شارنامه| صلاح الدین خدیو

Description
ارتباط با من
@Salahkhadiw

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/salah.khadiw
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 2 days ago

1 day, 17 hours ago

🔺به یاد ابراهیم نبوی و در ستایش زندگی

ستایش مرگ و عطیەی کفن و اعلامیەی ترحیم شبکەی افق، ظاهرا به ابراهیم نبوی رسید.
نویسنده، روزنامه نگار و طنزپرداز محبوب دوران اصلاحات که در روزنامه هایش از زندگی ستایش می کرد و جهد بلیغ می نمود که مرگ خواهی مندرج در آرمان ها و ایدئولوژی های سیاسی دهەهای پنجاه و شصت را به کنج نسیان براند.

ایرانیان از رهگذر سال های اصلاحات و رونق اقتصادی نسبی دهەهای هفتاد و هشتاد با ترکیبی از بیم و امید و تردید با زندگی آشتی کردند و دهەی پر از رنج و آمیخته با مرگ شصت به بخشی از نوستالژی جمعی تبدیل شد.
با آغاز دهەی نود و برخاستن موج جدید و جدی تحریم ها و انسداد سیاست و اقتصاد و فرهنگ، به تدریج قسمی سرخوردگی و افسردگی ملی جایگزین حس سرخوشی و امید به آینده گردید.
مهاجرت از وطن کم کم به فراری همگانی و یک خون ریزی اجتماعی بند نیامده بدل شد.
نخبگان، استعدادها، مغزها و دارندگان تخصص و مهارت با اندوه از وطن رفتند و از رهگذر اینترنت و شبکه های اجتماعی کوشیدند رشته هایی که روحشان را به خاکشان پیوند می داد، متصل نگه دارند.
اما مگر اینترنت و مدرنیتەی دیجیتال می تواند از رهگذر بهم فشردن زمان، از پس دشوارەی نبودن در مکان بر آید؟
مگر می شود با فیبر نوری، وطن و خاک باران خورده و هوای آلوده و آسمان سگرمه گرفتەی آن را بویید و جویید؟
این نتوانستن، راز افسردگی جمعی این روزها و خودکشی های سیاسی سریالی اخیر است.

در حقیقت امروز مرگ و گفتمان های مرگ خواهانه بهانه های زیادی برای ورود به ساحت زندگی دارند.
از لابلای احکام مرگ، زندگی های تباه شده، اقتصاد فاسد و فاشل و فقدان امید و اعتماد و دیگر عناصر سرمایه سازی که حکم کیمیا پیدا کرده اند.
سوگمندانه زندگی همەی ما امروز ترجمان این شعر شیرکو بیکس شاعر بزرگ کرد است:

مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه‌ای نان و خیالی آسوده.
چه می‌‌خواهم؟
جز تکه‌ای آ‌فتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجره‌ای که
رو به عشق و آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از وطن
که از من دریغش کردند.
آه ای میهن مغموم
وطن از پا افتاده
بدرود
بدرود...

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

1 day, 17 hours ago

🔺پایان جنگ و آغاز خاورمیانەی تازە
جنگ را یحیی سنوار آغاز کرد، نتانیاهو با قساوتی کمتر دیده شده، پانزده ماه بدون توقف آن را ادامه داد و سرانجام دونالد ترامپ آن را تمام کرد.
جنگ غزه یکی از نادرترین لحظات تاریخ خاورمیانه بود، رخدادی سرنوشت سازتر از خودسوزی محمد بوعزیزی دست فروش تهیدست تونسی.

درست است که بوعزیزی با خودسوزی خاورمیانەی سایکس پیکو را به آتش کشید، اما " آتش نشانان ضد انقلاب " در عربستان و امارات زود سر رسیدند و از سرایت آن به سایر کشورها جلوگیری کردند. حتی در خود کشورهای آتش گرفته هم آن را خاموش نمودند.
اما اخگری که سنوار در انبار باروت منطقه افکند، سوزاننده تر از شعله های بهار عربی بود.
بخش مهمی از محور مقاومت تحت رهبری ایران سوخت. سنوار که می خواست نتانیاهو را از اریکەی حکومت پایین بکشد و پیمان ابراهیم را دفن کند، ناخواسته بشار اسد را سرنگون کرد.
حزب الله بر اثر آن پدران بنیادگذار و فرماندهان کلیدی و در راس آنها رهبر کاریزماتیک و تاریخی اش را از دست داد.
ایران به عرصەی رویارویی مستقیم با اسرائیل کشیده شد و در یک تنگنای جدی ژئوپولتیک و راهبردی قرار گرفت.

نقش اصلی داستان را نتانیاهو ایفا کرد. بی هیج خط قرمز و با زیر پا نهادن تمام قوانین جنگ، پانزده ماه در صدد جبران مافات و احیای بازدارندگی از دست رفته برآمد.
شکست اطلاعاتی اسرائیل در پیش بینی و جلوگیری از حملەی هفت اکتبر برای دولت دست راستی و تندروی آن در حکم از دست دادن بکارت استراتژیک بود.
تمام آنچه نتانیاهو کرد و در ضمن آن، سر از دادگاه بین المللی کیفری هم در آورد برای جبران این فقره بود.
پیروزی های اطلاعاتی بر حزب الله و موفقیت در هدف قرار دادن هنیه در تهران و حملەی دوم بە ایران، بخش مهمی از شکست هفت اکتبر را پوشاند.

اما مهم تر از آن، نتوانست جنگ را به میل خود و مطابق اهداف اعلام شده تمام کند.
نه حماس مانند ساف در تابستان 1982 از غزه بیرون رفت و نه از توان رزم چریکی آن چندان کاسته شد.
حماس البته ضرباتی جبران ناپذیر خورد و ظرفیت آن برای تکرار حملاتی شبیه هفت اکتبر تا سالها از دست رفت.

آیندەی غزه البته همچنان مبهم است. منطقه ای ویران شده که برای بازسازی محتاج صدها میلیارد دلار است و بدون یک ساز و کار سیاسی مشروع و مورد پسند جامعەی بین المللی تامین آن دشوار و چه بسا غیرممکن است.

سوت پایان را ترامپ زد. بدون ضرب الاجل او احتمالا سرنوشت این دور از مذاکرات مانند ادوار پیشین قربانی بوالهوسی های نتانیاهو می شد و جنگ بی هدف باز ادامه می یافت.
اکنون هم اسرائیل و هم حماس می توانند ادعای پیروزی بکنند.
حماس چون از نابودی جان بدر برد و به زانو در نیامد.
اسرائیل هم توانست محور مقاومت را تضعیف و موازنەی قدرت را به زیان ایران دگرگون کند.

حدود 50000 کشتەی فلسطینی و 2000 اسرائیلی مقتول این درگیری را از سایر جنگ های گذشته متمایز کرده است.
به همین میزان خاورمیانه هم تغییر و وارد دورانی تازه شده است.
ترامپ درست مانند رونالد ریگان که کارش را با آزادی گروگان های آمریکایی در ایران آغاز کرد، در روز تحلیف از موهبتی عظیم برخوردار شده است.
وی با سرمایەی ناشی از آن به سراغ پرونده های ایران و جنگ اوکراین و چین خواهد رفت و با دست پر هم خواهد آمد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

3 days, 17 hours ago

🔺صدای پای ترامپ و آتش بس غزه

بر اساس خبرها، اختلافات اساسی میان حماس و اسرائیل در حال رفع شدن است و دو طرف به سرعت در حال رسیدن به توافق هستند.
ظاهرا دستور  مذاکرات آتش بس و آزادی گروگان ها بر اساس طرح بایدن است که در اردیبهشت گذشته مطرح و سپس به مدت هشت ماه فریز گردید.
اما اکنون طرفین نرمش و انعطاف بیشتری نشان داده و از برخی مواضع خود عدول کرده اند.
اگر مذاکرات در آخرین لحظات بهم نخورد، می توان در روزهای آینده منتظر اعلام آتش بس شد.

گویی تاریخ یک بار دیگر تکرار می شود.
45 سال قبل پس از 444 روز گروگان های آمریکایی لحظاتی پس از تحلیف رونالد ریگان آزاد  شدند.
بحران گروگان گیری باعث شد که کارتر به رئیس جمهوری تک دوره ای تبدیل شود. مضاف بر آن سرنوشت ایران و انقلاب نوپای آن به صورتی درازدامن و پایدار تحت تاثیر تبعات منفی این بحران قرار گرفت.
اکنون هم دور نیست که گروگان های اسرائیلی پس از 465 روز و در آستانەی بازگشت ترامپ آزاد شوند.
در حالی که سرنوشت منطقه تحت تاثیر آن قرار گرفته است.

رفتن بایدن و آمدن ترامپ نقشی کلیدی در این تحول رو به جلو داشت.
تهدید ترامپ مبنی بر بپا کردن جهنم در صورت آزاد نشدن گروگان ها قبل از آغاز بکارش به نوعی کار خود را کرده است.
گرچه  چیزی در غزه برای کشتن و سوختن و بردن نمانده و ترساندن حماس از سر بریدەی بالای دار عملا بیهوده است، اما ممکن است این گروه نگران پایان اندک نرمش های دولت بایدن باشد.
بیشتر از این زاویه که اسرائیل با پشتگرمی ترامپ به طور کامل مانع ورود کمک های بشردوستانه شود و مردم غزه در سرمای زمستان با قحطی و گرسنگی بیشتر روبرو شوند

برای طرف اسرائیلی هم مخالفت با ایدەی ترامپ مبنی بر پایان جنگ های بی حاصل به سادگی دوران بایدن نخواهد بود.
علاوه بر این نتانیاهو با وجود ترامپ چالش های کمتری برای مقابله با شرکای تندرو دولتش خواهد داشت.
کسانی که بر طبل جنگ بی پایان در غزه می کوبند و نخست وزیر را در صورت موافقت با آتش بس به فروپاشی ائتلاف تحت رهبریش تهدید می کنند.
وجود یک رئیس جمهور موافق الحاق کرانەی باختری به اسرائیل در کاخ سفید، مشوقی برای بازهای صهیونیست جهت بده بستانی احتمالی در موضوع غزه است.
از سوی دیگر پایان این جنگ پر انتقاد فرصتی برای نتانیاهو جهت تمرکز روی پروندەی هسته ای ایران است.

به لحاظ میدانی هم پس از 15 ماه این جنگ به بن بست رسیده است.
اسرائیل نه توانسته حماس را به زانو دربیاورد و نه گروگان هایش را آزاد کند.
تلفات ارتش در شمال غزه جایی که طرح ژنرال ها در آن پیاده می شود، به نحوی بی سابقه بالا رفته و حماس در حال بازسازی و سازمان دهی مجدد است.
از سوی دیگر نتانیاهو تحت فشار بستگان خانواده های اسیر است و این بیم وجود دارد که گروگان های زنده، دومین زمستان غزه را تاب نیاورند.

با تحولات صورت گرفته در منطقه، برای حماس هم معلوم شده که بازگشت غزه به قبل از هفت اکتبر ناممکن است.
نه تنها غزه دیگر غزه ی قبل نیست، بلکه خاورمیانه به پیش و پس از هفت اکتبر تقسیم شده است.
اسرائیل جلوی چشم حماس، برخلاف سابق، آتش بس برقرار شده با حزب الله را روزانه نقص می کند و رهبری ضربه خوردەی این سازمان چارەای جز صبر و انتظار ندارد.
نگرانی اصلی حماس پایبند نبودن تل آویو به ادامەی آتش بس پس از آزادی اسرا و خارج شدن این اهرم استراتژیک از دست حماس است.
همچنین مسالەی ادارەی غزه پس از جنگ که تاکنون یکی از موانع رسیدن به توافق بوده است.

در هر دو مورد احتمالا طرفین به ارزیابی های واقع بینانە تری رسیدە اند.
وقتی اسرائیل نتوانسته پس از یک جنگ طولانی و ویرانگر حماس را ریشه کن کند، منطقی نیست که با ابزار چانه زنی و احیانا ادامه ی محاصره به این هدف نایل شود.
از طرف دیگر وقتی با وجود دهها و بلکه صدها گروگان زنده، نتانیاهو حاضر نشد لحظه ای جنگ را متوقف کند، حماس نباید انتظار داشته باشد که با نگه داشتن چند جنازه یا اسیر، مانع از سرگیری تهاجم شود.
در هر صورت موارد فوق و ریزه کاری های فراوان دیگر وجود دارد که می تواند توافق احتمالی را با چالش و تهدید مواجه سازد.
با این وجود بعید نیست که پایان نسل کشی غزه به نخستین دستاورد ترامپ تبدیل شود و او را تشویق کند که به همین سیاق سراغ جنگ اوکراین برود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

5 days, 17 hours ago

🔺مدافعان جدید حرم و چالش های دشوار

امروز سرویس اطلاعاتی سوریه یک حملەی تروریستی علیه حرم سیده زینب در دمشق را خنثی کرد.
این تلاش نافرجام یادآور حملەای مشابە در سال 1384 علیه اماکن مقدس شیعیان در سامراء است.
حملەای که به تخریب بخشی از گنبدهای " حرمین عسکریین " انجامید و احساسات مذهبی اکثریت شیعەی عراق را برانگیخت.
پس از این اقدام نبردهای فرقه ای میان شیعیان و سنی ها اوج گرفت. شعله ور شدن آتش جنگ مذهبی بخشی از استراتژی گروه زرقاوی - نیای اصلی و اولیەی داعش و تحریرالشام -  برای بر هم زدن صحنه آرایی آمریکا و اخراج آن از عراق بود.
اقدام امروز داعش هم در این راستا ارزیابی می شود.

گرچه حادثەی امروز مخاطرات فراروی سوریه از باب تلاش برای تفرقه اندازی و تحریک جنگ های طائفی را روشن می سازد، اما نظام جدید فرصت های ارزشمندی هم برای کنترل و مهار آن دارد.
گروه تحریرالشام به جهت خاستگاه سیاسی و آبشخور فکری اولیەی مشترک با داعش، از جایگاه بهتری برای خنثی کردن آن و ایفای یک نقش درجه اول "مدافع حرم" برخوردار است.

علاوه بر اماکن مورد احترام شیعیان، دمشق مدفن برخی از مهم ترین چهره های سیاسی و فکری تاریخ تمدن اسلامی است.
مزار شیخ الاسلام ابن تیمیه اصلی ترین ایدئولوگ پاک دینی اسلامی و سلفیت در این شهر قرار دارد.
مقبرەی صلاح الدین ایوبی یکی از معروف ترین کردهای تاریخ و سردار مسلمان شرقی هم که در جهان غربی از ارج و آوازەای بلند برخوردار است، در پایتخت شام واقع است.
شاید از بخت خوب فرایند سیاسی در سوریەی پس از اسد، این دو آرامگاه به مرتبەی تقدیس و تکریم نرسیدەاند.
پیروان اسلام سلفی به طور کلی قدسی سازی مقابر و مزار مردگان را نکوهش می کنند و کردها هم خشمگین از طالع شوم بی دولت بودن در دنیای دولت - ملت ها، ندانسته کاسه کوزه ها را سر صلاح الدین می شکنند!

اما مسجد تاریخی اموی که یادگار خلافت امویان است، از جهاتی نماد و معبد اسلام سنی در سوریه است.
نام این مسجد زمانی خیلی بر سر زبان ها افتاد که در ابتدای انقلاب سوریه، اردوغان وعده داد در آن نماز بخواند.
بقای اسد به کمک ایران و روسیه به مدت سیزده سال اجازه نداد این آرزوی دولتمردان ترکیه محقق شود.
اما اخیرا در یک گردهمایی طرفداران حزب عدالت و توسعه در استانبول با حضور بلال اردوغان، فرزند رئیس جمهور این شعار به اهتزاز درآمده بود:
دیروز ایاصوفیا، امروز مسجد اموی، فردا مسجد الاقصی!
تجمع کنندگان در این گردهمایی تبلیغاتی، سرمست از پیروزی در سوریه، وعده داده اند که پس از نمازخواندن در مساجد ایاصوفیا و اموی، نوبت قدس شرقی است.

پیام سیاسی این شعار به چالش کشیدن و رقابت با اسرائیل در سوریه است.
این بلندپروازی به معنای آنست که ترکیه جای ایران را گرفته و به مثابەی قیم سوریه، به رقابت با نفوذ و منافع اسرائیل می پردازد.
مقاصد سیاسی و ژئوپولتیک ایران در منطقه در یک بسته بندی ایدئولوژیک بنام دفاع از حرم ها قرار گرفته بود.

ظاهرا آنکارا هم مایل است در نقش مدافع مساجد ظاهر شود. فارغ از ارزیابی این مدعا، چالش اصلی ظرفیت های محدود ترکیه برای تاسیس یک دولت تحت الحمایه در دمشق است.
ترکیه به تنهایی نه از ظرفیت های کافی برای بازسازی سوریه برخوردار است و نه دارای توان نظامی کافی برای کنترل حریم هوایی آن و جلوگیری از دست درازی اسرائیل است.
از این رو هرگونه یک جانبه گرایی در این زمینه سرنوشتی بهتر از مداخلەی ایران نخواهد یافت.
هرچند امروز هاکان فیدان در برابر پیشنهاد کردها برای حضور نیروهای حافظ صلح فرانسوی در مرز منطقه ی خودمختار، ضمن تهدید فرانسه آن را یک قدرت کوچک اروپایی نامید.
اما روشن است که تک خور کردن سوریه به زودی زمینەی ابتلا به سندروم افغانستان و ویتنام و یمن را فراهم می کند.

مضاف بر آن هرگونه دمیدنی در شور ناسیونالیسم و هویت خواهی های مذهبی تحت هر نام، به منزلەی بردن سوریه به سمت گرداب های هایل فرقه گرایی و جنگ طائفی است.
همان بهتر که زمامداران جدید خود مدافع حرم ها و متولیان و خادمان مساجد مقدس باشند.
نفوذ ترکیه و دست درازی اسرائیل نباید به جایی برسد که تحریر الشام، تحریف الشام و یا تحریم الشام شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

6 days, 2 hours ago
***🔺*****ایران و قضیەی ایران**!

🔺ایران و قضیەی ایران!

دولت، هم شانی پدرانه دارد و هم فطانت ماکیاولی. از جهت سادگی سازمانی خود حامی و پدرانه است و از لحاظ مهارت در تمشیت امور ماکیاولی است.
زندگانی هم باشکوه و عالی است و هم عاری از پاکیزگی است. مردم هم مایەی بیزاری اند و هم اصالت و نجابت دارند و کارنامەی زندگی سرشار از افسونگری است.

سطور بالا بخشی از کتاب ایران و قضیەی ایران نوشتەی جورج کرزن جهانگرد انگلیسی است.
کرزن در سال 1889 شش ماه ایران را گشت و مشاهداتش را در کتابی 1500 صفحەای گزد آورد.
ایران ناصری گرفتار رکودی عمیق بود؛ کشور از تقریبا تمامی مظاهر تمدن نوین عقب مانده و از گزند همسایگان طماع و قدرت های امپریالیستی هم در امان نبود.
دولت اما هنوز با " فطانتی ماکیاولی " امور را تمشیت می کرد. در داخل قسمی استبداد غیر متمرکز برقرار بود و از رهگذر همسنگی میان انبوهی از میرزا و دوله  و حاجب و سلطنەها و ...نوعی آرامش که تنه به تن رکود و سکون می زد، حفظ شده بود.
در سیاست خارجی نیز با برساختن قسمی موازنەی مثبت که گاهی بهای آن به خاطر قراردادها و امتیازات عجیـب خیلی گزاف می شد، مرزهای کشور و تمامیت ارضی حفظ شده بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

1 week, 1 day ago

🔺از پریزیدنت سرابی تا ملای اردبیلی!
الهام علیف رئیس جمهوری آذربایجان دیروز ضمن انتقاد شدید از سیاست های ایران، بارها به "ملای اردبیل " تاخت و خواهان عذرخواهی و برکناری وی شد.
مقصود علیف، سید حسن عاملی امام جمعەی اردبیل است که در مجلس مداح ناسزاگو حضور داشته است.
جالب این جاست که عاملی که علیف او را به باد انتقاد گرفت، طی جنگ 2020 قرەباغ در منبر و محضر به دفاع از باکو پرداخت و بازگشت قرەباغ بە دامن اسلام را شادباش گفت.
صد البته همان زمان موضع عاملی و سه امام جمعەی دیگر در محافل سیاسی و مطبوعاتی تهران پژواکی نامطلوب یافت.
این موضع اعلامی از سویی به لحاظ همراستا نبودن آن با مصالح ژئوپولتیک ایران و احیانا سیاست های اعمالی حکومت سرزنش شد.
همچنین از باب پدیدەی دخالت همگان در سیاست خارجی نیز که می تواند آسیب زا و هزینه ساز باشد مورد نقد و تخطئه واقع شد.
آخرین مورد این پدیده رجز خوانی مداح اردبیلی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان است که علیف را برافروخته کرده است.

اگر از ملا و مداح اردبیلی بگذریم، صد سال قبل دو اردبیلی دیگر در سیاست باکو و قفقاز برجسته شدند.
الهام علیف با داشتن شجرەنامەای کمونیستی احتمالا با داستان آنها آشنا باشد.
اردبیلی هایی که زمانی در بالاترین مناصب سیاسی باکو قرار داشتند. قبل از آنکه علیف پدر حتی به دنیا بیاید و از دالان های حزب کمونیست راهی به قدرت بیابد.
فردی بنام مشهدی حسین از اهالی سراب و از کارگران نفتی باکو که در جنبش مشروطه هم فعال بود، در فاصله ی سال های 1926- 1927 رئیس جمهور آذربایجان شوروی شد.
یک اردبیلی دیگر بنام کریم نیک بین هم که کودکی اش در باکو گذشته بود، از سوی حزب کمونیست شوروی، رئیس جمهور ترکستان شد.
جمهوری ترکستان شوروی، تمام جماهیر کنونی آسیای میانه را در بر می گرفت.
جالب این جاست که "پرزیدنت ترک" آنقدر خود را ایرانی می دانست که از پایتختش تاشکند، حزب جمهوری خواه زحمتکشان ایران را تشکیل داده بود!

این سرگذشت ها که هر کدام در جای خود خواندنی و شنیدنی هستند، عمق وابستگی و درهم تنیدگی شمال و جنوب ارس را نشان می دهد.
چرا که با وجود گذشت صد سال از جدایی  آران از ایران، هنوز  گسستی عملی و هویتی اتفاق نیفتاده بود.
ایرانیان در جنبش های سیاسی و کارگری شمال ارس فعالانه شرکت و روشنفکران و مبارزان باکویی هم به جنبش مشروطەی ایران می پیوستند.
جدایی اصلی احتمالا در دو دهەی اخیر رخ داد پس از آنکه ترکیه به آسانی آذربایجان را از دست ایران قاپید و به سوگلی کشورهای دنباله رو خود تبدیل کرد.
به این پیشامد باید فرصت طلبی اسرائیل در سایەی سیاست خارجی ایدئولوژیک و لبریز از تضاد ایران را هم افزود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

1 week, 1 day ago

🔺ترامپ و پرسش از حمله به ایران
دونالد ترامپ امروز از پاسخ به سوال یک خبرنگار دربارەی احتمال حملەی نظامی به ایران خودداری کرد.
وی در پاسخ به اصرار مصاحبه گر افزود: فقط یک احمق دربارەی استراتژی نظامی صحبت می کند!
سیاست ابهام استراتژیک ترامپ دربارەی جنگ علیه ایران بیانگر نگرانی و اولویت های راهبردی نامبرده است.

احتمالا وی با رویکرد سیاست ابهام تلاش می کند تهران را در وضعیت بلاتکلیفی نگه دارد و مانع عبور برنامەی هسته ای از نقطەی گریز شود.
**اگر ترامپ آشکارا احتمال استفاده از زور را رد کند، مشوقی برای تهران جهت پیشبرد برنامەی هسته ای و غنی ساز نود درصدی و تبدیل سوخت به فلز خواهد بود.

از طرف دیگر اگر آشکارا وعدەی حملە بدهد، باز ممکن است ایران را ترغیب کند که به قصد ارتقای بازدارندگی خود در دوازده روز باقیمانده تا روی کار آمدن وی از آستانەی گریز هسته ای عبور نماید.**
امری که می تواند واکنش یک جانبەی اسرائیل را برانگیزد و در اندک روزهای باقیماندە، دولت جدید آمریکا را گرفتار یک دردسر بزرگ سیاسی نماید.

به سیاست ابهام ترامپ می توان به گونەای دیگر هم نگریست.
تقریبا تمام ناظران بر این اعتقادند که وی بلافاصله پس از آغاز بکار به سیاست فشار حداکثری علیه ایران باز می گردد.
با این هدف که درآمدهای نفتی ایران را به صفر برساند و از موضعی ضعیف ایران را وادار به مذاکره سازد.

اما معمای اصلی کاربرد گزینەی نظامی است. به اغلب احتمال به علل ذیل ترامپ نسبت به دورەی اول ریاست جمهوری انگیزەهای بیشتری برای کاربرد زور دارد:
اول؛ نبودن زمان کافی به دلیل پیشرفت برگشت ناپذیر برنامەی هسته ای ایران و مقاومت تهران در برابر فشارهای اقتصادی آنگونه که در دولت اول ترامپ هم دیده شد.
دوم: تغییر موازنەی قدرت در خاورمیانه به دلیل ضرباتی که متحدان ایران در منطقه متحمل شدەاند.
سوم: انگیزه های شخصی و انتقام جویانه به دلیل متقاعد شدن ترامپ به این امر که ایران پنهانی برای ترور وی تلاش کرده است.

با این اوصاف بعید نیست ترامپ در آغاز کار با ترکیبی از فشار اقتصادی و تهدید نظامی که در دو پلن الف و ب جای گرفته اند، به مصاف ایران بیاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

1 week, 2 days ago

🔺تهران، پایتختی علیه ایران!

**طرح انتقال پایتخت به سواحل مکران فارغ از مطالعات و ارزیابی های پیشینی و برنامه ریزی های پسینی برای انجام، حاکی از یک تغییر ذهنیت بزرگ است.
آبراهەی خلیج فارس عملا مانند مدار 38 درجەی مرز دو کره، شمال و جنوب خود را به دو اقلیم متضاد اقتصادی تقسیم کرده است.
جنوب دارا و متمول و دارای اقتصادهای پررونق جهانی به شمول کشورهای امارات، عمان، قطر، عربستان، کویت و بحرین و شمال فقیر و تحریم زده و منقطع از روندهای اقتصاد بین المللی.
کسانی که سواحل مکران را برای پایتختی ایران نامزد کردەاند، حتما گوشە نگاهی بە این گسست تلخ و لبریز از عبرت هم داشته اند.

دل کندن از تهران آسان نیست. روح ایران مدرن و مرکز علم و فرهنگ و سیاست که دو انقلاب مشروطه و 1357 را در دامن خود پروراند.
انقلابیونی که از شامگاه 22 بهمن زمام امور آن را بدست گرفتند، برای تهران رویاهای بزرگی در سر داشتند.
رویاهای انقلابی و سراپا شور که ویژەی هر انقلاب کلاسیک است. در نگاه آنان تهران انقلابی، شهر ام القری، ستاد مستضعفان و پاپرهنگان جهان و سنگر انقلاب جهانی اسلام بود.
فاتحان تهران بی هیج بروبرگرد  با نگاهی آمیخته به تردید و تحقیر به شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و مراکز شهری بدوی و بیابانی شان می نگریستند.
از دید آنها، آنان پایتخت ارتجاع عرب و نمونەی سرسپردگی بە سرمایە داری غربی و استکبار جهانی بودند و دیر یا زود خورشید انقلاب اسلامی بر سرشان درخشیدن می گرفت و مغاک های تاریک و نمورشان را روشن می نمود!

چرخ روزگار گذشت و شهرک های بیابانی و دهکده های ماهیگیری عرب در چشم بهم زدنی به متروپل هایی جهانی بدل شدند.
در مقیاس تاریخ، چهل سال و پنجاه سال معادل یک پلک زدن است.
در ایامی که تهران با شیدایی در اندیشەی صدور انقلاب و افکندن طرحی نو در جهان بود، دوبی و مسقط و ابوظبی و دوحه و جده بار خود را بستند و تهران سودازده را در کوچه پس کوچه های قرن بیست جا گذاشتند.
شهریاران تا به خود آمدند، دیدند که تهران نه تنها مرکز جهان نیست بلکه به قول برنارد هوکارد به پایتختی علیه ایران تبدیل شده است.
شهری زمخت و بدقواره، اسیر ترافیک و آلودگی و با نگاه به گذشته که نفس زنان می کوشد با موتور  هنوز روشن "شهرفروشی" خود را به کوهپایه های خنک شمالی برساند.

اصل این توسعەی شهری که به قیمت گرفتن ریه های پایتخت رو به شمال دارد، تخطی آشکار و بلکه خیانتی عریان به آرمان های انقلاب 1357 است.
انفلاب در مرکز سنتی و محافظه کار شهر و حاشیه های جنوبی آن زاده شد. با کیفرخواستی قاطع علیه نیمەی شمالی تازە متصل شده به شهر و مسکن طبقات متوسط و متجدد که در ادبیات انقلابی مرفهان بی درد نام گرفتند.
تا دو دهه پس از انقلاب هم، جنوب و شمال شهر مرکز جدل های ایدئولوژیکی بودند که ساحت شهرسازی و شهرداری را هم می آلود.
روح پایتخت و معرف میراث اسلامی و ملی کدام بود؟ جنوب و مرکز سنتی و محافظه کار یا شمال نوگرا و سکولار؟

در انتخابات پرحاشیەی سال 1388 این مباحث بیش از هر زمان روی نمودار رفت و مبنایی برای تشخیص جهت گیری سیاسی نیروهای اجتماعی گردید.
علیرغم این مهم، سال های دهەی 80 به نقطه عطفی در انحراف از دستور کار یاد شده و متعاقب آن تلنبار شدن انبوه مشکلات پایتخت بدل شد.

پس از آنکه اجماع نخبگان محصول وجود دشمن خارجی در سال های جنگ با عراق و ذهنیت تهدید مداوم غرب فروپاشید، حامی پروری راهی آسان برای ایجاد یک اتحاد جدید میان هواداران سیستم گردید.
در بستر یک سیاست حامی پروری کنترل نشده، سهام تهران بیش از همه روی بورس سیاست رفت و به ثمن بخس واگذار شد.
شهر فلاکت زدەی کنونی گرچه مشکلاتی مزمن و دیرپا از گذشته و حتی دهه های چهل و پنجاه دارد، اما مرض مرگبار کنونی اش بیشتر ناشی از بی توجهی های دو دهه ی اخیر است.

گویا عقلای قوم علاج آن را فقط در ترک آن و انتقال به دورترین ساحل در جنوب شرق کشور دیده اند.
این انتقال حتما با قسمی تحول دیدگاه و شیفت پارادایم همراه است. اما آموختن از سرمشق عرب های خلیج به سادگی هم میسر نیست.
ملزومات و شرایط این تحول مهم تر از خود آن است. پایتخت جدید اگر بخواهد به مسقط الرس توسعه و مسقطی پارسی و نه حتی دوبی و ابوظبی تبدیل شود، باید تن به جراحی های دردناک دهد.
تغییر نگاه به جهان و تغییر ریل سیاست خارجی و پیشه کردن بینشی اقتصاد محور و ترجیح آن بر ایدئولوژی و رهیافت های آرمانی از سیاست، کمترین توشەی این راه است.
سفر از دامنه های مشجر و خنک البرز تهران به سواحل گرم و شرجی دریای عمان، خالی از خطر نخواهد بود.**
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 2 days ago