگرام:
https://www.instagram.com/asranarshism?igsh=b2hwNzhzY3p3MjBt
https://www.instagram.com/anarchist_union?igsh=aHJyMWpxNmw3bHox
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 days, 2 hours ago