پیرانکده

Description
در این شبکه مطالبی دربارهٔ ادبیات و فلسفهٔ یونان باستان و اساطیر ایران به اشتراک گذاشته می‌شود.
To contact: @Ghiasimo
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

7 months, 2 weeks ago
7 months, 2 weeks ago
7 months, 2 weeks ago

📍درک مطلب

آنچه در پی می‌آید خلاصه‌ای از یکی از بخشهای کتاب «معناهای زندگی» نوشتۀ روی باومایستر دربارۀ تحولات جایگاه اجتماعی زنان در جوامع غربی است:

«گذر زمان نشان می‌دهد که جایگاه اجتماعی زنان در طول تاریخ مدام فروتر آمده است. زنانِ جوامع نخستین جایگاهی کمابیش برابر با مردان داشتند (تاناهیل، 1980)، شکارچیان که عمدتاً مرد بودند، فقط اندکی از زنان که شکارها را گرد می‌آوردند بالاتر بودند.

نظریه‌های فراوانی برای توضیح دادن این که چرا جایگاه زنان با متمدن شدنِ انسان فروتر آمده، ارائه شده است. از جمله اینکه زنان به دلیل بارداری و ضعف جسمانی نمی‌توانستند به جنگجویانِ قابلی تبدیل شوند، بنابراین جنگیدن کار مردان بود. با گذر زمان، جنگجویان قدرت سیاسی را نیز در دست می‌گرفتند، شاید به این دلیل که کسی توانایی ایستادگی در برابر آنان را نداشت.

با گسترش تمدن، مردم دست به ساختن نظریه‌هایی برای توجیهِ ساز و کار جهان زدند. این جهانبینیها عمدتاً بر پایۀ دینهای نخستین بنا می‌شد و دیدگاه‌های سیاسی به آن افزوده می‌گردید. نظریه‌پردازان [یعنی صاحبان قدرت که مرد بودند] می‌کوشیدند نشان دهند که شرایط کنونی دقیقاً همان چیزی است که باید باشد؛ پایینتر بودن زنان نسبت به مردان نیز جزء همان شرایط وقت بود. بنابراین دین و نظریه‌پردازیهای دیگر محدودیتهای زنان را چند برابر می‌کرد یا به محدودیتهای بیشتر دامن می‌زد. یونانیان باستان زنی اسطوره‌ای به نام پاندورا برساختند که [نتوانست بر کنجکاوی خود مهار برزند و صندوقی را که همۀ بدیها در آن بود، گشود و] سبب پخش شدن بدبختیها در جهان شد. مسیحیان نیز اسطوره‌ای مشابه پروردند که در آن حوا با ارتکاب گناه نخستین بشریت را گرفتار درد و رنج کرد. [در سده‌های میانه صحنه‌ای به داستان آدم و حوا افزوده شد که در آن مار در آغاز به سراغ مرد آمد تا او را بفریبد، اما آدم او را از خود راند (فیلیپس، 1984، برگه 58)].

بنابراین زن رفته رفته از گردونۀ اجتماع رانده شد و سرانجام در خانه همراه با بچه‌ها زندانی گردید (مور، 1984).»

برای آنکه بتوانید داوری بهتری دربارۀ این دیدگاه داشته باشید، متن اصلی را نیز در زیر این نوشته به اشتراک می‌گذارم. اما برای بهتر درک کردن مطلب لازم است از خود چند پرسش بکنیم:

  1. آیا نویسنده شواهد کافی برای ادعای خود ارائه کرده است؟ مبادا گواهانی که به آنها ارجاع داده است گزینشی بوده باشند؟
  2. آیا اسطوره‌هایی مانند پاندورا یا آدم و حوا قطعاً در دورۀ مردسالاری پدید آمده‌اند؟ آیا اصلاً سندی برای زمان پیدایش آنها وجود دارد؟
  3. حتی اگر مطمئن باشیم که این اسطوره‌ها در دورۀ مردسالاری پدید آمده‌اند، آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم که علت محدود شدن زنان بوده‌اند؟
  4. آیا عوامل دیگری نیز در این محدودیت نقش داشته‌اند؟ آیا امروزه نیز هنوز برقرارند؟
  5. آیا کسی که این مطلب را خلاصه کرده، همۀ نکته‌های اصلی را بیان نموده است؟ آیا دچار گژفهمی نشده یا جانبداری نکرده است؟ آیا خود اطلاعات کافی در این زمینه داشته است؟

در پایان یادآور می‌شوم که هدف من از اشتراک گذاشتن این مطلب تأیید یا رد کردن آن نیست، بلکه هدف اصلی بنده تشویق کردن خوانندگان به تفکر بیشتر دربارۀ این موضوع مهم و تمرین برای درک بهتر مطالب است.

منابع:
- Tannahill, R. ( 1980). Sex in history. New York: Stein and Day.
- Phillips, J. A. ( 1984). Eve: The history of an idea. San Francisco: Harper & Row.
- Moore, B. ( 1984). Privacy: Studies in social and cultural history. London: Sharpe.

مرتضی غیاثی
@archaioterion

9 months, 2 weeks ago

سنت امر به معروف

در بندهشن دربارهٔ داوری پس از رستاخیز چنین آمده است:
«اندر آن انجمن پرهیزگاری را که اندر گیتی درُوَندی دوست بود، آن دروند از آن پرهیزگار گِله کند که چرا اندر گیتی از کنش نیکویی که خود تو ورزیدی، مرا آگاه نکردی؟ اگر همان گونه باشد که آن پرهیزگار او را نیاگاهانیده باشد، آنگاه او را بدان انجمن شرم باید بردن.»

یادداشتها:
١. دروند یعنی دروغگو. در اینجا تلویحاً یعنی آدم بدکار از هر نوع نه صرفاً دروغگو.

  1. این بند نشان می‌دهد که پیش از اسلام نیز مفهوم امر به معروف وجود داشته است. در کل احساس مسئولیت نسبت به دیگران و راهنمایی کردن آنان امری اخلاقی است و در جوامع گوناگون نیز دیده می‌شود.

  2. نکتهٔ جالب این است که پادافره آن مرد پرهیزگار «شرمساری» نهاده شده است، در صورتی که ممکن بود برای او کیفری سنگین‌تر از جمله گرز و آتش و مانند اینها قرار داد.

  3. بند بالا از ترجمهٔ مهرداد بهار نقل شد. چنانکه می‌بینید بافت زبان مترجم بسیار کهن و دیریاب است. هم مهرداد بهار و هم ملک‌الشعرای بهار اصرار داشتند که در بازگردان نوشته‌های پهلوی واژه‌ها و ساختارهای دستوری مبدأ را حفظ کنند. از این‌رو در بسیاری از موارد به ترجمه‌هایی دشوار و گاهی گنگ می‌رسیدند. اکنون برای آزمایش، همین بند را با زبانی ساده‌تر از این نگارنده بخوانید:
    «در آن انجمن، اگر پرهیزگاری در گیتی دوستی بدکار داشته باشد، آن بدکار از آن پرهیزگار گله خواهد کرد که چرا در آن دنیا مرا از کارهای نيکی که خودت می‌ورزیدی، آگاه نکردی؟ اگر براستی چنان باشد که آن پرهیزگار او را نیاگاهانیده باشد، پس باید در آن انجمن شرمگین شود.»

شما کدام شیوهٔ ترجمه را می‌پسندید؟

مرتضی غیاثی
@archaioterion

9 months, 3 weeks ago

? فرود و نشیبهای سخن ?

جملۀ زیر به هراکلیتس منسوب است:
"Bias of Pirene, son of Tutamas, is of far greater account than the rest."
این جمله اینچنین به فارسی ترجمه شده است:
«بیاس از اهالی پیرنه، پسر توتاماس، فارغتر از راحتی است.»

شگفتا که «فارغتر از راحتی» ترجمۀ «ایز آف فار گریتر اکانت دَن دِه رِست» است! «اکانت» اگر برای شخص بکار رود به معنی ارزش یا اهمیت است. مترجم فوق آن را به معنی فارغتر گرفته است. اما، «دَن دِه رِست» نیز آشکارا به معنی نسبت به دیگران است که مترجم بالا آن را به معنی راحتی بکار برده است. اما معنی واقعی این جمله این است که بیاس بسیار بسیار والاتر از دیگران است.

دیگر نیازی به توضیح بیشتر نیست، به امید اینکه فارغتر از راحتی باشید! ?

مرتضی غیاثی
@archaioterion

9 months, 3 weeks ago
1 year ago
1 year ago

?افسانه‌های ازوپ

شاهین و بلبل

داستان چهارم از مجموعۀ پرّی با نام «شاهین و بلبل» با سروده‌های 212-202 «کارها و روزها»ی هسیودس یکسان است. این داستان منسوب به ازوپ است که ترجمۀ آن را چنانکه هسیودس نقل کرده در زیر می‌آورم:

«شاهینی بلبلی خوش‌آوا را در چنگال گرفته بود و در آسمان بلند پرواز می‌کرد. بلبل پیوسته از درد چنگال شاهین که در تنش فرو رفته بود، می‌نالید و می‌مویید. شاهین بی‌رحمانه به او گفت: «ای نگونبخت! چرا گریه و زاری می‌کنی؟ اکنون که به چنگ قویتر از خود افتاده‌ای به هر کجا که بخواهمت خواهی رفت، چه سود که خنیاگری چیره دست باشی! باز خوراک من خواهی بود، اگر من بخواهم؛ و رها خواهی شد، اگر خواست من باشد.»
بی‌خرد باشد آنکه هوای ایستادگی در برابر زورمندتر از خود کند؛ چنین کسی نه تنها پیروز نخواهند شد که درد را با شرمساری تاب خواهد آورد.»
[ترجمه از نگارنده]

و پندی که خود من از این داستان می‌گیرم این است که با زورمندان نه با زور بازو که با خرد باید جنگید.

مرتضی غیاثی
@archaioterion

1 year ago

?فرود و نشیبهای سخن

فیلیپ ویل رایت قطعۀ 97ام از مجموعه گفتارهای هراکلیتس به کوشش بای واتر را اینگونه ترجمه کرده است:
"A man is regarded as childish by a spirit, just as a boy is by a man."
فریدالدین رادمهر ترجمۀ انگلیسی را اینچنین به فارسی بازگردانده است:
«آدمی مانند یک طفل است که روح از وی مراقبت میکند، درست مانند انسانی که از پسربچه ای مراقبت میکند.»

  1. من متوجه نشدم که «مراقبت میکند» ترجمۀ کدام بخش از جملۀ انگلیسی است: مبادا بازگردان «ریگاردد از» بوده باشد! باری در یونانی از فعل ekouse استفاده شده است که معنی لغوی آن «اینچنین شنیده میشود» است؛ اما میتوان آن را به فارسی به «چنین به نظر می آید» بازگرداند.

  2. آنچه در فارسی به روح ترجمه شده احتمالا برابر «سپیریت» بوده است که در نگاه اول ترجمۀ خوبی می آید؛ اما در متن یونانی واژۀ daimon آمده که به معنی خدا یا موجود خدایی است. سپیریت در انگلیسی نیز به جز روح به معنی موجود فراطبیعی کاربرد دارد. بنابراین، مترجم انگلیسی کار اشتباهی نکرده است، اما پای ترزبان فارسی در دوراهی معنایی سپیریت لغزیده و به راه غلط رفته است.
    اکنون ترجمۀ پیشنهاده بنده را از نظر میگذرانیم:

«مردان در برابر خدایان همچون کودک به نظر می آیند، چنانکه پسران در برابر مردان.»

مرتضی غیاثی
@archaioterion

1 year ago

?چکیدۀ داستانهای اساطیری

ماجرای پشم زرین- بخش چهارم

چون سپیده دمید، آرگوناتها بر کشتی نشستند و فینوس را ترک گفتند. آنگاه که به نزدیکی سنگهای کوبان رسیدند، آنگونه که پیرمرد پیشگو از آنها خواسته بود، کبوتری را در میانۀ دو تخته سنگ رها کردند. هیچکدام از آن قهرمانان گمان نمیکردند که آن پرنده بتواند از چنان گذرگاهِ پرخطری به سلامت بگذرد. اما کبوتر در میان ناباوری همگان، پرید و از فاصلۀ اندکی که میان دو سنگ گشوده مانده بود گذشت؛ تنها در واپسین دم بود که انتهای دمش در میان دو تخته سنگ که بار دیگر به هم کوبیده میشدند، در بند افتاد و کنده شد. آرگوناتها، دلگرم از این رخداد، کشتی خود را از همان راه که کبوتر رفته بود، به درون دهانۀ سنگهای کوبان راندند و با همۀ توان خویش پارو زدند و مانند آن پرنده کامیاب شدند که کشتی خود را از آنجا بگذرانند؛ تنها زیور انتهای کشتی بود که در واپسین دم در میان دو تخته سنگ، در هم شکسته شد، اما همۀ دریانوردان توانستند به تندرستی از آن خطر بگریزند.

چندی پس از این، آرگونتها به سرزمین آمازونها رسیدند. زنان جنگجویی که جز برای زادن فرزند، با مردان در نمی آمیختند و جز فرزندان دختر، فرزندی را نمیپروراندند. این زنان جنگجو، دشمن خونریز مسافران و رهگذران بودند. اما آرگونتها با بهره گیری از باد موافق، کشتی خود را بدون توقف از کنار آن سرزمین گذراندند. آنان براستی بختیار بودند، چه اگر به ناچار در آنجا لنگر می انداختند، نبردشان با آن زنان دلاور بی خونریزی پایان نمیگرفت.

سرانجام با گذشتن از این سرزمین آرگوناتها به کولخیس، سرزمین پشم زرین، رسیدند. اما، آرگونتها از این دستاورد شادمان نبودند، زیرا میدانستند که خطرهایی بس بزرگتر پیش رو خواهند داشت. آنها حتی نمیدانستند درکجا میتوانند پشم را بیابند و چگونه آن را به چنگ آورند. بنابراین، هیچ بهانه ای خرسندشان نمیساخت و هیچ خیالی نور امید را بر دلشان نمیتاباند؛ مگر آنکه کارگشایی از میان ایزدان الومپی برمیخاست.

این کارگشا ایزد بانو هرا، همسر زئوس، بود. او دل بر این قهرمانان سوزاند و از آفرودیته، بغبانوی مهر و دوستی، خواست تا آنان را یاری کند. آنچه آن بغبانو کرد این بود که فرزندش کوپید را به نزد دخترِ پادشاهِ کولخیس فرستاد تا او را به مهر یاسون گرفتار کند. مدئا دختری بود که به جادوگری آوازه داشت و به ریزترین فنون آن آگاه بود. تنها او بود که میتوانست با این هنر، یاسون را به پشم زرین برساند و او را از مرگ برهاند.

[دنبالۀ ماجرای پشم زرین را در شماره های بعدی خواهید خواند.]

[برگرفته از «اسطوره شناسی، داستانهای بی مرگ دربارۀ خدایان و قهرمانان»، نوشتۀ ادیت همیلتون، با اندکی دگرگونی]

مرتضی غیاثی
@archaioterion

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago