Hossein Ronaghi - حسین رونقی

Description
🏴 Blogger and freedom of speech activist.
Woman, Life, Freedom (IRAN).

https://x.com/hosseinronaghi/
https://instagram.com/hosseinronaghi
https://fb.com/ronaghi
https://YouTube.com/hosseinronaghi

https://hosseinronaghi.blogspot.com
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

1 day, 16 hours ago

الوعده وفا؛ امروز چهارم آذرماه ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۸ در بلوار کشاورز به یاد نیکا شاکرمی و برای نسرین شاکرمی با لب‌های دوخته به تحصن کوتاه می‌نشینم و پس از آن می‌روم.

گذشته از جان باید بگذشت از طوفان‌ها...

هر کاری خواستید بکنید. توان درگیری و مقاومت ندارم، هر جایی جلویم را بگیرید روی زمین می‌نشینم، مرا بردارید ببرید. هرجایی ببرید، همان‌جا دراز می‌کشم و دیگر خارج نخواهم شد. حتی از نوشیدن آب و دریافت داروها نیز در چنین شرایطی خودداری خواهم کرد. در آخرین مکالمه‌ام با بازجویتان پیش از دوختن لب‌ها گفتم «از من فقط یک چیز برای جمهوری اسلامی خواهد ماند، آن هم یک تن، یک جنازه است.» تصمیم من بر این است: «جمهوری اسلامی مرا بکشد.»

تنها می‌آیم و تنها هستم و از کسی برای آمدن دعوت نکرده و نمی‌کنم. اگر شهروندی به‌خاطر بنده توسط مأموران یا لباس شخصی‌ها مورد بی‌حرمتی یا آزار و اذیت قرار بگیرد یا آسیب ببیند، می‌دانید چه می‌کنم و یقین دارید که این کار را می‌کنم.

پاینده ایران
زن، زندگی، آزادی

@Hosseinronaghi

2 days ago

هرچند یک تن هستم، اما کنار مردمم هرگز تنها نیستم...

این روزها که در نقاط مختلف شهر تحصن می‌کنم، هدفم یک چیز است: تکرار خواسته‌های کیانوش و حمایت از هموطنان آزاده‌ی در بند. فراخوان نداده و نمی‌دهم و خواهان پیوستن مردم به تحصن نیستم چرا که هدفم پایبندی بر عهدی‌است که با کیانوش بستم. در لحظات آخری که کیانوش را دیدم، قبل از خروج از ساختمان، به او گفتم «هر تصمیمی می‌گیری، بگو من کنارت می‌آیم. هرکجا بخواهی بروی و هرکاری بکنی، من کنارت هستم.» خندید و گفت: «به تو نمی‌گویم، تو می‌آیی.» کیانوش فرصت همراهی در آن روز بارانی را از من گرفت، چون اهل کشتن خود نیستم، می‌جنگم و تا تحقق آخرین خواسته‌هایش، از پافشاری دست نخواهم کشید.

از مردمی که زیر بار فشار اقتصادی و اجتماعی له شده‌اند، انتظار همراهی ندارم، گرچه احساس تنهایی هم نمی‌کنم چرا که می‌دانم هموطنان بسیاری سوگوار کیانوش و خواهان تحقق خواسته‌های کیانوش‌اند. می‌دانم مخالفت با حکومت اشغالگر خواست اکثر ایرانیان است، باقی مسائل حاشیه‌اند، نه متن‌.

در هفته‌ی اخیر، حمایت‌های خالصانه‌ی زیادی دریافت کرده‌ام. در این بین نیز متوجه شده‌ام که عده‌ای با استفاده از شرایط فعلی و اعتراض تک‌نفره‌ی من، به همان رویه‌ای ادامه می‌دهند که بارها مخالفتم را با آن ابراز کرده‌ام. به ایجاد شکاف و حتی سرزنش مردم ادامه می‌دهند و این بار، من را ابزار خود قرار داده‌اند. عده‌ای دیگر نیز اهداف و سخنان کیانوش را نادیده می‌گیرند و او را ابزار ایجاد تنش و دشمنی می‌کنند.

فشار زندگی در ایران به گونه‌ایست که مردم دشمن خود را بهتر از هر زمانی می‌شناسند و می‌دانند تا زمانی که جمهوری اسلامی بر این خاک حاکم است، سرنوشتی جز مرگ و ویرانی در انتظار ما نیست. مردم، همان‌طور که کیانوش نیز گفته بود، می‌دانند که «جمهوری اسلامی در شان ملت ما نیست.» اصل ماجرا همین است که متأسفانه کمتر از هر حاشیه‌ای به آن پرداخته می‌شود.

گروه‌هایی در فضای مجازی با استفاده از عباراتی نامناسب و اتهامات ناروا به یکدیگر حمله می‌کنند و آن‌چه رخ می‌دهد، خواست جمهوری اسلامی‌ست: انسانیت‌زدایی از ایرانیان. پیش از مرگ دردناک کیانوش، همین الفاظ و اتهامات مالی، اخلاقی و امنیتی علیه او مطرح می‌شد. به ایران و ایرانی بارها بی‌حرمتی کرده و امروز مدعی حمایت از منی‌اند که جز آزادی ملت ایران و آبادی ایران خواستی در دل ندارم. گروه‌ دیگری از هیچ بی‌مهری و اتهام ناروایی علیه من سر باز نزده‌اند. اتهامات مالی، اخلاقی، امنیتی، حتی اتهام قتل که به خواب هم نمی‌دیدم روزی علیهم استفاده شود‌. امروز این افراد مدعی‌اند که حمایتی که از من شد اگر از کیانوش شده بود، کیانوش شاید زنده بود. گویی ما به آن‌ها یک مرگ بدهکاریم، باید بمیریم تا لایق حمایت باشیم و اگر زنده ماندیم، دروغ‌پردازم و لایق لعن و نفرین.

ما باید به یک سری اصول و ارزش‌های کلی پایبند باشیم که بتوانیم این جامعه را از چنگ سیاهی حاکم نجات دهیم، وگرنه آن‌چه رخ خواهد داد، کمک به غرق کردن این جامعه و کشور است.

معتقدم که این چنددستگی مجازی در بطن جامعه نمود ندارد و مردم بیش از آن درگیر بقا و معضلات معیشتی هستند که به این امور بپردازند.

کیانوش با مرگ هولناکش خواست به همه‌ی ما تلنگری بزند. شخصا با مرگ کیانوش تکان خوردم و دیگر آن انسان قبلی نیستم. امیدوارم که روزی این تلنگر شامل همه بشود.

پی‌نوشت:
مرام‌نامه پیشنهادی برای «کنشگران عرصه سیاست»
@Hosseinronaghi

2 days, 1 hour ago

امروز برخی از لوازم حسین رونقی (شناسنامه، مدارک و اسناد، کلیدهای خانه و کلید ماشین) پس از تماس اداره‌ی اطلاعات در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به وکیل وی تحویل داده شد. او هنوز کارت شناسایی و بسیاری از لوازم خود از جمله چند دستگاه تلفن همراه، لپ‌تاپ، سیستم کامپیوتری، هارد و فلش درایو، تابلو و مجسمه‌های شخصی، پلاک و تندیس‌های شیروخورشید و... را دریافت نکرده است.

مدارک، اسناد و لوازمی که به وکیل وی تحویل داده شده دو سال پیش در خیزش ۱۴۰۱ ضبط شده بود.

آخرین وضعیت جسمی:

لب‌ها متورم و زخم شده‌اند.
ضعف جسمانی به همراه سرگیجه شدت گرفته و عضلات تحلیل رفته‌اند.
نوسان فشار خون و فشار خون بالای ۱۶ و نوسان شدید قند خون.
خونریزی گوارشی و ادراری.

سهم امروز: سه لیوان آب، دو لیوان چای، یک لیوان او آر اس (به تجویز پزشک) و تزریق آنتی‌بیوتیک و داروها به صورت وریدی و عضلانی.

@Hosseinronaghi

3 months, 1 week ago

برای روح‌الله زم؛ که تا پای چوبه دار، بر سر پیمان خود با مردم ایستاد.

مقابل بازجو خبرنگار محکم می‌گوید: «شما می‌گید اغتشاشات، ما می‌گیم اعتراضات». این سخن چند سال قبل از خیزش اخیر و زمانی بیان شد که «براندازی» مانند این روزها فراگیر و جا افتاده نبود. فریاد «جمهوری اسلامی نمی‌خوایم» در خیابان از زن و مرد، اینگونه گسترده مشاهده نمی‌شد.

هر کسی، حتی یک‌بار بازداشت شده باشد یا پایش به اتاق های بازجویی رسیده باشد که این روزها شامل تعداد زیادی از شهروندان است، دقیق این را می‌داند که محکم بیان کردن عقیده و خط قرمزهایش، در آن شرایط که بازجوها می‌خواهند خواسته‌های خودشان را به هر روش غیراخلاقی و غیرانسانی، از دهان متهم بشنوند و انواع ارعاب و تهدید و تلاش برای تحقیر، در کلام آن‌ها و فضای بازجویی در میان است، کار ساده‌ای نیست. بازجویان از هیچ ترفندی دریغ نمی‌کنند و کمتر کسانی هستند که از خط قرمزهای خود عبور نمی‌کنند. اما روح‌الله در همین شرایط، حتی در شرایط بدتر (چون برخی از افراد و رسانه‌ها حتی مخالفین سیستم به‌دلیل فضاسازی های منفی علیه‌اش از مدتها قبل به دیده شک به او می‌نگریستند) محکم و قاطع می‌گوید: «ما می‌گیم اعتراضات».

او خود را یکی از مردم می‌دانست و با ایستادگی تصویری از خود کنار مردم ایران ارائه داد. او همچون همه ما عاری از اشتباهات نبود، اما تمام تلاش او برای تغییر وضعیت مردم داخل کشور بود و در این راه گام برمی‌داشت.
با خودرایی و تعصب و یارکشی، شرایط را دشوارتر نمی‌کرد، مانند آن چیزی که این روزها بعضا در صف مخالفان حاکمیت دیده می‌شود! خود را از توده‌ی مردم و اقشار مختلف جامعه، جدا نمی‌کرد و فقط به جمعیتی محدود تحت عنوان «فعال» خلاصه نمی‌شد.

میهن‌دوست، آزادی‌خواه و صدای همگان بود. برای او، «ایران»، شامل تمام مردمش بود، فارغ از عقیده، زبان و تفکر متفاوت. او منیت و خودبرتربینی و کوته‌نگری‌ افرادی که در هر مقطع به دلایلی، مبدل به چهره‌های سیاسی می‌شوند را آفت مسیر آزادی‌خواهی می‌دید و اتحاد و هم‌گرایی و ایمان به قدرت جمعی مردم دوشادوش یکدیگر را همان کلید اصلی اما گم‌شده، برای گذار از جمهوری اسلامی می‌دانست.

آنچه شایسته خدمات و مبارزه او بود، به‌ویژه در خارج از کشور که فرصت‌ها و امکانات بیشتر و آزادانه‌تری وجود داشت، صورت نگرفت.
اعدام زم می‌توانست، به آن سرعت و سادگی که همه مشاهده‌گرش بودیم، انجام نشود. در سالگرد قتل او باید مجددا کمپین بی‌اعتبارسازی و بدنام کردن او را مرور کنیم. کمپینی که حتی پس از ربودن او تداوم داشت و در نهایت زمینه‌سازی مناسبی برای اعدام او صورت گرفت. بی‌شک مدل زمینه‌سازی و اعدام روح الله نمونه مهمی برای فهم جریان عادی سازی و تسهیل حذف مخالفان دگراندیش است. این شکل از حذف مبتنی بر خدشه‌دار کردن آبرو، سایه انداختن سابقه افراد بر فعالیت‌های فعلی و سیاه نمایی اهداف مبارزاتی حتی همین امروز هم جریان دارد. به‌رسمیت شناخته نشدن تفاوت‌ها و اختلاف‌های تاکتیکی و بیشینه کردن آنها تا سرحد دشمنی و حذف میان مخالفان کار را برای کمپین‌های بی‌اعتبارسازی و نهایتا حذف توسط جمهوری اسلامی بسیار راحت می‌کند. متاسفانه جریان‌های انحرافی که توسط برخی فعالان حوزه‌های مختلف راه می‌افتد و گاهی مردم عادی را تحت تاثیر رسانه و فضاهای مجازی همراه می‌کند، در فقدان شيوه‌های فکر شده‌ی انتقادی و تعامل سياسی گروه‌های مختلف ضمن رعایت مرزبندی‌های عقیدتی و نظری، تبدیل به بازیگران پروژه‌های اطلاعاتی-امنیتی حکومت می‌شوند.
اما، هرقدر زمان می‌گذرد ما کنار هم با آزمون و خطا، تشخیص درست و غلط، این موارد را دقیق‌تر می‌فهمیم.
چه بسیار جان‌های عزیزی که اینطور راحت گرفته شدند. امروز وظیفه ما با فهم سیاست های نفوذ کننده در بطن جامعه و از مسیر رسانه، بی‌تفاوت نبودن نسبت به هر کسی است که بی‌اهمیت جلوه داده می‌شود تا حذف شود.
امروز با سال‌ها تجربه کنار هم و از دست دادن‌های مکرر افراد میهن‌دوست و آزادی‌خواه در سکوت و گاهی بدون اعتراض جدی که نکردیم، رساندن صداهای خاموش و کم‌رنگ بدون توجه به سیاست قدرتی است که نمی‌خواهد آن‌ها شنیده شوند. هر قدر بیشتر برچسب بزنند و بی‌اهمیت جلوه دهند حساسیت ما بايد بیشتر شود.
در سالگرد اعدام روح الله زم برای بزرگداشت او و آرمان او، صدای بی‌صدای دادخواهان همچون ماشالله کرمی، ناهید شیربیشه، منوچهر بختیاری و دیگران باشیم، صدای افراد تحت بازداشت و خطر مثل زهره سرو باشیم. یا فریاد آنها که زیر حکم سنگین هستند، همچون امیررضا نصر آزادانی، میلاد آرمون، سامان یاسین و.... شویم. این خود بهترین یادبود و ادای دین ما به روح الله زم است، که تمام دغدغه‌اش این افراد و تمام مردم تحت ظلم ایران بود.

بقیه اسامی را شما اضافه کنید، به یاد روح‌الله زم.
و «از یاد مبر، که ما، من و تو، انسان را رعایت کرده‌ایم»

@Hosseinronaghi

3 months, 1 week ago

ماشاالله کرمی؛ «او را تبار خونی گل‌ها به زیستن متعهد کرده است»، جرم او نوید زندگی دادن است.

ماشاالله کرمی، به‌جرم تبدیل رنجش به تصاویری که زندگی را به‌همگان نوید می‌دادند و تلاش برای به‌تصویر کشیدن امید برای زندگان، در روزهای یأس و هول و وحشت حاکم، امروز در زندان است.

پدر محمدمهدی کرمی معترض سربه‌دار، رنج و غم خود را برای نشان دادن اعتراض به ظلمی که متحمل شده بود، به شیوه‌ای جدید از زیستن در فضای اجتماعی تبدیل کرد. تصاویر او چه در طبیعت و زمان فتح یک قله به یاد فرزندش و سایر کشته‌شدگان، چه در حال کمک به دیگران، خود درس زندگی و نه فقط زنده ماندن، در میان فجایع و چگونه پیوند زدن رنج با امیدی از جنسی دیگر است.

جرم او این نوع کنشگری به‌جای انفعال و گره خورن به‌بطن جامعه، با رویکردی ایجابی است. با در آغوش گرفتن درد عظیم خود و مقاومت مقابل نیروهایی که مردمان دل‌شکسته و زخم خورده را، از پای افتاده و مایوس می‌خواهند، به‌صورتی متفاوت، به‌جنگ ظلمت مرگ رفت و نگاه تمام جامعه را به‌سمت درد فقدان خود، جلب کرد.
و این نوع کنش، تنها ترس هر دشمن کینه‌توز است. ادامه دادن با «امیدی برآمده از یأس مطلق.»

دادخواهان، شاهدان بر باد رفتن آرزوهای غیرقابل بازگشت عزیزترین‌های‌شان هستند و آنها که در ویرانی یکدست و تیرگی، دست از تلاش برای یافتن راهکارهای به چالش کشیدن قدرت سرکوب و ساکت‌کننده، برنمی‌دارند، چراغ‌های راه آینده و کورسوی امید دیگران هستند.
و چه چیز برای آنان که ما را مرده و زمین‌خورده می‌خواهند، خشم‌برانگیزتر از وجود نویددهندگان زندگی است؟

ماشاالله کرمی و امثال او، برای رساندن حرف و صدایشان، به «انسان» باور دارند، چرا که فقط این باور، امید به دادخواهی ظلمی که متحمل شده‌اند و درک چگونگی تبدیل رنج به شیوه‌ای نوین از زیستن را می‌پروراند.

تصاویر او، مستندسازی ایام نبودند، بلکه مسالمت‌آمیزترین اقدام برای نمایش هولناک واقعیت در جریان زندگی ایرانیان بوده است. فجایعی که در میان آنها، تمام قدرت‌ قلم و زبان گاهی نابود می‌شود و تنها یک تصویر از یک کنش، شاید نوری بر جان خسته‌ای جامعه بتابد.

فضاهای زیست عمومی، نمادها و تصاویر ساکنانش و زبان ساده و خودمانی‌ای که دارند، سمبلیک اما چنان بی‌زرق و برق هستند، که اکثریت مخاطبان، به‌واسطه تجارب مشترک، آن را درک می‌کنند. و کنشگران کف جامعه، با همین ابزار «سادگی» و بدون نقاب حرکت کردن در میان گر‌وه‌های مختلف، در واقع اعتراضی بنیادین را به موقعیت تراژیک حقیقی موجود، شکل می‌دهند.

ماشاالله کرمی، برای زیستن در فضایی که به ناحق و ستم در آن پیکر عزیزترینش در خاک رفت، از مسیر مقاومت در برابر هر اندیشه و حرکت انحرافی، راهی را پیش گرفت که ملموس برای همه و نزدیک به تجربه زیسته سایر زخم‌خوردگان حاکمیت باشد و این شیوه‌، موجب ترس سلطه‌گران و از کار افتادن ابزارهای ارعاب آنهاست. ترس آنها از کلام و زبان و هر تصویر و صدایی است، که قادر باشد با تمام گروه‌های جامعه وارد مکالمه شود و همه‌فهم باشد. او، رنج پس از قتل ظالمانه فرزندش را به تصاویر امیدوارکننده برای دیگران در ادامه مسیر آزادی و برابری‌خواهی بدل کرد، باوجود درد خود، ضرورت پیوند با زندگی به‌جای مرگ‌اندیشی را مدام گوشزد کرد.

تنها جرم پدر داغ دیده‌ای که ماه‌هاست بدون توضیح، با اتهامات واهی، در حبس است، نوید زندگی دادن است.

@Hosseinronaghi

3 months, 1 week ago

چرا باید در مقابل ترویج خشونت و ترغیب به قتل‌های ناموسی ایستاد؟

پیرو صحبت‌های یک بلاگر با نام آیسان با عنوان اینکه «اگر خواهر من بودی سرتو می‌بریدم»
باورهای نادرست و سنت‌های جاهلانه‌ای که حفظ شرف و آبروی خانوادگی را در گرو غیرت‌ورزی و ناموس‌پرستی می‌دانند، همچنان در برخی جوامع سنتی و ایدئولوژیک رایج است. این باورها که اغلب توسط سنت‌های قدیمی و گاه حکومت‌های مذهبی برای کنترل زنان تقویت می‌شوند، می‌توانند به تبعات فاجعه‌باری منجر شوند.

تحریک چنین احساسات نادرستی می‌تواند باعث وقوع قتل‌های ناموسی، افزایش خشونت خانگی، محدودیت آزادی‌های زنان، افزایش تبعیض‌های جنسیتی، و تقویت نظام‌های پدرسالاری در پی ناموس‌گرایی شود. این نوع نگرش‌ها به جای حفظ شرف، به نقض آشکار حقوق زنان و تضعیف موقعیت آنان در جامعه منجر می‌شود.

هرگونه ترغیب به برخورد خشونت‌آمیز با زنان، اعم از سرکوب، تهدید، محدودیت یا تنبیه یا سربریدن و ترساندن تحت عنوان دفاع از ناموس، از شدیدترین اشکال خشونت علیه زنان است و باید بدون هیچ‌گونه توجیهی با آن مقابله کرد. مبارزه با این نگرش‌ها و رفتارهای نادرست، نه تنها به نفع زنان، بلکه به نفع جامعه‌ای است که به دنبال آزادی، عدالت، برابری و احترام به حقوق انسانی است.

به‌جای ترویج خشونت و ترغیب افراد به قتل‌های ناموسی و رفتارهای غیرانسانی علیه زنان با استفاده از احساسات نادرست و غیر منطقی چون ناموس‌پرستی و غیرت‌ورزی، جامعه را آگاه کنیم و به آزادی و حقوق برابر انسانها فارغ از جنسیت مذهب، گرایش و رنگ و... احترام بگذاریم. زنان جامعه ایران نیاز به دفاع ناموسی ندارند، در کنارشان بایستیم و بدانیم آنها احترام، آزادی و حقوق برابر می‌خواهند.

سخن آخر اینکه:
در جنایت، هیچ شرافتی وجود ندارد.

@Hosseinronaghi

6 months, 1 week ago

«آنچه بر ما می رسد، آن‌هم ز ماست»
مولانا

مردم را تهدید نکنید.

به‌جای تهدید مردم، باید پیش‌تر فکر این روزهای خود را می‌کردید. وقتی حتی در فضای مجازی هم برای هر اظهار نظری، تهدید به «گونی و بازداشت» جواب شماست، واضح است که با مرگ و عزای شما لبخند به لب مردم سرکوب‌شده می‌نشیند! چون در مقابل رنج، کشته‌شدن و عزای آنها، همواره جوابی جز تمسخر و خفه کردن دو چندان صداهای‌شان نداشته‌اید.
واکنش‌های جامعه، فقط در ادامه برخوردهای غیرانسانی شماست و اولین واکنش حکومت در هر اتفاقی که برای کشور می‌افتد، طبق معمول تهدید مردم بی‌دفاع است.

مردمی که پیکر معلق مجیدرضا رهنورد بر روی چوبه‌دار و شادی شما زیر آن را فراموش نکرده‌اند،‌ هنوز داغ نیکا، سارینا، کیان، مهسا و فرزندان این آب و خاک برای جامعه تازه است. هنوز یادآوری قتل محسن شکاری، سید محمدی حسینی و دیگر فرزندان ایران قلب‌شان را به درد می‌آورد.
هنوز خون پژمان قلی‌پورها، محسن محمدپورها و بچه‌های آبان، از خیابان‌های ایران و ذهن این مردم پاک نشده است.
نفرت جامعه از شما بابت جنایت هواپیمایی اوکراین پابرجاست.
خشم جامعه از رفتارهای قرون وسطایی با زنان این کشور فرو ننشسته است،
طبیعی‌ترین واکنش‌ این مردم رنج‌کشیده، شادی با غم شما است.
باید خیلی پیش‌تر از این، به این روزها برای خود هم فکر می‌کردید.
وقتی هرگز برای مردم حق هیچ گونه اعتراضی به هیچ صورتی، قائل نبوده‌اید. وقتی حق بدیهی مردم برای یک تجمع اعتراضی کوچک چندین دهه زیر پا گذاشته شده و به‌خاک و خون کشیده شده است.
چه در آبان ۹۸ که دولت اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا، مردم معترض را اغتشاگر خواندند و تهدید به شناسایی ماشین‌ها کردند و حسن روحانی علی رغم داغدار بودن خانواده‌های آبان و کشتار کودکان و محرومان نیزار، از «جمع کردن» هوشمندانه نیروهای امنیتی و انتظامی تشکر کرد. همان زمان که تمام رسانه‌ها و قلم به مزدهای اصلاح‌طلب، تلاش کردند حقیقت کشتار معترضین را مخدوش کنند.
چه در وقایع تلخ خیزش خونین زن، زندگی، آزادی که با خشونت علنی‌تر، مقابل چشم جهان به شهروندان بی‌دفاع با گلوله جنگی پاسخ دادید و هرشبی که در اضطراب طناب‌دار بر گردن یکی از فرزندان ایران گذشت، پایکوبی کردید و شکر کردید و بعد آن پرونده‌سازی‌های متعدد کردید تا روی  واقعیت خاک بپاشید. گرچه هیچ‌گاه موفق نبودید.
در عین حال ما خیانت اصلاح‌طلبان را هم فراموش نکرده‌ایم و نخواهیم کرد. اینکه اشخاص و گروه‌های ظاهرا منتقد ولی مشغول در بدنه سیستم، همواره فعال هستند که به جنازه اصلاحات، نفسی تازه بدمند و در خیال خود آن لاشه متعفن فریب عمومی را به بهانه‌های مختلف، زنده کنند. لابد اکنون هم مشغول به کار چانه‌زنی از بالا برای خود هستند.

در حقیقت غم و سوگ شما هم جعلی است، بی‌شک هم‌زمان با تهدید مجازی مردم، به دنبال در دست گرفتن قدرت از یکدیگر و منافع طیف و حزب و تعلقات سیاسی خود هستید. شما حتی خود داغدار یکدیگر نیستید، چه انتظاری از مردم دارید؟! مردمی که تمام این‌ها را دقیق و خوب می‌فهمند!
انتظار همدردی داشتن از جانب مردم عادی برای شمایی که جز به قدرت و تقسیم غنائم در پس هر اتفاقی، نمی‌اندیشید، مضحک است و تهدید مردم در فضای مجازی هم مضحک‌تر.

@Hosseinronaghi

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago