𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 day, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 4 weeks ago
?️فیلم کوتاه «دسر»
?️کارگردان: جف استارک
?️بازیگر: ایوان مکگرگور
?️محصول سال ۱۹۹۸
?️برندهی جایزهی خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین
?دقایقی با هرمز علیپور?
به تکمیل چیزی فکر نمیکنم دیگر
از جمله آغازهایی،
به انتهایِ خود نزدیک.
?هرمز علیپور، چهارم اسفند ماه ۱۳۲۵ در شهر ایذهی خوزستان؛ در روستایِ «قلعه سرخه» دیده به جهان گشود.
به گفتهی علیپور: «من در یک خانوادهی پرجمعیّت کارگری بزرگ شدم. پدرم بسیار زحمتکش، مغرور و شریف بود و مادرم زنی باسواد که در اصفهان تحصیلاتش را گذرانده بود. تصدیق کلاس ششم داشت؛ شعرهای زیادی را از بر بود و خطی بسیار خوش داشت. اگرچه هیچگاه مگر در اواخر عمرش مشخص شد که شعر هم میتوانست بگوید و بنویسد، آن هم دوبیتیهایی دلنشین. مادرم زنی لایق و شایسته بود که در ۹۴ سالگی جهان را وداع گفت.
چهار خواهر و چهار برادر بودیم که متاسفانه یکی از برادرانم در کودکی فوت شد و برادر بزرگم در سن ۲۷ سالگی جوانمرگ. یعنی موقعی که من ۲۵ سال سن داشتم. این اتفاق بر زندگی من تاثیر بسیار تلخی گذاشت.
در آن دوره علاوه بر شعر به طور جدی داستان هم مینوشتم که در مجلّههای معتبر آن سالها چون مجلّهی فردوسی و تماشا چاپ میشدند. امّا نهایتاً داستان را رها کردم و همهی همّ و غمّ و انرژیام را وقف شعر کردم؛ یعنی از ۲۰ سالگی تا همین لحظه.
امّا امری که در جوانی مرا به سمت مبارزه و فعالیّتهای سیاسی کشاند، لمس رنج و بیعدالتی و تبعیضِ طبقاتی بود نه کتاب یا تلقینات دیگران. سال ۵۲، ۵۳ با همسرم سارا عقد و سپس ازدواج کردم، ماحصلِ این ازدواج دو دختر و یک پسر به نامهای نازنین (متولد ۵۴) نگارین (متولد ۵۸) و سینا (متولد ۶۵) است.
تا سن ۳۸ سالگی در حلقهی شعر ناب قرار گرفته بودم که حاصلِ آن ایّام دو کتابِ «با کودک و کبوتر» و «نرگس فردا» است؛ و بعد از آن در واقع شعر و مسیر شاعرانهی فردی خودم را ادامه دادم.»
علیپور از همان آغاز دوران حرفهای نگاهی خاص و تاملبرانگیز به جهانِ هستی داشت، زیرا چنان که خودش اشاره میکند از همان دوران کودکی تشنهی مطالعه و آموختن و خلوتهای شاعرانه بود. سیزده ساله بود که کتاب "سلام بر غم" از "فرانسواز ساگان" را مطالعه کرد و این کتاب تاثیری عمیق بر او گذاشت. در ادامه شروع به خواندن کتابهای شعر و از جمله منظومههای نظامی چون "شیرین و فرهاد" کرد و گاهی اوقات نیز با نقاشی سرگرم بود. سال ۱۳۴۵ زمانی که ۲۰ ساله بود شعری از او در مجلّهی فردوسی به چاپ رسید. بیتردید هرمز علیپور از شناختهشدهترین چهرههای شعر ناب است که در ادامه تجربههایی دیگر را نیز به تجربههای این دورهاش افزود.
وی فارغالتحصیل کارشناسی ادبیّات فارسیست و ۴۵ سال به حرفهی آموزگاری مشغول بوده است. خودش میگوید: از بچّهها بسیار درس گرفتم! بهترین احوالات و بهترین اوقاتی که در عمرم داشتم در کلاسهای مدرسه و در دوران معلّمی بود و بعد از آن دوران بود که حس کردم دنیایی که رابطهای با جهان کودکان نداشته باشد، ترسناک و دروغین است.
علیپور بیش از ۵۰ سال سابقهی فعالیّتِ ادبی دارد، و با مجموعههای متفاوت و متعددی چون: "سببابه"، "الواح شفاهی"، "گیاه کهکشان" و... یکی از کارنامههای اثرگذار شعر معاصر را رقم زده است.
دوستان عزیزم
صمیمانه از شما دعوت میکنم به مجلهی کلمات (نشریه کارگاه شعر) بپیوندید:
Telegram
مجله ادبی-هنری کلمات
***🔹️***«کلمات» خانهی انسان است، انسانی که در خانه نمیگنجد! انسانی که منزل به منزل به منزل سفر میکند تا در منزلی قرار بیابد، حال که منزلتش در بیمنزلیست. این ضیافت، ضیافت دیگریست! تو اینجا به قلهها آمدهای تا خودت را فتح کنی. در این سفر سعی بر آن است که…
?اِگناتیوس اِنطاکی: او را محکوم کردند و در کلوسئوم توسط شیرها خورده شد.
.
.
در زمان حکومت تراژان (مارکوس اولپیوس نروا ترایانوس (۵۳ میلادی - ۱۱۷ میلادی) امپراطور قانونی وضع کرد که طی آن یک فرد مسیحی اگر به طور رسمی گزارش میشد، محکومیت او مرگ بود. البته امپراطور مرد رئوفی بود، منتها به خاطر قدرشناسیاش به خدایان غیرمسیحی که پیروزیهایش در #داسیانس و #سیتیانس را مدیون آن ها میدانست، اجازه مرگ مسیحیانی که به طور آشکارا به #الوهیت این خداها اعتراف نمیکردند را صادر میکرد.
.
.
طبق این افسانه #تراژان دستور مرگ اِگناتیوس را صادر کرد. بنابراین او دستگیر و به روم فرستاده شد؛ در آنجا هم #کلوسئوم را پُر از حیوانات وحشی کرده بودند. او در ۲۰ دسامبر روز آخر بازی ها و قبل از این که نامه امپراطور به مامور اجرایی برسد، به کلوسئوم رسید و با دستور مامور اجرایی زندان بان با عجله به کلوسئوم رفته و شیرهای درنده را آزاد کرد، این حیوانات هم بلافاصله اِگناتیوس را دریده و کشتند.
.
.
نکته: اِگناتیوس اِنطاکی، اسقف انطاکیه، کشیش حواری، شاگرد حواری یوحنا و سومین اسقف انطاکیه بود.
نقاش: چزاره فراچسکو، رم
?شعر نیستی
خورشید نقاله ای ست فرو رفته در افق
این شب را
از هر زاویه ای نگاه می کنم تاریک است.
به اعماقم پرت می شوم
می دانم پنجره ها
مرگ های زیادی را به خود دیده اند
پنجره هایی که با لباس توری سفید
بارها حقیقت را تار کردند
و حالا افسوسی کهنه
رویشان نشسته!
چراغ ها یکی یکی
روشن می شوند
انگار کسی قصد مردن ندارد
همسایه ی روبه رو
شکست هایش را پای شب بوها می ریزد و
دور می شود از
لاله عباسی هایی که حالا لال شده اند
من حالم خوب است
با اینکه جاذبه موهایم را می کشد و
پوست سرم
سرم فریاد می زند و
درد از دهانش روی کوچه پاشیده
اما تو همین حالا
زغال های خاموش را در دستت بگیر و حس کن سوختن چگونه
اندوه درخت ها را سبک کرده است!
چرا هیچ کس یادمان نینداخت
نباید عشق را یک جا
کف دست آفتاب بگذاریم؟!
چرا همین حالا
سرخی گونه هایم را گمانه نمی زنی
تا کشف بی رنگی پوست
و تکاندن خاک رس از چهره ام؟
چهره ای
که
از
طبقه ی
هشتم
روحم
آویزان شده است.
اما تو مقصر نیستی
هر گل به وقتش
خود
زندگی را پرپر می کند.
برای خواندن داستان واقعی این شعر
می توانید به صفحه ام در اینستاگرام مراجعه فرمایید
@adelehrafaee
?نقد و بررسی آثار مارک روتکو?
@mtsra
?ناگهان احساس میکنم که همه
تنهایم گذاشتهاند و رفتهاند
شاید نامِ دیگرِ مرگ همین باشد
هیچگاه نمیدانستم که از تنها مردن اینهمه میترسم
زمان چهگونه جای مرا خواهد گرفت؟
#شهرام_شیدایی
بخشی از شعر
از کتاب آتشی برای آتشی دیگر
?"برائورون کمی از شهرِ ماراتون فاصله دارد، گفته میشود که ایفیگنیا، دختر آگاممنون، از دست تائوریها با تصویری از آرتمیس فرار کرد و به این مکان رسید. گفته میشود که او تصویر را اینجا رها کرد و خودش به آتن و سپس به آرگوس رفت. این "xoanon" مربوط به آرتمیس، یک شی باستانی است ولی من بعداً اعلام میکنم که به نظرم چه کسی شی را از دست بربرها در آورده است (شرح پوسانیاس از یونان، ۱.۳۳).
.
.
نقش حاضر، نقش برجسته نذری با نقش زئوس و سه خدای آپولونی، یعنی لتوِ و فرزندانش، آپولو و آرتمیس است. در این تصویر، زئوس نشسته در سمت چپ نقش برجسته نشان داده شده است. او هیمتیون (رَدا) به تن دارد که فقط قسمت پایین بدنش را میپوشاند. بازوی راست او به گونهای بلند شده است که نشان میدهد عصایی را در دست گرفته است. عصای او به احتمال زیاد رنگی است. دیگر خدایان نیز در مقابل زئوس در سمت راست ایستادهاند. لِتو یک پِپلوس (لباسی سنگین از جنس پشم) با چینهای زیبا و هیمتیون (رَدا) که بخشی از سر او را پوشانده است، به تن دارد. نیزهای که در دست چپ دارد نیز رنگی است. آپولو ریش ندارد و هیمتیون (رَدا) او دور بازوی چپش پیچانده شده است و قسمت بالایی بدنش را آشکار میکند.
.
.
آرتمیس یک کیتون (لباسی سبک، معمولاً از جنس کتان) پوشیده که به دور کمرش بسته شده است. او ظاهراً به سمت چپ میدود اما سرش به سمت جهت مخالف است. او احتمالاً افسارهای برنزی را در دستهای خود نگه داشته است. پای دو حیوان در انتهای سمت راست نقش برجسته نیز قابل تشخیص است. آخرین نفر در این نقش به احتمال زیاد ایفیگنیا که سرش به طور جداگانه باقی مانده، است. به نظر میرسد که کل ترکیب بندی تحت تأثیر مجسمه پارتنون، شاهکار دوره کلاسیک است.
.
.
نکته: به نظر می رسد که برائورون تا حدی زیادی متروکه و محل اکتشاف نیز مدفون بوده است. در نتیجه، سیلاب ناشی از یک رودخانه ی نزدیک، شهر را حفظ کرده است.
.
.
Xoanon:
یک نقش مذهبی ساخته شده از چوب است. به نظر یونانیان باستان این گونه اشیای مذهبی، اعم از هنر صورتگری یا مجسمه سازی، با دِدالوس افسانهای مرتبط بود.
.
.
?پوسانیاس: پوسانیاس نویسنده و جغرافیدان یونانی و اهل لیدیه است که در سدهٔ دوم میلادی زندگی میکرد.
کشف نقش برجسته خدایان در سال ۱۹۵۸ میلادی در حین حفاری در برائورون در حومه آتن، ۴۲۰-۴۱۰ قبل از میلاد
?حقایقی ارزشمند و خواندنی در مورد زندگی و هنر میکل آنژ این نابغه ی رنسانسی?
@mtsra
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 day, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 4 weeks ago