Psycho.methods

Description
.
دیدن خود از بیرون ودیدن دیگری از درون.
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 days, 19 hours ago

hace 1 mes, 1 semana
hace 1 mes, 1 semana

من داشتم میسوختم که تو آمدی و مرا بابت بوی خاکستر مقصر دانستی.

#فئودور_داستایوفسکی

پ ن: به مرور دریافته ام یکی از ظالمانه ترین کارهای دنیا قضاوت کردن داستان آدم ها از میانه ی آن است.

@AminRahmatiPsychoanalysis1

hace 1 mes, 1 semana
hace 2 meses, 3 semanas

بودن در کنار افراد موفقی که در زندگی به اهداف‌شان رسیده‌اند و وضعیت مالی‌شان بهتر از ماست اغلب حس شرم و حقارتی را در ما برمی‌انگیزد که باعث می‌شود از آن‌ها بدمان بیاید. این تصور که کسی مالک چیزی است که ما هرگز نمی‌توانیم به آن برسیم – مانند ویژگی شخصیتی، رابطۀ عاشقانه یا حتی مال‌و‌اموال - ممکن است ما را وادارد تا آن‌ شخص را بی‌ارزش بدانیم، دستاوردهایش را به تمسخر بگیریم و آن‌ها را کوچک بشماریم.

اما رشک، وقتی با شرم آمیخته شود، تحمل‌ناپذیر و به‌شدت مخرب می‌شود. برای آنکه آرام شویم، ممکن است بخواهیم موضوعی را که موجب رشک ما شده نابود کنیم.

افرادی که در کودکی والدینی داشتند که غالباً هیجانات آن‌ها را نادیده می‌گرفتند، ناامیدشان می‌کردند و نیازهای‌شان را تأمین نمی‌کردند به‌ندرت در روابط بزرگسالی‌شان احساس امنیت می‌کنند. درنتیجه، مسئلۀ بی‌اهمیتی که ممکن است اغلبِ مردم براثر آن کمی حسادت کنند و به‌راحتی از آن بگذرند برای این افراد تبدیل می‌شود به موضوعی تحمل‌ناپذیر. اگر ما گرفتار شرم عمیق باشیم، احساس رشک برای ما تحمل‌ناپذیر می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، می‌ترسیم که آسیب‌هایی که دیدیم و نواقص‌مان باعث شود که «دوست‌داشتنی نباشیم». در این حالت، حسادت به‌شدت دردناک می‌شود چون می‌ترسیم که بالاخره زمانی برسد که «حقیقت درونی» ما برای دیگری کشف شود و آن موقع است که دیگر طرد خواهیم شد.

همۀ افراد ممکن است گاهی احساس رشک کنند. رشک، تا حدودی، تجربه‌ای‌ست عادی؛ چون به ما یادآوری می‌کند که چه می‌خواهیم و همچنین انگیزه می‌دهد تا برای آنْ کاری کنیم. رشک ممکن است ناشی از این آگاهی دردناک باشد که شخصی چیزی را دارد که ما آرزوی داشتنش را داریم، اما این موضوع همیشه باعث نمی‌شود که از آن فرد متنفر شویم و بخواهیم سر به تَنَش نباشد.

تفاوت رشک و حسادت این است که در رشک، دو نفر درگیرند (تو چیزی داری که من هم آن را می‌خواهم)؛ اما در حسادت، سه نفر (رابطه‌ای که تو با آن شخص سوم داری من را آزار می‌دهد).

کتاب چرا آن کار را کردم؟
چاپ هفتم

نویسنده: #جوزف_برگو
مترجم: #حامد_حکیمی

👉@hamedhakimi8

hace 3 meses, 3 semanas
hace 3 meses, 3 semanas

#تحلیل_فیلم_بیصدا_حلزون

ارائه: #دکتر_زهرا_حاج_رحیمی

🪙 https://www.rasanpsy.ir/

صفحه اینستاگرام:
rasanpsy.ir
@ravandarmani_psycho

کانال تلگرام:          
@rasaninstitute
@vieeyanapay
@psycho_nabanalytic

📲۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.

hace 4 meses, 1 semana

از اساس زنانگی در رابطه با مردان است که امکان تصدیق شدن، تثبیت و پیشرفت را خواهد داشت؛ همانگونه که مردانگی نیز نیازمند تصدیق مداوم زنان برای حفظ جایگاه و اعتبار خویش است. مفهوم و ماهیت زنانگی و مردانگی بدون حضور یکدیگر کاملا بی‌معنا می‌گردد؛ همیشه از دیالکتیک این دو با یکدیگر می‌توان برای زنانگی و مردانگی هویت و معنایی قائل شد. در میان هموسکشوال‌ها نیز این مساله صادق است؛ در آنجا نیز رابطه‌ی عمیق عاطفی صرفا از طریق حضور دو بعد زنانه و‌ مردانه امکان شکل‌گیری را پیدا می‌کند؛ از این‌رو در فضای هم‌جنس‌خواهانه نیز تعارض‌ و ارتباط مداوم میان پارت مردانه و زنانه به طور جدی حضور خواهد داشت (نگاه کنید به لفظ butch و‌ ارتباطش با بُعد مردانه در میان لزبین‌ها).

اگر به چنین تعامل هویت‌بخشی میان زنانگی و‌ مردانگی قائل باشیم آنگاه دیگر سخن از یک "زنِ تنهای موفق" یا یک‌ "مرد تنهای موفق" (به‌معنایی که در متن شرح داده شد) از یک منظر بی‌معنا خواهد بود؛ آنجا زن یا مردی اساساً وجود ندارد. تنها بودن در اینجا نه یک عیب قابل سرزنش، بلکه تجربه‌ی یک فقدان عظیم است؛ فقدان هویت جنسی خویش!

صرفا کسی که در رابطه‌‌ی غنی عاطفی است می‌تواند از تجربه‌ی زنانگی یا مردانگی به طریق عمیقی سخن بگوید. هر قدر هم این دو پارت را در پارتهای انفرادی وجود خویش تجربه نماییم، این تجارب، قسمت‌های بسیار ناقصی از زنانگی و مردانگی ما خواهند بود؛ ناقص و حتی محروم‌کننده! ما گاهی با گریز از رابطه در واقع خود را نه از دیگری بلکه از تجربه‌ی عمیق‌تر وجود خودمان محروم می‌نماییم. تنهایی با تمام‌ مزایایی که به همراه دارد آنگاه که تبدیل به loneliness می‌گردد، یک سویه‌ی مرگ‌خواهانه و مازوخیستیک به خود می‌گیرد. فرق است میان تجربه‌ی تنهایی در حضور دیگری و تنها بودنی که حضور دیگری را به رسمیت نمی‌شناسد؛ اولی حس "بودن" را منتقل‌می‌نماید و دومی حس "گم شدن"!

#امیرحسین‌_کمیجانی
@amirkomijaniii

hace 4 meses, 1 semana

تعارض میان زنانگی و رشد فردی

پدیده‌ی آشنایی است در زنان که به هنگام خشم و جایی‌که لازم است بر حق خود‌ پافشاری نمایند به خود می‌لرزند و خود را گم می‌کنند. در آن لحظات آنها گاهی خشم درونشان را در "مقابل" با زنانگی ادراک می‌نمایند؛ زنانگی گویی در ذهن آنها با تمامیِ مظاهر خشم و فاعل بودن در تقابل قرار می‌گیرد. این تقابل از یک انفعال کهنه در زنان پرده برمی‌دارد؛ یک پسیویتیِ‌ مازوخیستیک یا به تعبیر فروید "مازوخیسم زنانه"! تعارضی بسیار عمیق و ریشه‌دار میان زنانگی با "رشد فردی"!

هر جا که زنان (بسیاری از زنان) به رشد شخصی خود می‌اندیشند دچار احساس گناه عمیقی خواهند شد. و حس گناه گاهی تبیین‌کننده‌ی بسیاری از حقوق پایمال‌شده‌ای است که زنان عمیقا خود را محق آنها نمی‌بینند. تو گویی زنانگی صرفا از مفهوم "پذیرش" پر شده است! بسیاری از مردان نیز همین‌ نگاه را نسبت به رشد فردی و زنانگی قائل هستند. آنها هنگامی‌که رشد شریک عاطفی خود یا زنان اطراف خویش را‌ می‌بینند در عین تحسین، از درون عمیقا اضطراب و خشمی را تجربه‌ می‌نمایند که در نهایت سبب بی‌ارزش‌سازی دستاورد آن زن می‌شود. لذاست که‌ می‌بینیم تا چه اندازه معیارهای مردان برای انتخاب شریک عاطفی یا همسر، متعارض است. کم نیستند مردانی که با زنان مستقل، رشد یافته و با‌ منزلت اجتماعی بالایی از نگاه عرف دوستی می‌کنند اما در نهایت با زنی ازدواج می‌نمایند که از منزلت اجتماعی بسیار پایینی برخوردار است یا بسیار مطیع و خودآزار است...

یا بالعکس به هنگام ازدواج زنی توانمند را برمی‌گیزنند اما از سر ترس، از پس‌انداز مالی همسرشان به طرق مختلف جلوگیری می‌نمایند؛ ترسی بسیار شدید و ریشه‌دار در مردان که از مواجهه با فالیک بودن زن در آنها بازتجربه‌ می‌گردد. ترسی شدید که ریشه در ایده‌ی "phallic mother" در ناخوداگاه آدمی دارد. تصور اینکه مادر در عین داشتن رحِم و باروری، صاحب فالوس مردانه‌ای نیز هست که با آن‌ می‌تواند دیگری را بارور سازد، از ریشه‌دارترین ترس‌های مردانه در مواجهه با زنانی است که ابعاد فالیک خود را به‌ منصه ظهور می‌گذارند.‌

به باور من در چنین فضای تعارض‌آمیزی نیازی بسیار عمیق در زنان حضور دارد تا توسط یک مرد، حمایت و تایید دریافت نمایند تا از این طریق از پس این تعارض کهنه در خویش برآیند. بدون این حمایت، آنها تا حد زیادی همزمان امکان حفظ و بازیابی زنانگی خویش و در عین‌ حال حرکت به سمت تحقق آرزوهای خود را نخواهند داشت؛ در این‌ میان یا زنانگی قربانی رشد فردی می‌شود و یا برای حفظ هویت زنانه‌ی خویش، توانمندی‌های آنها تباه خواهد شد. نیرویی حمایت‌گر و اطمینان‌ساز از سوی یک‌ مردِ حامی لازم است تا زنان احساس گناهی که حاصل تعارض میان زنانگی و رشد فردی آنهاست را عمیقا در خویش ببینند و توانایی گذر از آن را در خود رشد داده تا از این طریق بتوانند به‌ پشتوانه‌ی آن‌ تصدیق‌‌ها و حضور اطمینان‌بخش آن‌ مرد، نه تنها جسارت لازم برای رشد را در خود بازیابند،‌ بلکه در عین حال از ابعاد زنانه‌ی خویش دست نشویند...

در این شکی نیست که زنان می‌توانند به تنهایی و بدون تکیه‌ی "عاشقانه" به یک مرد، رشد فردی خود را پیش ببرند؛ همان نکته‌ای که‌ بسیاری از مردها -و حتی زنان- منکر آن‌ می‌شوند و طبعا برخی زنان -بالاخص فمنیست‌ها- را بر آن‌ می‌دارد تا از حق طبیعی خود برای رشد دفاع کنند؛ اما نکته‌ی مغفول‌مانده این است که اصولا از دل چنین رشدی، زنانگی تا حد زیادی قربانی می‌گردد. زنانی که یا خود ظرفیت برقراری یک رابطه‌ی عاطفی را به انداره‌ی کافی ندارند و یا با وجود این ظرفیت، در رابطه‌ای ناامن حضور دارند؛ در هر دو حالت یا ابعاد زنانه‌ی آنها به طرق مختلف تحقیر شده یا نادیده انگاشته‌ می‌شو و یا پارت جسور آنها برای رشد انکار شده و به رسمیت سناخته نمی‌شود؛ چنین زنانی در مسیر رشد خویش با تعارضی جدی روبرو خواهند شد.؛

تعارضی که گاهی سبب انکار اهمیت حضور مردان در زندگی عاطفی و کاری خویش می‌گردد و لذا با کیفیتی از تحقیر مردان و اخته ساختنشان همراه‌ می‌گردد؛ آنها در این‌ مسیر ممکن است تا جایی‌ پیش‌ روند که هیچ گونه انتقادی را از سوی مردها تاب نیاورده و با حالتی از انزجار و نفرت به آنها واکنش نشان دهند؛ گونه‌ای از ارتباطی سادیستیک که از منظر بیرونی رنگ و لعاب خودشیفته‌وار به خود می‌گیرد. و یا به دلیل ناامنی، با انزجار و انفعال هر چه بیشتر به خیال خود برای حفظ رابطه از آرزوهای خویش چشم‌پوشی می‌نمایند؛ آن هنگامی که زن برای رشدِ فردی، خود را‌ در نهایت مجبور به رویگردانی از مردان می‌بیند به فضایی اخته‌کننده و سادیستیک ختم‌ خواهد شد؛ راهی که در آن مردان‌ را با شدیدترین تنفرها از خویش‌ رانده و بی‌اعتبارشان می‌سازد. این همان سیاه‌چاله‌ای است که او در آن سقوط می‌کند و در تاریکی‌ آن زنانگی خویش را شاید برای همیشه از دست خواهد داد.

ادامه?
@amirkomijaniii

hace 4 meses, 2 semanas

*?*هر روانشناسی به یه همچین فولدری احتیاج داره که پر باشه از فیلم‌های آموزشی، مقاله و ابزارهای مورد نیاز.*?*این فولدر کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی داره و کلی اطلاعات مفید و فرصت‌های شغلی بهتون میده*?*فقط کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنی ?*https://t.me/addlist/YD2DvM8TjlU5NTVk〰️*〰️*〰️*〰️*〰️*〰️*〰️*〰️**معرفی کانال ویژه امشبhttps://t.me/+uNggvjXEoXo3YWJk*?***

hace 4 meses, 2 semanas

TDCS

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 days, 19 hours ago