?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
*?هزار سال تداوم ساسانیان و ایرانگرایی در شمال ایران*
(جامعهشناسی و انسانشناسی در سفر)
به روایت؛ امیر هاشمی مقدم (انسانشناس و ایرانشناس)
?زمان پنجشنبه و جمعه (سفر دو روزه) ٣ و ۴ آبان ۱۴۰۳
?بازدید از قلعه و آرامگاههای حکام محلی سلسله پادوسپانان رویان در؛ یوش، بلده، کجور و کمرود
?شامل؛
?آرامگاه ملک کیومرث
?قلعه بلده
?آرامگاههای روستای کمرود
?خانه نیما و
?آرامگاه ملک داود در یوش
?برج آرامگاهی میدانک
?خدمات برنامه؛
۱ شب اقامت در سوییت بهصورت کفخواب در اتاقهای ۴ نفره؛
وسیله توریستی؛
و بیمه مسوولیت مدنی
?وعدههای غذایی شامل؛
۱ وعده ناهار
۲ وعده صبحانه
میانوعدهها
?هزینه برنامه (با یک شب اقامت؛ یک وعده ناهار؛ دو وعده صبحانه؛ وسیله توریستی؛ بیمه): ۲ میلیون و ۹۵۰ هزار تومان
درجه سختی برنامه ۱ از ۵ (مناسب برای <۶۰ سال)
شماره کارت
6219861060921201
بانک سامان به نام شهره مجمع
ثبت نام؛ ۰۹۱۲۵۴۷۴۸۸۹
(امکان شرکت در این برنامه با خودروی شخصی وجود دارد. برای اطلاع از هزینه با این امکان به شماره تماس ذکر شده در تلگرام یا واتس اپ پیام ارسال نمایید)
کلبههای سوئیسی و معماری ایرانی
✍️امیر هاشمی مقدم
بازار خانههای پیشساخته در فضای مجازی و از جمله اینستاگرام حسابی گرم است. این خانهها به دلایلی چند، مشتریان خاص خود را دارد: برای نمونه خیلی زود آماده میشود؛ نیاز به پروانه ساخت و پایان کار ندارد؛ امکان جابجایی دارد و مثلا شما میتوانید آنرا جدا از زمینتان بفروشید یا اگر زمینتان را روزی فروختید، خانه پیشساختهتان را با خودتان به مکان دیگری ببرید؛ و... . البته در قیمت، تفاوت چندانی با خانههای دائمی ندارند. بسته به امکانات و کیفیت، هر مترشان بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان (به نرخ مهرماه ۱۴۰۳) هزینه دارد.
در کنار همه این مزایا، چند آسیب جدی هم دارد: به دلیل بینیازی به مجوزهایی همچون پروانه ساخت و پایان کار، ساخت و ساز را در زمینهای غیرمسکونی رواج میدهد که عملا معنایی جز تعرض به بافت کشاورزی و... ندارد؛ همچنین معماری آن غیر ایرانی است. من در اینجا بیشترین تاکیدم روی همین آسیب دوم است.
تا آنجا که جستجو کردم، حدود سی سازنده فعال در اینستاگرام داریم که خانههای پیشساخته تولید کرده و میفروشند. همه آنها «کلبههای سوئیسی» و مدلهای مشابه دارند. به تک تک آنها پیام دادم و پرسیدم آیا خانه پیشساخته با معماری ایرانی هم دارند یا نه؟ هیچکدام نداشتند. بیشترشان گفتند اگر سفارش بدهم میسازند. پرسیدم چرا تاکنون با معماری ایرانی نساختهاند؟ عموما با صبر و حوصله پاسخم را دادند و مطالب زیادی در اینباره از آنها آموختم. چند دلیل عمده داشتند:
⭕️ساخت کلبههای سوئیسی راحتتر است.
⭕️خانههای پیشساخته با معماری ایرانی تاکنون مشتری نداشته.
⭕️هزینه تولید خانه پیشساخته با معماری ایرانی گرانتر است.
⭕️تولید خانههای پیشساخته با معماری ایرانی به دلیل مصالح آن خیلی دشوار است.
با این همه تقریبا همهشان اعلام آمادگی کردند برای دریافت سفارش و تولید خانههای پیشساخته با معماری ایرانی.
من کمترین سررشتهای در این زمینه ندارم. با این همه چند پیشنهاد اولیه به ذهنم میرسد:
✅معماران ایراندوست و همین سازندگان، با یاری گرفتن از طرح خانههای سنتی ایرانی، طرحهایی برای خانههای پیشساخته ایرانی بیافرینند. این طرحها متناسب با اقلیمهای متفاوت باشد (برای مناطق کویری، کوهستانی، جنگلی و...).
✅با همان مصالحی که کلبه سوئیسی و... میسازند، خانه پیشساخته ایرانی هم بسازند؛ اما برای نمای بیرونی و طراحی داخلیاش از الگوهای ایرانی کمک بگیرند. برای نمونه، استفاده از کاهگل صنعتی ضد آب (که در یزد تولید میشود) یا طرح آجر قرمز (از جنس کامپوزیت) در نمای بیرونی؛ داشتن ایوان کوچک همراه با ستونهای چوبی؛ استفاده از پنجرههای رنگی؛ در و پنجرههای هلالی؛ استفاده از رنگ آبی فیروزهای برای در، پنجره و ستونها و... .
✅تولیدکنندگان، دست کم چند طرح ایرانی هم بدون اینکه سفارشی دریافت کرده باشند، آماده کرده و به نمایش بگذارند. تقریبا اطمینان داردم که استقبال میشود. احساسات نوستالوژیک ایرانیها در سالهای اخیر شدت گرفته و به معماری سنتی و اشیاء قدیمی و دکوری علاقه زیادی پیدا کردهاند.
البته این معضل تنها مربوط به خانههای پیشساخته نیست و اتفاقا در معماری خانههای دائمی شدیدتر است. «نمای رومی» سکه رایج تبلیغات خانههای ویلایی در برنامههای دیوار و شیپور است. به جز اندکشمار شهرها و روستاهایی که به ضرب و زور میراث فرهنگی و گردشگری، معماری سنتیشان باقی مانده، بقیه شهرها و حتی روستاهایمان کمترین نشانی از هویت ایرانی در معماریشان ندارند. در عوض، ملغمهای هستند از معماریهای پراکنده و بیروح و غیر همخوان با هویت ایرانی.
مازندران بهواسطه هچوم گردشگران و رشد خانههای دوم، پیشتاز این بدسلیقگی شده و بازماندههای معماری بومی مازندران یکی یکی دارد جای خود را حتی در دورافتادهترین روستاهای ییلاقی این استان، به سازههای «نمای رومی» و... میدهد. آجر و دیگر مصالح پایدار معماری ایرانی در کنار نمای بیرونی و معماری داخلی ایرانی تقریبا بهطور کامل به فراموشی سپرده شده. هزینه معماری رومی و نمای سنگ هم البته ارزانتر از آجر و معماری ایرانی است.
ایکاش نهادهای متولی با اعمال تخفیفهای قابل توجه هنگام صدور مجوزهای پروانه ساخت و... برای خانههایی با معماری ایرانی، نقشهکشها و معماران با تمرکز بیشتر بر معماری ایرانی و تشویق مشتریان به استفاده از طرحهای ایرانی، و البته بهروز کردن طرحها متناسب با زندگی امروزی، به احیای این مولفه هویت ایرانی یاری میرساندند.
(با لمس تصویر زیر، چند تصویر مشابه دیگر از معماری ایرانی که طرحشان قابلیت کاربرد در خانههای پیشساخته دارد را میتوانید ببینید)
@moghaddames
چندین روز است با یکی از دوستان با خودروی شخصی در کردستان عراق و ترکیه از آثار تاریخی و تمدنی ایران بازدید میکنیم و همچنان این سفر ادامه دارد.
آرامگاه هوخشتره (سومین و مقتدرترین شاه ماد در نزدیکی سلیمانیه)، شهر تاریخی دارا در نزدیکی ماردین ترکیه که محل نبرد رومیان با ساسانیان بود، کوه نمرود که در ادبیات فارسی کوه آفریدون نامیده میشود، آرامگاه مولانا و شاهان سلجوقی در قونیه، آرامگاه هخامنشی که شبیه آرامگاه کورش بزرگ است در نزدیکی ازمیر، آپادانای هخامنشی کشفشده در نزدیکی آماسیه و... برخی از مکانهایی است که رفتیم.
اگر به آثار تاریخی علاقهمندید میتوانید مرا در این سفر بهطور مجازی از طریق صفحه اینستاگرام که عکس و فیلم این آثار را معرفی میکنم همراهی کنید یا به دوستان علاقهمندتان معرفی کنید.
https://instagram.com/moghaddamess
رای بدهیم یا نه؟
امیر هاشمی مقدم
همین ابتدا تکلیفم را با خوانندگان روشن کنم: اینها را نمینویسم که به شما پیشنهاد بدهم رای بدهید یا ندهید. یا اینکه به کدام کاندیدا رای بدهید. راستش صادقانه اگر اعتراف کنم، خودم هم هنوز نمیدانم فردا چکار خواهم کرد. همچنان برخی ابهامات برایم باقی مانده که دغدغههای جدیای هستند. هنوز دارم با افرادی که در این زمینه صاحبنظر هستند و قبولشان دارم مشورت میکنم.
اما میخواهم اینجا بنویسم که فردا اگر رای دادم یا رای ندادم، کسی اجازه مواخذه مرا ندارد. بله، طبیعتا باید با سنجش جوانب گوناگون اوضاع و شرایط کشور، تصمیم بگیرم که رای بدهم یا نه و اگر خواستم رای بدهم، رایم به نفع چه کسی به صندوق سرازیر شود. اما همه اینها حقوق من هستند. «انتخابات» به نظرم با «انتخاب» حق رای آغاز میشود. یعنی شما این حق را دارید که رای بدهید یا ندهید. کسی بهواسطه رای ندادن، نمیتواند شما را خائن به وطن و غیرمسئول بخواند؛ همچنانکه اگر بخواهید رای بدهید هم کسی اجازه ندارد شما را پایمالکننده خون کشتهشدگان اعتراضات بنامد.
شوربختانه در روزهای اخیر یک عده در شبکههای مجازی و برخی رسانههای آنور آبی توپخانهشان را روشن کردهاند و دارند با توهین به کسانی که تصمیم گرفتهاند رای بدهند، انها را مزدور حکومت، نان به نرخ روز خور و... میخوانند. شوربختانه بخش زیادی از این فضا به دلیل فعالیت رسانههایی همچون اینترنشنال شکل گرفته است. به گونهای که به قول یکی از دوستان، رای دادن برای برخی افراد، با نوعی شرمساری همراه شده. اینکه چرا فضای رسانهای ما افتاده دست امثال اینترنشنال، به غیرمتخصص بودن مسئولین رسانههای ملی (همچون صدا و سیما) و نا آگاه بودن تصمیمگیرندگان درباره رسانههای غیردولتی (بهویژه کسانی که فیلترینگ و سانسور نخستین ابزارشان در برخورد با رسانههاست) باز میگردد. اما اگر داخل کشور با چنین وضعیتی روبرو هستیم، دلیلی نمیشود چشم و گوش بسته هرچه رسانههای آنور آبی (که عموما واقعا معاند هستند) میگویند را بپذیریم. رسانهای همچون اینترنشنال که توسط عربستان راهاندازی شده، معلوم است که صلاح ایران (و نه لزوما جمهوری اسلامی) را نمیخواهد.
اگر شما خودتان دو دو تا چهار تا کرده و به این نتیجه رسیدهاید که رای ندهید، خب دیدگاهتان ارزشمند است و باید به آن احترام گذاشت. حتی اگر با اطرافیانتان صحبت میکنید و میخواهید متقاعدشان کنید آنها هم رای ندهند، باز هم مشکلی نیست. اما هیچکسی اجازه ندارد دیگران را با برچسبزنی از رای دادن منصرف یا خجالتزده کند. این همه اصحاب علوم انسانی و اجتماعی و سیاسی که میخواهند رای بدهند و دیگران را نیز ترغیب میکنند به رای دادن، نادان هستند و مزدور؟ استادانی که بعضا سابقه اخراج از دانشگاه، بازجوییهای مکرر، زندانی شدن و... دارند را با چه توجیهی «مزدور حکومت» یا در بهترین حالت دچار «سندرم استکهلم» مینامید؟ جالب آنکه در روزهای اخیر، برخی از همین استادان اخراجی و زندانرفته و... را دارند نیروهای اطلاعاتی و... مینامند تا فعالیتهای انتخاباتیشان توجیه شوند. یک عده دیگر هم یاد گرفتهاند تا کسی سخنی خلاف میلشان میزنند، در دیدگاه (کامنت)ها سریعا مینویسند«آنفالو». یعنی همینقدر تحمل شنیدن دیدگاههای متفاوت را دارند.
البته یک عده معدود هم که سابقه زندان و بازجویی و... دارند، در سوی دیگر ماجرا دارند مدام زندان رفتنشان را به رخ ما میکشند و میگویند اگر کسی رای بدهد یعنی همدست زندانبان و... بوده است. جالب آنکه در پاسخ به این افراد، شمار بسیاری از زندانیان سیاسی گفتهاند که اتفاقا خودشان رای خواهند داد و دیگران را هم ترغیب میکنند به رای دادن (دستکم در توئیتر من موارد زیادی از این دست دیدم).
کسانی که هنوز برای ابتداییترین حقوق انسانها (از جمله تصمیمگیری درباره رای دادن یا ندادن) قائل به آزادی نیستند و میگویند هر کسی مانند من فکر نکند و تصمیم نگیرد مستحق توهین و تحقیر است، بیگمان نمیتوانند مدعی دموکراسیخواهی باشند.
@moghaddames
تاریخ نامهنگاریهای عاشقانه
امیر هاشمی مقدم (روزنامه بشارت نو)
روزگاری این افتخار و فرصت را داشتم که هر پنجشنبه با هوشنگ مرادی کرمانی برویم کوه. در راه از تجربیات نویسندگیاش برایم زیاد سخن میگفت. آن موقع (حدود بیست سال پیش) هنوز تلفن همراه نداشت. میگفت از وقتی این گوشیها آمده، جوانان دیگر برای یکدیگر نامه عاشقانه نمینویسند. به جایش با یک پیامک «کوشی عشقم؟» سر و ته داستان را هم میآورند. در حالیکه در گذشته عشاق موقع نامهنگاری، لابلای دیوانهای شعر به دنبال بیت یا مصرع مناسبی میگشتند و جملاتشان را پر از تشبیه و استعاره میکردند. با این کار، زبان و ادبیاتشان هم قرص و محکم میشد. اما الان بسیاری از جوانان ما از نوشتن یک جمله ساده هم ناتوانند.
اما از چه زمانی نگارش نامههای عاشقانه میان زنان و مردان ایرانی رواج پیدا کرد؟
افسانه نجمآبادی در تازهترین کتابش «جریانهای پنهان خانوادگی: ناگفتههایی از عشق و ازدواج در ایران مدرن» بخشی مفصل را به همین نامههای عاشقانه اختصاص داده است. او در این کتاب نشان میدهد با رواج مدارس دخترانه در اواخر دوره قاجار و یادگیری خواندن و نوشتن توسط زنان، انتشار روزنامه که نثرش به زبان مردم عادی نزدیکتر بود، آشنایی با سبک زندگی اروپایی توسط کسانی که برای تحصیل و... به آنجا سفر میکردند، آغاز نگارش رمانهای فارسی و مهمتر از همه، پررنگ شدن خواست دختر و پسر در ازدواج (به جای الگوی قدیمی انتخاب همسر توسط خانواده)، نامهنگاری میان عشاق هم رواج مییابد. ضمن اینکه «احتمالا این نوع ارتباط، مشوقی برای یادگیری خواندن و نوشتن بوده است» (ص: ۷۹).
نجمآبادی با دسترسیای که در آرشیو «زندگی زنان در عصر قاجار» به بسیاری از این نامههای قدیمی دارد، بهویژه با دسترسیاش به نامههای عاشقانه پدر و مادرش در اوایل دهه ۱۳۲۰، اطلاعات خوبی درباره فضای کلی این نامهها و نامهنگاریهای عاشقانه به دست میدهد.
البته بیشتر نامههای باقیمانده، نامههایی است که مردان به زنان نوشتهاند و زنان در نگهداری آنها کوشا بودهاند. نامههایی که زنان برای مردان مینوشتند عموما در دسترس نیست (ص: ۷۸)، شاید به این دلیل که مردان آنها را پس از مدتی دور میریختند یا نابود میکردند.
بیشتر این نامهها مربوط به دوران بین عقد و عروسی است؛ چرا که گاهی به دلایلی میان این دو مراسم چند ماه یا چند سال طول میکشید. مردان در این زمینه بیشتر فعال بودند و نامه مینوشتند. برای نمونه تیمورتاش (که بعدها از درباریان مهم رضاشاه میشود) آنقدر برای نامزدش سرورالسلطنه نامههای عاشقانه مینویسند که نامزدش به او کنایه میزند و او را تلویحا متهم میکند لابد معشوقهای در فرنگ دارد که این همه با سرورالسلطنه مکاتبه میکند! (ص: ۶۳). این کنایه آدم را یاد گیر دادنهای بدون بهانه زنان به مردان میاندازد. اما اگر چند سال دیگر صبر میکنیم میبینیم گیر دادنها چندان هم بیربط نبود و تیمورتاش که این همه نامه عاشقانه مینوشت، بعدها دو زن دیگر هم میگیرد (ص: ۶۶). شیخالاسلام قزوین نیز همزمان به سه زنش، سکینه خانم، رخساره خانم و فرحالسلطنه نامههای محبتآمیز مینویسد (۸۰).
بهطور کلی اگر زنان و مردانی که برای یکدیگر نامه مینوشتند، نسبتی با هم نداشتند (مثلا نامزد هم نبودند)، نثر نامهها عاشقانهتر بود (ص: ۷۷). اما اگر به عقد هم در میآمدند، مهر و محبت جای عشق را میگیرد (ص: ۸۰). پس از ازدواج نثر نامهها (اگر تداوم مییافت) ممکن بود متفاوت شود. مثلا نثر نامههای پس از ازدواج پدر و مادر خود نویسنده کتاب (عباس و فری) «گاهی به نوشتاری اروتیک میل میکند [...] در نامههای متعاقب، تعریف و تمجیدهای جنسی شکل صریحتری پیدا میکند» (۲-۹۱). این نامهنگاریها معمولا پس از ازدواج کمرنگ یا قطع میشد؛ اما نمونههای استثنایی هم داشتیم. نصرتالدوله و همسرش اعظمالسلطنه که هر دو از شاهزادگان قاجار بودند، تا پایان عمر به یکدیگر نامههای عاشقانه مینوشتند که در میان اشرافزادگان آن زمان معمول نبود. در برخی نامهها لحن محاورهای است و تکیه کلامهای مرسوم درباره عشق و تحسین استفاده میشود (۸۱-۸۰).
در کل نامهنگاری مربوط به زمانهایی بود که عاشق و معشوق از یکدیگر دور بودند. زنی در این باره نوشته: «نیاز به نامه نوشتن تقریبا وقتی سراغمان آمد که پی بردیم نمیتوانیم به آسانی بر فاصلهای که بینمان بود فائق بیاییم؛ در آن لحظهای که حس کردیم برای هم مهمیم» (۸۵).
گاهی هم زن اول در رساندن نامه شوهرش به زنی دیگر، پیشگام میشد (ص: ۷۸) که با عقل امروز ناسازگار است.
معرفی خود کتاب در مطلبی جداگانه به زودی منتشر خواهد شد.
@moghaddames
نجات آقا محمد
تابستان ۹۸ بود که خبر رسید پسرعموی ۴۵ سالهام توی رستورانِ خودش افتاد زمین و از دنیا رفت. بعدا مشخص شد که سکته مغزی کرده بود. برای همین چشم و قلب و کلیهها و کبدش را مجموعا به هفت نیازمند عضو اهدا کردند. اما لحظهای که من خبر درگذشتش را شنیدم، در کنار شوکه شدن از مرگ پسرعموی سالم و نسبتا جوانم، بیش از اینکه ناراحت درگذشت خودش باشم، نگران زنعمویم بودم.
زن عمویم نوروز سال ۶۴ را با خبر شهادت پسر ۲۰ سالهاش آغاز کرد. سال ۷۷ پسر دیگرش که ۳۷ سال داشت در سانحه تصادف از دنیا رفت. دو سال بعد عمویم که تحمل دیدن پر پر شدن پسران جوانش را نداشت، سرطان خون گرفت و زنعمویم را تنها گذاشت. سال ۹۸ هم دیگر پسرش که ۴۵ سال داشت بدون هیچ بیماری زمینهای مُرد. از عمویم فقط یک پسر دیگر باقی مانده بود. یاد فیلم «نجات سرباز رایان» افتادم. مادری که سه پسرش را در جنگ جهانی از دست داده بود و اکنون تنها پسر باقیماندهاش، رایان در جبههها به سر میبرد. بنابراین گروهی از کماندوها مامور یافتن رایان و بازگرداندن او به مادرش شدند تا دست کم این یک پسر برایش باقی بماند. حالا از میان پسرعموهایم تنها محمد باقی مانده بود و همیشه احساس میکردم این محمد حکم همان سرباز رایان را دارد که باید زنده نگهش داریم. خدا را شاکرم که دیگر داغ این یکی را ندید. خبر درگذشت زنعمویم را امروز شنیدیم.
بعضی آدمها گویا به دنیا میآیند تا فقط داغ و رنج ببینند. زنعمویم یکی از اینها بود.
پینوشت: زنعمویم البته از همسر اولش که او هم جوانمرگ شد، یک پسر دیگر هم داشت/دارد.
@moghaddames
Telegram
پشتیبانی کانال مقدمه
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago