?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago
قربونت برم خدا نذار اونجایی که نباید، وا بدیم.
اگه چک نمیکنین کانالو
لفت دادنتون باعث خوشحالی ما میشه
من به ویو اینجا اعتراض دارم
تراپی چیه وقتی تو ماشینِ پارک شده زیر بارون باهم حرف بزنیم.
حمایت
@khodam_106
بودنت بوی نارنگی میده عزیزدلم.
نمیدونم، شاید از من قشنگتر صدات میزد، خب من آخه وقتی صدات میزدم، میترسیدم آره، میترسیدم نکنه کسی بشنوه، کلمات روح دارن، من تمامِ روحم، تمامِ روحم رو میریختم تو صدام تا صدات کنم، میترسیدم چشم بخوریم. شاید لطیفتر از من دست میکشه رو موهات، آخه کی قدرِ…
نمیدونم، شاید از من قشنگتر صدات میزد،
خب من آخه وقتی صدات میزدم، میترسیدم
آره، میترسیدم نکنه کسی بشنوه، کلمات روح دارن،
من تمامِ روحم، تمامِ روحم رو میریختم تو صدام تا صدات کنم،
میترسیدم چشم بخوریم.
شاید لطیفتر از من دست میکشه رو موهات،
آخه کی قدرِ من پیچ و تابِ موهات رو بلده؟!
باباجان، جاده چالوس هم که میخوای بری،
اگر بار اولت باشه باید شاگرد ببری، شاگردِ کاربلد،
شوخی نیست که، پیچ و تابه، پستی بلندیه،
خطرناکه، آها، موهات رو میگفتم، آره خلاصه،
تکیه بر جایِ بزرگان نتوان زد به گزاف
هرچند که،
همون جا هم غصب شد از من، حواسم رفت پیِ
فراهم کردنِ سریرِ پادشاهی، حس کردم وقتی
دارمت، این سرزمینِ مُلکِ دلت، تا ابد ور دلمه!
ناغافل رقیبان پیشدستی کرده، می و ساغر و
جام و باده و یار و پریِ قصه رو باهم قاپیدن!
شاید وقتی قدم میزنید، دستت رو که میگیره،
امنتره واست، قدم هاش قرص و محکمتره،
چی؟! من؟! من که هیچی، من از وقتی رفتی،
زانو هام یارایِ ایستادن ندارن، آخه میبینن
نیستی، میبینن دیگه ایستادن فایده نداره،
میایستادم تا نورِ ملایم خورشید نیازارد چشمانِ
حریرآسا و دلربایِ تورا، حالا که نیستی، نه زانو
توانِ واقف گشتن را دارد نه دل قوتِ سائر گشتن.
نکنه اصلا بیشتر از من دوس .. نه! این یکی رو
بهت قولِ مردونه میدم اشتباه میکنه، بابا اصلا
کسی تو این دنیا پیدا نمیشه قدِ من تورو بخواد،
من از خودم بیشتر میخواستمت، یعنی انگار در
من دو نفر تو را میخواست، یکی خودم، و دیگری
دلم، یادمه یبار بهت گفتم چرا دستات یخه؟!
برگشتی گفتی شاید واسه خاطرِ اینه که تو
گرمشون کنی، بعد نگاهت رو دزدیدی، میخوام
ببینم یعنی الان اونم اگر دستات رو بگیره، هیچی،
ولش کن اصلا، بیا حرفِ خودمون رو بزنیم،
نمیدونم چیشده این چندوقته همش دلم آشوبه،
صبح تا شب مثلِ دیوونه ها با خودم فکر میکنم،
اگه مثلِ من مراقبت نباشه چی؟! بعد با خودم
میگم حواسش هست، اگه نباشه که نمیمونه
پیشش، ولی بازم خودت بشو قاضیِ این دادگاه،
خداوکیلی کی مثلِ من حواسش بهت بود؟! یبار از
دمِ یه بستنیفروشی رد شدیم، زمستون بود، هوا
سرد، زمین یخبندون، پشت فرمون رد نگاهت رو
که دنبال کردم دیدم اونجارو نگاه میکنی، زدم
بغل با دوتا بستنی برگشتم، چشمات برق میزد از ذوق،
اصلا من حاضر بودم جونم رو بدم، همین
برقِ چشمات رو ببینم، لبخندت قشنگ بودا، خیلی هم قشنگ بود،
ولی چشمات یچیزِ دیگه بود وقتِ
خندیدن، بقولِ این شاعرا انارِ دلم ترک برمیداشت
با خندیدنت و دانه دانه هایش، در رگ هایم
جریان مییافت و تا مدت ها این اکسیرِ
جوانسازِ جلادهندهی جان مرا میساخت،
در کل قضیه اینه که بنظرم زوجِ برنده سال،
من و تو میشدیم به یه شرط که اونم موندنت
بود، نخواستی، نتونستی، حالا هرچی، نشد دیگه!
کاش مثلا میشد منم بگم شد شد، نشد نشد، ولش
کن، ولی خب شما بیا ریشه رو از درخت بگیر،
قلب رو از بدن بگیر، تخته سیاه رو از معلم بگیر،
چمیدونم موج را از دریا، عشق را از آدم،
نمیشه دیگه، نداردِ بازیه اصلا!
حالا من نمیدونم با همه این تفاسیر، شاید جناب
سعدی قشنگتر بتونه منظور من رو برسونه، اونجا
که میگه، ببین که از که بریدی و با که پیوستی!
خداوکیلی من کجا و اون کجا، نه که من خوب
باشم، ولی من خوبِ تو بودم، یعنی وقتی بودی،
در تکاپویِ ارائه بهترین ورژن از خودم بودم،
نسخهای که حضورت واسه دردهام میپیچید،
فقط تو داروخونهی خودت پیدا میشد، با همون
غصهی زلفت به از هزاران مرهم و اینقرتیبازیا ...
هی میشینم مینویسم، هی تهش میگم خب حالا،
گیرمم نوشتی و فرستادی، وقتی نمیرسد به دستِ
آن که باید چه فایده؟! ذهنم خالی میشه درعوض،
پاییزه و نوشتن بابا، پاییز سرش درد میکنه واسه
درد و دل کردن، میاد میشینه یه چایی میده
دستت، میگه خب بگو ببینم دردت چیه؟! بعد
خودش به عنوانِ موسیقیِ متن صدای بارون پلی
میکنه، افکت میندازه برگ ها خش خش صدا
میدن، نورِ آفتاب رو کم میکنه، سایه روشنِ ابرارو
تنظیم میکنه واست، اصلا عجیبه این پاییز، عجیبه.
آدمیزاد زندست به همین دلخوشیایِ ریز.
برای قلب من نیز دعا کنین لطفا
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago