غمِ زمانه به پایان نمی‌‌رسد
برخیز؛ به شوقِ یک نفس تازه
در هوای بهار.

-فریدون مشیری

بودنت زیباست           
مثل تابیدن آفتاب
برساقه‌های تُرد بابونه
بر تن درخت ایستاده‌ بر من
ماه در آغوش تو به خواب می‌رود
خورشید با چشم‌های تو بیدار می‌شود.

-عباس معروفی

بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها
دلم تنگ است..

-مهدی اخوان ثالث

ما زخم‌های یکدیگر را بوسیدیم
و امید به بهبود داشتیم؛
چه شد که زخمی عمیق‌تر برای یکدیگر شدیم؟

ـ‌امیرمحمد عبدالهی

«كالحُلمِ جئتَ بلحظةٍ
‏وبلحظةٍ تركتني
‏هل هكذا كانت نهايةُ قصتي؟
‏أضيعُ
‏وأنتَ من ضيعتني؟»

همچون خوابی در لحظه آمدی
و در لحظه‌ ترکم کردی
آیا این‌گونه بود پایان داستان من؟
گم بشوم در حالی که تو بودی که مرا گم کردی؟

«منو یک روح پیر صدا کن.
ولی من آرامش رو توی طبیعت، شب، ماه، غروب آفتاب، کتاب ها، شعر ها، هنر، بوی هوای بارونی، تنهایی، و یکسری آدما که حس بغل میدن پیدا کردم.»

برای من، نه چیزی به نام اوج جوانی وجود داشت و نه فرصتی برای آن..

- یوکیو می‌شیما

«و غم نیز برای خودش مقدس است
نباید برای هر رهگذری از آن گفت..»

«وأنت في طريقك للبحث عن حياة، ‌لا تنسى أن تعيش.»

در راه یافتنِ زندگی، زندگی را فراموش نکن..