شعر ناب

Description
تابستان میگذرد
و خاطرات داغش را
بر دل #پاییز میگذارد
پاییزِ آشفته سر
دلتنگ میشود
زرد میشود
میبارد
و عاشق می شود ...
تاسیس کانال (۱۴۰۲/۱۰/۱۴)

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

7 months, 2 weeks ago

در مـوی تو محکـوم شده شب به درازی
      مـوهای تو تا هست، به یلدا چه نیازی؟!

جـز چشـم تو در هیـچ کجـا شعبه ندارد
      یک شعبـه زده عشق و هزاران متقاضی

از زاویه‌ی اهل هنـر چشم تو شعر است
      از  زاویه  اهــل  نظـر  مسـألـه‌  سازی!!!

آغـوش تو خشخاش و لبت الکل خالص
      همشیـره‌ی  کابـل  شده‌ای ، وارث  رازی

'عاقـل تـر  از آنیـم کـه دیوانـه نباشیـم'
      حـالا  کـه  شنیـدیـم  تو  دیوانـه‌  نوازی

از عشق همین بس که مرا همسفرت کرد
      دلخـوش به مسیـرند دو تا خـط مـوازی

مغــرور  شــو  به  گلـه  آهــوی  نگـاهـت
      باید  به   گرفتـاری  این   شیــر   بنــازی

من کـودکِ سلتـق که شدم سل به هوای
      عشـق تو که ســل مـی‌شکنـد آخـلِ بازی

@naab90

7 months, 2 weeks ago

تا ز اهل حیرتم خاطر پریشان نیستم
شمع بے فانوسم آن روزے که حیران نیستم

تیغ بے آبم به دست کارفرمایان عشق
چون رگ ابر بهارانم که گریان نیستم

همچو داغ عشق مے جویم دل صد پاره ای
لاله هر باغ و شمع هر شبستان نیستم

با خس و خاشاڪ عالم تازه رو برمے خورم
درلباس تلخ همچون آب حیوان نیستم

مے کنم گوهر به همت اشڪ تلخ خویش را
چون صدف در زیر بار ابرنیسان نیستم

مے رسانم خانه آیینه خود را به آب
چون سکندر در تلاش آب حیوان نیستم

برق آفت در کمین خرمن جمعیت است
تا پریشان خاطرم، خاطر پریشان نیستم

بید مجنونم لباس من بود موے سرم
از لباس شرم چون آیینه عریان نیستم

هر زمان در کوچه اے جولان وحشت مے زنم
همچو مجنون بار دوش یڪ بیابان نیستم

نیست از دار فنا اندیشه منصور مرا
آتشم از چوب دربان روے گردان نیستم

نقش امیدے که من از عشق دارم د رنظر
گر ببازم هر دو عالم را پشیمان نیستم

رزق مے آید به پاے خویش تا دندان به جاست
آسیا تا هست در اندیشه نان نیستم

سینه چون پروانه بر شمع تجلے مے زنم
چون شرار از صحبت آتش گریزان نیستم

بوته خارے مرا از دامن صحرا بس است
در قفس پیوسته از فکر گلستان نیستم

تا گریبان دامن از خار تعلق چیده ام
همچو بحر از خار و خس آلوده دامان نیستم

چون نباشم ایمن از درد بلند اقبال عشق
نزل خاصان است درد و من از ایشان نیستم

رهروان را مے دهم در چشم خود چون اشڪ جا
تشنه آزار چون خار مغیلان نیستم

همچو جان آثار من پیداست بر لوح وجود
گرچه پنهانم به ظاهر لیڪ پنهان نیستم

هیچ نقشے را نمے گیرم به غیر از سادگی
مهره موئین چرخ حال گردان نیستم

سایه دیوار رااز دور مے بوسم زمین
همچو شبنم خوش نشین باغ و بستان نیستم

آبهاے شکرین مصر غربت خورده ام
من حریف آب تلخ چاه کنعان نیستم

شربت بیمارے من گریه تلخ من است
چون هوس بیمار آن سیب زنخدان نیستم

این جواب آن غزل #صائب که مے گوید حکیم
من حریف باد دستیهاے مژگان نیستم

@naab90

7 months, 2 weeks ago

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم

تو کعبه‌ای هر جا روم قصد مقامت می کنم

هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری

شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم

گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم

گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم

گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنم

ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم

دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست

زان روزن دزدیده من چون مه پیامت می کنم

ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو

ای جان هر مهجور تو جان را غلامت می کنم

من آینه دل را ز تو این جا صقالی می دهم

من گوش خود را دفتر لطف کلامت می کنم

در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو

این‌ها چه باشد تو منی وین وصف عامت می کنم

ای دل نه اندر ماجرا می گفت آن دلبر تو را

هر چند از تو کم شود از خود تمامت می کنم

ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره گر

بنگر کز این جمله صور این دم کدامت می کنم

گه راست مانند الف گه کژ چو حرف مختلف

یک لحظه پخته می شوی یک لحظه خامت می کنم

گر سال‌ها ره می روی چون مهره‌ای در دست من

چیزی که رامش می کنی زان چیز رامت می کنم

ای شه حسام الدین حسن می گوی با جانان که من

جان را غلاف معرفت بهر حسامت می کنم

مولانا
@naab90

10 months, 1 week ago

آخرش این شعرها چون دار، من را می‌کُشد
طعم تلخ دوری از دلدار من را می‌کشد

عشق از روی نیاز و عشق از روی هوس
در سرم جنگ است؛ این افکار من را می‌کشد

قبل از هر تصمیمی وُ قبل از عمل‌کردن به آن
می‌نویسم از تو وُ این کار من را می‌کشد

چند وقتی می‌شود مضمونِ تکراری شده
مرگ یک شاعر! همین تکرار من را می‌کشد

واژه‌ها قهرند با من، مثل قبلاً نیستند
گر شود ذوقم چنین بیمار من را می‌کشد

بغض‌ها بین گلو تا خواب باشد بهتر است
بغص وقتی می‌شود بیدار من را می‌کشد

(بغض وقتی می‌رسد شاعر نباشی بهتر است)
بغض‌هایی که شده بسیار من را می‌کشد

آخرش احساس می‌میرد؛ عقل شاهی می‌کند
آخرش مابِینِ این اشعار من را می‌کشد!

#مجید_علیزاده

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌@naab90

10 months, 1 week ago

دزدیده چون جان می روی
              اندر میان جان من
                 سرو خرامان منی
                ای رونق بستان من

چون می روی، بی من مرو
      ای جان جان بی‌تن مرو
      وز چشم من بیرون مشو
                ای شعله تابان من

هفت آسمان را بردرم
       وز هفت دریا بگذرم
           چون دلبرانه بنگری
            در جان سرگردان من

تا آمدی اندر برم
شد کفر و ایمان چاکرم
        ای دیدن تو دین من
          وی روی تو ایمان من

بی‌پا و سر کردی مرا
بی‌خواب و خور کردی مرا
     سرمست و خندان اندرآ
           ای یوسف کنعان من

از لطف تو چو جان شدم
    وز خویشتن پنهان شدم
      ای هست تو پنهان شده
            در هستی پنهان من

#مولانای_جان

@naab90

10 months, 1 week ago

جان من عشق تو را چیدن و دیدن هنر است.
باهمہ عشوہ گرے , بر تو رسیدن هنر است.

هرچہ هم ناز ڪنے , ناز ڪشت خواهم بود.
نازنینا بہ خدا ناز ڪشیدن, هنر است.

دل من تنگ شد و چارہ آن روے تو شد.
روے تو دیدن و آن را نگزیدن , هنر است.

من غرور تو ام اے ڪبڪ خرامان بہ خدا,
سخن عشق ز حرف تو شنیدن, هنر است.

تو درخت خوش این باغے و من مے دانم,
زان همہ میوہ یڪے, زان همہ چیدن هنر است.

ڪام من در طلب لعل لبت ڪام گرفت.
نازنین ڪام دل انگیز چشیدن, هنر است.

گل مریم , زشمیمت شدہ ام مست و خراب.
بے مے و بادہ اگر مست شد این تن, هنر است

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
@naab90

10 months, 2 weeks ago

*?*هر دانشجویی به یه همچین فولدری احتیاج داره که پر باشه از فیلم‌های آموزشی، مقاله و ابزارهای مورد نیاز.

?این فولدر کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی.زبان.ادبیات داره و کلی اطلاعات مفید و فرصت‌های شغلی بهتون میده

فقط کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنی ?https://t.me/addlist/sU2r9GPlwoMwZmM0 وبامعرفی کانال ویژه امروز:

? پنج هزار ساعت کارگاه تخصصی روانشناسی رایگان و نیمه رایگان همراه با مدرک دانشگاه علوم پزشکی ایران**https://t.me/rooeen_ravan

10 months, 2 weeks ago

محو چشمان توام محبوبِ زیبا روی من
بـا نگاهـت زیر و رو کردی مرا بانوی من

در پـس ِ بـاغ ارم در انتظـارت مـانده ام
تا بیایی بلکه بیرون ای گل خوشبوی من

شهــره ی باغ اقاقی بهتـر از شبنـم بریز
عطـر ناب دامنـت را بــر تــن زیلـوی من

ازهوس هرساله‌گنجشک‌درختت میشوم
تـا بگــردانی لبـت را بــاغ شفتـالـوی من

بـا خیـالـت می نشینـم در کنـار بـاغ گل
تا که بگـذاری سرت را بـر سر زانوی من

در نبودتﺁنچنان ﺁﻫﯽ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺵ
آسمان آتش گرفت ﺍﺯﻫﺎﯼِ ﺑﻌﺪﺍﺯﻫﻮﯼ ﻣﻦ

نوجوانی رفـت و آثارِ کهـن سالی رسید
بویِ پیری می دهد رنگ سفید ِموی من

لااقــل بانو عسل امشب به سروقتم بیا
تابه دورت حلقه گردد پیچک بازوی من

#علی_قیصری
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
@naab90

10 months, 3 weeks ago

یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او

با حق صحبت من و عهد قدیم خویش
یادم نکرد یار قدیمی که یاد از او

دلشاد باد آن که دلم شاد از اونگشت
وان گل که یاد من نکند یاد باد از او

حال دلم حواله به دیوان خواجه باد
یار آن زمان که خواسته فال مراد از او

من با روان خواجه از او شکوه میکنم
تا داد من مگر بستد اوستاد از او

آن برق آه ماست که پرتو کنند وام
روشنگران کوکبه بامداد از او

یاد آن زمان که گر بدو ابرو زدیی گره
از کار بسته هم گرهی میگشاد از او

شرم از کمند طره او داشت شهریار
روزی که سر به کوه و بیابان نهاد از او

شهریار
@naab90

10 months, 3 weeks ago

بیا ای نازنین یارم ، پریشان گشته افکارم
بیا آغوشِ خود بگشا ، که من دلتنگِ دیدارم

تمامِ شب نمی‌خوابم ، از این رویا به آن رویا
اگر تا صبح بیدارم ، بدان گم کرده‌ای دارم

گرفته غم وجودم را ، ولی با گریه می‌خندم
سرشک از دیده می‌گیرم ، من آن لبخندِ بیمارم

هزاران دردِِ شاعرکُش ، دلم را کرده ویرانه
چگونه خو کنم با غم ، که خود اندوهِ بسیارم

سرانگشتم به رقص آمد ، ازآن شعری که نجوا شد
صدایت همزمان شوری ، به سنتور و دف و تارم

اگر ماندم ، اگر رفتم ، اگر از عاشقی گفتم
حلالم کن تو هذیانم ، که من بیمار و تبدارم

به یاد آور همان روزی‌ ، که با من عهدِ دل بستی
که من هم بر سَرِ پیمان ، چو فـرزانه وفادارم

امیدم بودنت بود و ، دلم لبریز از احساسَت
بیا تا وقتِ جان دادن ، بگویم دوستت دارم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@naab90

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago