" هوشنگ ابتهاج "

Description
"همه آفاق گرفته‌ست صدای سخنم "

کانال تخصصیِ اشعار استاد #هوشنگ_ابتهاج
متخلص #ه_ا_سایه
و
دیگر #اشعار کهن و معاصر
«این کانال رسمی #نمیباشد» و صرفا برای طرفداران استاد تاسیس شده..استاد هیچ صفحه رسمی #ندارند
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago

1 month, 3 weeks ago

.
دیدم و می آمد از مقابل من دوش
خنده تلخی نهاده بر لب پر نوش
آه کز آن خنده آشکار شکفتم
بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم
ناله فرو ماند در پس لب خاموش
غم زده چون ماهتاب آخر پاییز
دوخته بر روی من نگاه غم انگیز
دیگر در خنده اش امید و صفا نیست
راحت جان نیست عشق نیست وفا نیست
دیگر این خنده نیست نغز و دلاویز
می نگرم در خیال و می شنوم باز
می رود و می دهد به گوش من آواز
بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

1 month, 3 weeks ago

تصنیف غریبانه از غزل زیبای استاد ابتهاج
با صدای همایون شجریان تقدیم شما همراهان گرامی

@hoshang_ebtehhaj 🌹🌹🌹

1 month, 3 weeks ago
2 months ago

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله این کهنه کمان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چقدر فاصله ی دست و زبان است

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کن افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

2 months ago

ندیدی تو آن درد بیدادگر
پسر غرق خون روی دست پدر

از آن نعرهٔ درد و فریاد کین
بلرزد دل کوه و پشت زمین

همه تن نباشم چرا گریه ناک
که صد شاخه از من جدا شود چو تاک

چرا خون نبارد از این سرگذشت
که یک عمر در خون و خنجر گذشت

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

2 months, 1 week ago

[عظیمی]:
امشب سایه به یاد مادرش افتاد.
اینکه وقتی از تهران برمی‌گشت،مادرش با هیجان و شوق وصف‌ناشدنی آغوش می‌گشود و «امیر جان»،«امیر جان»گویان به سوی او می‌دوید.
پیرمرد هشتاد و چند ساله مثل کودک می‌گریست.
عاطفه هم به یاد مادرش افتاده بود و یواشکی اشک می‌ریخت؛ هر دو به درد می‌گریستند.
[عاطفه]: خیلی دلتنگِ مادرتون می‌شین؟
[سایه]: خیلی... خیلی زیاد!
[عظیمی]: درد و گریه و خنده در صورت سایه به هم آمیخته شده است. در توان من نیست که حال و حالت این پیر پرنیان اندیش را توصیف کنم.
[سایه]: مادرم می‌مرد واسه‌ی من. منو با نذر و نیاز بزرگ کرد... من تو اون بیت که در خطاب به مادرم گفتم:

درین جهانِ غریبم ازآن رها کردی
که با هزار غم و درد آشنام کنی

واقعاً مادرم اگه تصوّر می‌کرد که چه بلاهایی قراره به سرم بیاد،‌ بیچاره همون روزها از وحشت می‌مرد.
[عظیمی]: گریه و گریه و گریه...

نمی‌رود ز دل من صفای صورت عشق
وگر بر آینه،بارانِ گَرد می‌آید

?پیرپرنیان اندیش - در صحبت سایه
در خطاب به مادر - ص 32
@hoshang_ebtehhaj

2 months, 1 week ago

آسمان زیر بال اوج تو بود،

چون شد ای دل که خاکسار شدی؟

سر به خورشید داشتی و،دریغ

زیر پای ستم غبار شدی!

ترسم ای دلنشین دیرینه

سرگذشت تو هم ز یاد رود!

آرزومند را غم جان نیست

آه، اگر آرزو به باد رود!

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago