مَخ | Makh

Description
سر حد جنون ، اوّل دیوانگی ماست ...


https://t.me/HarfinoBot?start=makh_110

https://t.me/makh110_ir/248 درباره ی من

معتقد به جمهوریِ‌اسلامیِ‌ایران ??
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 8 meses

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 10 meses, 2 semanas

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 6 meses, 2 semanas

2 years ago

میرسلیم: تعبیر «خودروهای داخلی آشغال» در مناظره بی احترامی به رهبری بود!
رهبری چه گناهی کرده که مدام برای ماله کشیدن بر فسادهاتون از او مایه می گذارید؟

2 years ago

اختلال OCD چیست؟

2 years ago

وضعیت : ساعت ۷ صبح من و مسعود درحالی که کنارهم نشستیم داریم برا هم از اکسپلور پست طرز تهیه خرچنگ میفرستیم

2 years, 1 month ago

دلمو خواستی
این دلم...
سرمو خواستی
این سرم...

2 years, 1 month ago

‌.

2 years, 1 month ago

1:25
رفیق عین برادر شد
رفاقت تا سر جونه ...

2 years, 1 month ago
2 years, 1 month ago

ذکر هر روز :
بر نون به نرخ روز خور لعنت.

2 years, 1 month ago

#وخداباماست
#سیدعمادحسنی

ایپزود #اول_۱
.
.
.
مامور خودش را به سختی از زمین جدا میکند
هنوز جای ضرباتی که به سرش اثابت کرده همچون کوبیدن پتک بر زمین دردناک بوده و او متعجب از حمله ی ناگهانی بی دفاع بود.
با اینکه چشمانش تار می دیدند اما در همان حالت نیمه کوری چیزی را دید که برق از سرش انداخت...!
زن ناشناس تفنگ خود را به سمت مامور نشانه رفته بود
مامور تک تک اتفاقاتی که در آن لحظه در حال وقوع بود را باور نمی کرد....!
همه چیز درست مثل یک کابوس بود!
زن تنفگ را از ضامن خارج کرد و به سمت مامور نشانه رفت.
تمام فکر و خیالاتی که در ذهنش می گذشت داشت به یقین تبدیل می شد:
- باورم نمیشه این کسی که به روم اسلحه کشیده تو باشی..!!!!
+ خب الان باید باور کنی
- اما تو گفتی که دوسم داری!!
+ زیاد دروغ میگم...
زن منتظر پاسخ مامور نماند و در عین ناباوری شلیک کرد.
صدای شلیک درون ساختمان طنین انداز شد و مامور نقش بر زمین شد.
همکاران مامور به سمت منشا صدای شلیک دویدند.
سرتیم گروه خودش رو به سمت مامور رساند
ابتدا نبض مامور را میگیرد
میفهمد که مامور تمام کرده
و با خشمی وصف ناپذیر فریاد میزند :
_آهای موش کثیف
میدونم که صدامو می شنوی
مطمئن باش یه روزی با همین دستام می کشمت
بعد از چند دقیقه آمبولانس به محل حادثه می رسد تا جسد بی جان و بدون رمقش را رهسپار زندگی ابدی اش کند.
سرتیم گروه برای آخرین میخواهد صورت همکار قدیمی اش را ببیند!
پارچه سفید را بر میدارد؛
درون چشمان مامور نا امیدی خاصی موج میزند
گویی حرف ها میان گلویش حبس شده وبه زبانش جاری نشده بودند و همانجا بی جان همانند صاحبشان مرده بودند!
مرگ اما این میان فرصتی برایش باقی نگذاشته بود....

پایان اپیزود #اول_۱

2 years, 2 months ago

در مطالبی که روز های اخیر از بازدید مسئولین کشوری از نمایشگاه کتاب منتشر شده ، سطح دغدغه و سطح علم افراد کاملاً در مواضع و سخنان شان قابل مشاهده ست ؛ برای مثال رهبری که به غرفه های مختلف می رفتند ، محتوا ها را مورد توجه قرار می‌دادند و از مشکلات صنعت کتاب…

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 8 meses

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 10 meses, 2 semanas

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 6 meses, 2 semanas