مدیریت نوین

Description
سرآمدی در کسب و کار فقط با مدیریت حرفه ای و نوآوری در مدیریت امکان پذیر است

اینجا دانسته های خود را با شما به اشتراک می گذاریم‌
سایت بصیرت مدیریت www.bsmo.ir
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 4 weeks ago

6 months, 4 weeks ago

🟢 نحوه استفاده از استراتژی جودویی در کسب و کار

✔️برای اینکه بتوانیم چگونگی استفاده از استراتژی جودویی در کسب و کار را نشان دهیم از دو مثال واقعی استفاده می کنیم‌‌

1⃣ اسنپ:

پیش از ظهور اسنپ، سیستم حمل‌ونقل عمومی در ایران به‌شدت وابسته به تاکسی‌های سنتی و آژانس‌های تلفنی بود. این سیستم‌ها مشکلات متعددی داشت که از آنجمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

🔹نبود شفافیت در هزینه‌ها: مسافران اغلب از تعرفه‌های غیرشفاف و اختلاف در قیمت‌ها شکایت داشتند.

🔹دسترسی محدود: برای استفاده از تاکسی تلفنی، نیاز به تماس مستقیم بود که زمان‌بر و در بسیاری مواقع ناکارآمد بود.

🔹وابستگی به حضور فیزیکی تاکسی‌ها در نقاط خاص: تاکسی‌های خطی و گردشی در بسیاری از مناطق دسترسی آسان نداشتند.

استراتژی جودویی اسنپ:

اسنپ از ضعف‌های تاکسی‌های سنتی استفاده کرد و بدون درگیر شدن در رقابت مستقیم با سیستم حمل‌ونقل سنتی، توانست بازار را تصاحب کند.
به اختصار نحوه استفاده از اصول این استراتژی توسط اسنپ اشاره می شود
🔸اصل تمرکز بر نقاط ضعف رقیب:
عدم‌ شفافیت هزینه و دشواری دسترسی و تماس با آژانس ها از ضعف های اساسی  بود که اسنپ برای رفع آنها تمرکز نمود
عدم شفافیت هزینه: اسنپ قیمت‌گذاری شفاف و آنلاین را ارائه کرد که مسافران می‌توانستند پیش از سفر از هزینه مطلع شوند.

دشواری دسترسی: با استفاده از فناوری موبایل، اسنپ امکان درخواست تاکسی را بدون نیاز به تماس تلفنی و در هر مکان فراهم کرد.

🔸اصل اجتناب از تقابل مستقیم:

به‌جای راه‌اندازی تاکسی‌های فیزیکی و سرمایه‌گذاری روی خودروها یا پایانه‌های مسافری، اسنپ با جذب رانندگان مستقل، از زیرساخت موجود (خودروهای شخصی) بهره‌برداری کرد.

این روش هزینه‌های عملیاتی و زیرساختی را به شدت کاهش داد.

🔸اصل استفاده از نقاط قوت سیستم قبلی

اسنپ از آگاهی مشتریان از نیاز به خدمات حمل‌ونقل سریع و مطمئن، که در سیستم تاکسی سنتی وجود داشت، بهره‌برداری کرد.

با تبلیغات گسترده و ارائه تخفیف‌های جذاب، تقاضای مسافران را به سمت پلتفرم خود هدایت کرد.

🔸اصل چابکی و سرعت عمل:

اسنپ با اجرای طرح های تشویقی برای جذب رانندگان  به سرعت شبکه ای بزرگ از رانندگان را ثبت نام کرد و  ناوگان خود را گسترش داد و در شهرهای مختلف ایران فعالیت خود را آغاز کرد.

اسنپ در این فرآیند، از تکنولوژی بهره برد و مشکلات سنتی نظیر کمبود تاکسی در ساعات اوج ترافیک را به حداقل رساند.

2⃣ نینتندو Wii (در مقابل Sony و Microsoft)

🔹وضعیت بازار: Sony (PlayStation) و Microsoft (Xbox) به شدت روی گرافیک پیشرفته و سخت‌افزار قوی متمرکز بودند.
استراتژی جودویی:
نینتندو به جای رقابت بر سر قدرت سخت‌افزاری، روی سادگی، سرگرمی خانوادگی و تجربه کاربری جدید تمرکز کرد.
وی آی با کنترل‌های حرکتی که به مهارت‌های پیچیده نیاز نداشت، بازار خانوادگی و بازیکنان غیرحرفه‌ای را هدف گرفت
نتیجه: Wii به یکی از پرفروش‌ترین کنسول‌های تاریخ تبدیل شد، حتی با سخت‌افزار ضعیف‌تر.
*🟢جمع‌بندی
استراتژی جودویی به شرکت‌ها اجازه می‌دهد بدون تقابل مستقیم با رقبا، با استفاده از نقاط قوت و ضعف آن‌ها یا خلاء های بازار به موفقیت برسند.
اگرچه این استراتژی برای تمام کسب‌وکارها قابل استفاده و کاربردی است و به همین دلیل در دنیای کسب و کار درسطح وسیع استفاده می شود لکن برای  تازه‌ واردین به بازارهای بزرگ با رقبای قدرتمند و جاافتاده به صورت ویژه پیشنهاد می شود
این استراتژی در حوزه های مختلف اعم از سیاست ، روابط بین الملل ، ورزش ، جامعه و..‌..کاربردی است و به خاطر کارایی و اثربخشی بالای آن توسط افراد ، سازمان ها و کشورها در سطح وسیع بکار گرفته می شود
@modiriatenovin
🍃*🌺🍃

7 months ago

🟢کاربردهای اصل ۱۰-۹۰ در زندگی شخصی و حرفه ای
همانگونه که در پست قبلی بیان شد اصل ۱۰-۹۰ یک‌ دستورالعمل مدیریتی است که می‌گوید ۱۰ درصد از زندگی شما  بستگی به اتفاقاتی  دارد که خارج از اراده و کنترل شما است و  نمی‌توانید آنها را کنترل کنید، اما ۹۰ درصد آن به نوع و کیفیت واکنش شما به این اتفاقات وابسته است.
این اصل بر اهمیت کنترل واکنش‌های خود و تمرکز بر آنچه در دسترس و تحت مدیریت  ما است، تأکید می کند
با چند مثال‌ کاربرد این اصل را در موقعیت های مختلف بیان می کنیم‌
1⃣ مثال در  خانواده:
فرض کنید فرزند شما گلدان زیبا و گران قیمت را می‌شکند.
اگر واکنش احساسی نشان دهید و با عصبانیت بر سر او فریاد بزنید، ممکن است باعث ترس یا ناراحتی او شوید و رابطه‌ای منفی شکل گرفته و خاطره بدی در ذهن او شکل گیرد  که می تواند روی اعتماد به نفس و عزت نفس او اثر منفی داشته باشد
اما اگر  ابتدا به او آرامش بدهید و بگویید: "اشکالی ندارد، بعداً جمعش می‌کنیم،" به فرزند خود یاد می‌دهید که مسئولیت‌پذیری و آرامش را در شرایط دشوار حفظ کند.
کاربرد:
این اصل کمک می‌کند تا در مواجهه با چالش‌های روزمره خانوادگی، محیطی آرام و مثبت ایجاد کنید و از تنش‌های بیهوده جلوگیری کنید.
2⃣مثال در محیط کار:
همکار شما کاری که به او سپرده اید به موقع انجام نداده است و در نتیجه شما نمی توانید گزارش مورد نظر رییس تان را در زمان تعیین شده به ایشان بدهید
اگر به قصور همکارتان‌ واکنش تند نشان دهید، ممکن است موجب تنش و از هم‌گسستن روابط خوب کاری شما شود اما اگر با آرامش آنرا مدیریت کنید و برای حل مشکل با مشارکت و کمک خود او تدبیر و اقدام جبرانی انجام دهید  اوضاع را به صورت شایسته  مدیریت کرده اید و اعتماد و احترام بیشتر  همکارتان‌ به‌دست آورده اید که در کارایی و اثربخشی او موثر خواهد بود
کاربرد:
اصل ۱۰-۹۰ در محیط کار به شما کمک می‌کند تا در مواجهه با مشکلات ، چالش‌ها و محدودیت ها به صورت حرفه ای و سنجیده عمل کنید  و تصمیمات و اقدامات  منطقی‌ و خردمندانه انجام دهید نه احساسی و واکنشی
3⃣ مثال در اجتماع:
در اتوبان در حال حرکت هستید راننده ای با ویراژ دادن با کمترین فاصله جلو شما می پیچد و ناگهان ترمز می گیرد به خاطر سرعت بالای خودرو نمی توانید آنرا کنترل کنید و تصادف اتفاق می افتد که راننده خاطی ۱۰۰ درصد مقصر است
اگر پایین بیایید و داد و بیداد راه بیاندازید ممکن است مشاجره و دعوا بیانجامد اما با وجود اینکه حق با شما است‌ ، آرامش خود را حفظ کنید و موضوع را به قانون بسپارید بلوغ رفتاری و متانت شخصیتی خود را نشان داده اید
کاربرد:
در اجتماع، این اصل به شما کمک می‌کند تا در برابر ناملایمات رفتاری، برخوردی مثبت داشته باشید و آرامش روانی خود را حفظ کنید.
🟢نتیجه‌گیری:
اصل ۱۰-۹۰ یک راهنمای عملی برای مدیریت بهتر زندگی در سطوح مختلف فردی ، خانوادگی و اجتماعی است. با تمرکز بر نوع و کیفیت  واکنش‌های خود، می‌توانیم استرس، تنش و مشکلات اضافی را کاهش دهیم و  محیطی آرام را بوجود آوریم  که نتیحه آن بهبود کیفیت زندگی و احساس خوشبختی و آرامش بیشتر خواهد بود
@modiriatenovin🍃🌺🍃

7 months, 1 week ago

🟢 چگونه استراتژی خوب را از استراتژی بد تشخیص دهیم ؟‌

ریچارد روملت در کتاب "استراتژی خوب، استراتژی بد" به وضوح بیان می‌کند که تفاوت میان یک استراتژی خوب و بد در #وضوح، #عمق، و #توانایی حل مسئله‌ های اصلی و چالش های اساسی است.
یک نمونه از استراتژی خوب و یک نمونه از استراتژی بد از نگاه او را شرح می‌دهیم:
🔹🔸استراتژی خوب:
یک استراتژی خوب از سه بخش کلیدی تشکیل شده است:
🔹تشخیص چالش اصلی: شناسایی دقیق مسئله‌ای که سازمان یا کسب و کار با آن روبروست
(در سطح کشور هم شناسایی دقیق مسائل و چالش ها از حیث علل ایجادی و عوامل و محرک های تقویت کننده آن)
🔹سیاست‌های راهنما: ارائه راهنمایی‌های مشخص برای مدیریت موثر چالش یا حل مسئله‌
🔹اقدامات منسجم: برنامه‌ریزی اقداماتی که کاملاً هماهنگ و مرتبط با سیاست‌ها باشد.
✔️مثال:
یک شرکت تولیدی متوجه می‌شود که رقبایش به دلیل بهره‌وری بالا، هزینه‌های پایین‌تری دارند.
استراتژی خوب در اینجا ممکن است شامل تشخیص مشکل به عنوان « بهره‌وری پایین »، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید برای بهبود فرآیندها، بهبود فرهنگ‌سازمانی ، و بازآموزی نیروی کار برای تطبیق با فناوری جدید و نیازهای رقابتی باشد.
🔹🔸استراتژی بد:
استراتژی بد معمولاً شامل اهداف مبهم، شعارهای انگیزشی بی‌پایه، یا عدم تشخیص دقیق مشکل اصلی است.
🔸ویژگی‌های استراتژی بد:
ناتوانی در شناسایی مشکل واقعی.
تمرکز صرف بر روی آرزوها (مثلاً «باید رهبر بازار شویم») بدون ارائه برنامه‌های واقعی.
فقدان اقدامات مشخص و هماهنگ.
✔️مثال:
مدیریت یک شرکت  اعلام می‌کند: «هدف ما افزایش ۵۰ درصدی سهم بازار است
اما نه تحلیل واقع بینانه ای از موقعیت رقابتی شرکت در صنعت وجود دارد ، نه شناخت مناسبی از فرضیات ، اهداف و برنامه های رقبا است ، و نه قادر به ارائه  راه حلی برای دستیابی به این هدف می باشد 
در این حالت  استراتژی افزایش سهم بازار بیشتر یک «آرزو» است تا هدف استراتژیک و استراتژی مناسب
🟢نتیجه‌گیری
از مشخصه های استراتژی خوب می توان به موارد زیر اشاره کرد 
#تحلیل دقیق صحنه  و رقابت براساس الگوها و روندهای آینده
#تشخیص هوشمندانه مسائل و چالش های اساسی
# برنامه و  راه حل  واقع بینانه با تکیه بر توانایی ها ، مزیت رقابتی و فرصت ها 
#اقدامات  منسجم و هماهنگ،
در حالی که استراتژی بد بیشتر شبیه  جملات انگیزشی بدون پشتوانه و  بیانیه‌ های پر زرق و برق و بی اساس است.
عدم شناخت و تحلیل درست صحنه و چگونگی آرایش نیروها و الگوهای آینده از دلایل اصلی شکل گیری استراتژی های بد در سطح کشور و کسب و کارهاست

برنامه آینده
#یک نمونه واقعی از استراتژی موفق با وجود ضعف در منابع

@modiriatenovin🍃🌺🍃

8 months, 3 weeks ago
همه مشکل دنیا این است که …

همه مشکل دنیا این است که همیشه  نادان‌ها و دیوانه‌ها بیش از حد به خود اعتماد  دارند ولی خردمندان و نخبگان همواره در شک و تردیدند !

#برتراند راسل
@modiriatenovin ???

8 months, 3 weeks ago
***✅***یک نکته کاربردی از فلیپ کاتلر

یک نکته کاربردی از فلیپ کاتلر

#هدف مارکتینگ ، کشف مشتری
و
#هدف فروش ، تامین این نیاز به بهترین وجه است 
این دو اساس موفقیت در زندگی است

?? این جمله کاتلر  برای عموم مردم راهگشاست
?چند  مثال :
#معلم باید بتواند نیاز دانش آموزان را در آموزش صحیح کشف نماید و به بهترین وجه آنرا تامین نماید
#پدر و مادر باید نیازهای روحی و روانی فرزند را برای تربیت تشخیص دهند و به روش نیکو آنرا انجام دهند
#دولت باید تلاش کند نیاز عموم مردم را در حوزه های مختلف به خوبی تشخیص دهد و با  روش  های کارآمد این نیازها را تامین نماید
و.......

@modiriatenovin ???

8 months, 3 weeks ago

? کتاب  تفکر، سریع و کند نوشته دنیل کانمن
#خطاهای ادراکی و سوگیری های ذهنی

تفکر تند و سریعی ، کتابی مفید برای عموم است و در حوزه های مختلف زندگی کاربرد دارد
کانمن‌ در این کتاب  به بررسی ساختار ذهن انسان و فرآیند تصمیم‌گیری می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه دو سیستم فکری (تفکر سریع و تفکر کند) در تصمیم‌گیری‌های روزمره، قضاوت‌ها و انتخاب‌هایمان تأثیرگذارند.

1⃣سیستم 1: تفکر سریع
سیستم تفکر سریع  به سرعت و به شکل خودکار و شهودی عمل می‌کند. این مدل تصمیم گیری برای کارهای روزمره، پاسخ به پرسش‌های ساده یا موقعیت‌های اضطراری مناسب است، زیرا به سرعت تصمیم می‌گیرد. اگرچه این سیستم به دلیل اتکاء‌ بیش از حد به تجارب گذشته و برداشت‌های فوری گاهی افراد را به خطا و اشتباه می اندازد

?مثال :  رانندگی یک مثال خوب برای این نوع تفکر و تصمیم است وقتی مهارت رانندگی در افراد  نهادینه می شود  بسیاری از اعمال (مثل ترمز گرفتن، گاز دادن ، دنده عوض کردن ) به صورت خودکار انجام می‌شوند و نیازی به تفکر عمیق نیست.

2⃣ سیستم 2: تفکر کند
این یک مدل  تفکر منطقی و تحلیلی است که برای حل مسائل پیچیده، تصمیمات مهم و موقعیت‌هایی که نیاز به تمرکز دارند، فعال می‌شود.
?مثال :
کانمن به حل مسئله‌های ریاضی پیچیده اشاره می‌کند که نیازمند دقت و توجه هستند. مثلاً وقتی می‌خواهید معادله‌ای پیچیده حل کنید یا درباره سرمایه‌گذاری تصمیم بگیرید، به تمرکز عمیق و تفکر منطقی نیاز دارید.

?خطاهای ادراکی و سوگیری‌های ذهنی،
کانمن نشان می‌دهد که بسیاری از تصمیمات نادرست ما ناشی از خطاهای شناختی و سوگیری‌های ذهنی هستند. این خطاها اغلب از سیستم 1 نشأت می‌گیرند و در موقعیت‌های مختلف به تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی منجر می‌شوند که به موارد مهم اشاره می شود

  1. اثر لنگر انداختن (Anchoring Effect):
       این اثر بیان می‌کند که اولین اطلاعاتی که به ذهن می‌رسد (مانند یک عدد یا قیمت پیشنهادی) به‌طور ناخودآگاه بر تصمیم‌گیری‌های بعدی تأثیر می‌گذارد.
    ? مثال :  در یک آزمایش، از افراد خواسته شد قیمت یک کالا را تخمین بزنند. اگر عدد اولیه‌ای که به آنها ارائه می‌شد بالا بود، آنها قیمت بالاتری را تخمین می‌زدند، و اگر عدد اولیه کم بود، قیمت پایین‌تری را پیش‌بینی می‌کردند. این اثر نشان می‌دهد چگونه اولین اطلاعات به‌عنوان «لنگر» ذهن ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

  2. اثر قاب‌بندی (Framing Effect):
    قاب‌بندی به شیوه ارائه اطلاعات اشاره دارد همچنین شیوه بیان یک مسئله می‌تواند نتیجه تصمیم‌گیری را تغییر دهد، حتی اگر ماهیت اطلاعات یکسان باشد.
    ? مثال :
       کانمن به یک آزمایش در مورد یک بیماری خاص استناد می کند در این آزمایش وقتی به بیماران گفته می‌شود که "این جراحی 90 درصد موفقیت دارد"، از آن استقبال می کنند  اما وقتی گفته شود این جراحی  "10 درصد احتمال شکست و فوت مریض را دارد "  افراد از آن اجتناب می‌کنند. این نشان می‌دهد که چگونه شیوه بیان می‌تواند قضاوت‌ها و تصمیمات ما را تغییر دهد.

  3. توهم کنترل (Illusion of Control):
       افراد تمایل دارند بر این باور باشند که بر روی موقعیت‌هایی که در واقع تصادفی هستند، کنترل دارند. این توهم معمولاً در بازی‌های شانسی یا بازارهای مالی دیده می‌شود.
    ? مثال : کانمن به رفتار سرمایه‌گذاران در بازار بورس اشاره می‌کند. برخی از سرمایه‌گذاران فکر می‌کنند که می‌توانند حرکات بازار را پیش‌بینی و کنترل کنند، در حالی که تغییرات بازار به عوامل زیادی وابسته است و تحت کنترل فردی نیست.

  4. اعتماد بیش از حد (Overconfidence):
       این خطا به تمایل ما به ارزیابی بیش از حد دقت پیش‌بینی‌ها و قضاوت‌هایمان اشاره دارد. افراد معمولاً فکر می‌کنند دانش و مهارتشان بیشتر از واقعیت است.
    ?   مثال:
       کانمن به مطالعاتی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد تحلیل‌گران مالی، حتی وقتی پیش‌بینی‌هایشان بارها نادرست از آب در می‌آید، همچنان به توانایی خود اعتماد دارند. این اعتماد بیش از حد باعث می‌شود افراد تصمیمات غیرمنطقی بگیرند.

  5. اثر دسترسی (Availability Heuristic):
       این خطا به این معنی است که انسان‌ها تمایل دارند اطلاعاتی را که به راحتی به ذهنشان می‌آید، مهم‌تر از سایر اطلاعات ارزیابی کنند.
    ?   مثال :
       کانمن توضیح می‌دهد که افراد اغلب خطر مرگ در حوادثی مثل سقوط هواپیما را بیشتر از تصادفات خودرو تصور می‌کنند، زیرا اخبار رسانه‌ها بیشتر به سقوط هواپیما می‌پردازند. این خطا به دلیل دسترسی بیشتر این اطلاعات در ذهن رخ می‌دهد و می‌تواند به تصمیمات نادرست منجر شود.
    کاربرد آموزه های کتاب
    #سرمایه گذاری و تصمیم گیری های مالی
    #قضاوت و روابط بین افراد
    #تصمیم گیری و انتخاب از جمله مصاحبه های استخدامی ، ازدواج و....
    @modiriatenovin ???

9 months ago

? پنج سطح رهبری "پنج سطح رهبری" نوشته‌ جان ماکسول، یک مدل پنج‌سطحی از رهبری را معرفی می‌کند که با ارتقاء رهبر به سطوح بالاتر میزان تاثیرگذاری و موفقیت او در هدایت افراد تحت رهبری اش بیشتر می شود هر سطح نشان‌دهنده رشد و بلوغ رهبر و تاثیرگذاری او بر پیروان…

9 months, 1 week ago

? پنج سطح رهبری

"پنج سطح رهبری" نوشته‌ جان ماکسول، یک مدل پنج‌سطحی از رهبری را معرفی می‌کند که با ارتقاء رهبر به سطوح بالاتر میزان تاثیرگذاری و موفقیت او در هدایت افراد تحت رهبری اش بیشتر می شود
هر سطح نشان‌دهنده رشد و بلوغ رهبر و تاثیرگذاری او بر پیروان است. ماکسول توضیح می‌دهد که چطور رهبران می‌توانند از سطح پایه رهبری به بالاترین سطح آن پیشرفت کنند.

1⃣سطح جایگاه (Position)

در این سطح، افراد به دلیل مقام و موقعیت خود، رهبری را به‌عهده دارند و دیگران به‌خاطر نیاز به اطاعت، از آنها پیروی می‌کنند. این نوع رهبری کمترین سطح تاثیرگذاری را دارد و پیروان بیشتر به دلایل بیرونی(حفظ  موقعیت ، شغل ، حقوق و مزایا ....) از رهبر پیروی می‌کنند تا از صمیم قلب.

??مثال کتاب: ماکسول از مدیری یاد می‌کند که به‌تازگی در شرکتی به‌عنوان سرپرست منصوب شده و فقط به دلیل جایگاهش دستور می‌دهد. این مدیر چون هنوز ارتباطی با تیم خود برقرار نکرده، با مقاومت و عدم همکاری از طرف تیمش مواجه است.

2⃣ سطح اجازه یا پذیرش (Permission)

در این سطح، رهبر به دلیل ایجاد ارتباطات انسانی و بهبود روابط با افراد تیم، رهبری می‌کند. در این سطح، پیروان به دلیل احترام و علاقه به رهبر، داوطلبانه از او پیروی می‌کنند.

??مثال کتاب: یک رهبر که به‌طور مداوم به تیم خود گوش می‌دهد، با آن‌ها صمیمی است و احترام‌شان را حفظ می‌کند، می‌تواند این سطح را به‌دست بیاورد. ماکسول از مدیری مثال می‌زند که با برقراری ارتباطات دوستانه، تیم خود را به‌جای اجبار، با تشویق به همکاری وادار می‌کند.

3⃣ سطح تولید (Production)

در این سطح، رهبر با تمرکز بر نتایج و دستاوردهای سازمانی، اعتبار و اعتماد تیم را به دست می‌آورد. این رهبر با نشان‌دادن نتایج ملموس، اعضای تیم را به پیروی از خود وادار می‌کند. افراد وقتی ببینند که رهبرشان به نتایج مثبت دست می‌یابد، به او اعتماد بیشتری پیدا می‌کنند و مشتاقانه‌تر همکاری می‌کنند.

??مثال کتاب: ماکسول داستان یک مدیر پروژه موفق را روایت می‌کند که با ارائه نتایج قابل توجه و رسیدن به اهداف تیمی، باعث انگیزه و افزایش همکاری اعضای تیم می‌شود. او با تولید نتایج، نشان می‌دهد که توانایی هدایت تیم به سمت موفقیت را دارد.

4⃣سطح توسعه افراد (People Development)

در این سطح، رهبر بر رشد و توسعه اعضای تیم تمرکز دارد. رهبرانی که به این سطح می‌رسند، به دنبال تقویت و آموزش اعضای تیم خود هستند و به آن‌ها کمک می‌کنند تا مهارت‌های خود را بهبود ببخشند. در این سطح، پیروان به دلیل اعتماد و احترامی که برای رهبر قائلند، کاملاً متعهد به او هستند.

??مثال کتاب: ماکسول مثال رهبرانی را می‌آورد که به آموزش و پیشرفت کارکنان خود اهمیت می‌دهند و برای آنها فرصت‌هایی برای توسعه مهارت‌ها فراهم می‌کنند. این رهبر با ارائه فرصت‌های یادگیری و ارتقاء، به افراد کمک می‌کند تا به بالاترین پتانسیل خود برسند.

5⃣ سطح احترام
(  Pinnacle
  respect )

در این سطح که بالاترین سطح رهبری است، رهبر به دلیل شخصیت، شایستگی و تاثیر عمیقی که در زندگی و کار افراد داشته، احترام زیادی کسب کرده است. این نوع رهبران به‌عنوان الگو و منبع الهام شناخته می‌شوند و تأثیر ماندگاری بر اطرافیان خود دارند.

??مثال کتاب: ماکسول به رهبرانی اشاره می‌کند که به سطحی از تاثیرگذاری می‌رسند که حتی بعد از ترک سازمان نیز افراد از روش‌های رهبری و ارزش‌های آنان پیروی می‌کنند. این رهبران به‌دلیل شخصیت و دستاوردهایشان تا مدت‌ها مورد احترام باقی می‌مانند.

پنج سطح رهبری یک راهنمای عملی و الهام‌بخش است که به رهبران کمک می‌کند تا از سطوح ابتدایی رهبری عبور کرده و به بالاترین سطح تاثیرگذاری برسند.
ماکسول به رهبران نشان می‌دهد که چگونه می‌توانند با ایجاد ارتباطات موثر، تمرکز بر نتایج، توسعه توانایی‌های افراد، و کسب احترام، به رهبرانی تاثیرگذار و الهام‌بخش تبدیل شوند.

@modiriatenovin ???

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 4 weeks ago