️مهدی خدابخش📚

Description
طعنه می‌زنی که شعرهای من روانی‌اند؟!
کو دلیلِ جالبی برای شعرِ خنده‌دار؟!
.
.
.
پیج اینستاگرام:
https://instagram.com/mahdikhodabakhsh?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
.
.
.
ارتباط با ادمین:
@mahdi_61m
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

8 months, 1 week ago

این دل دیوونه کجاست...؟
#شهره

8 months, 1 week ago

خواننده: ارغوان
ترانه: مهدی موسوی
ملودی و تنظیم: سهیل خدابنده
میکاپ آرتیست: میلاد بیوتی

8 months, 2 weeks ago

واسه #رفیق ❤️❤️

10 months, 3 weeks ago

خودم را خودکشی کردم در این دنیای بی‌قانون
از این دنیای نفرینی، تشکّر!... واقعاً ممنون!
.
مهدی خدابخش
.
#کیانوش_سنجری

11 months, 1 week ago

چقدر قرص مسکّن؟! چقدر مُهر سکوت؟!
رسیده درد به عمقِ... به عمقِ عمقِ عصب
.
#سید_مهدی_موسوی

11 months, 1 week ago

اگر که درد، از این گریه تا عصب برسد
اگر که عشق، لبالب شود به لب برسد

که سال‌ها بدوی، قبل خطّ پایانی
یواش سایه‌ی یک مرد از عقب برسد

شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود
که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد!

که هی سه‌نقطه بچینی اگر... ولی... شاید...
کسی نمی‌آید، نه! کسی نمی‌آید

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2

1 year, 1 month ago

Masochism
Poem:  Mahdi Khodabakhsh
Music & Singer: Arsalan yarmohamamadi
Cover Art: Mahdi Khodabakhsh
.
.
اجرای شعری از من (مازوخیسم) با اجرای برادر هنرمند و نازنینم #ارسلان_یارمحمدی
.
.
باران...، خیابان...، برف...، تب...، نُت‌های ویروسی...
تصویر گنگِ آسمانم در تمِ طوسی
.
از پشتِ قابِ پنجره جِر‌خوردنم از سوز
اعدام فریادم به دست زوزه‌ای مرموز!
.
بر روی تختی که لبالب بوی غم دارد
جوّ اتاقی که خودم را توش کم دارد!

با دوستانِ هم‌اتاقیِ خودم خوبم
هم‌صحبتیِ قرص‌ها با مغزِ معیوبم

هرشب رفاقت‌های مغزم با در و دیوار
خوشحالم از این رابطه، هرثانیه یک‌بار!

از بوسه‌های مُشتِ من بر نااُمیدی‌ها
با رقص تانگو روی فرش خُرده سی‌دی‌ها!

دارد صدای پای تو از دور می‌آید
دارد دراکولای ذهنم بچه می‌زاید

سرگیجه دارم از شب و تکرارِ فندک‌ها
در مغز سنگینم صدای جیرجیرک‌ها
.
خاموش کن از زندگی سیگنال‌هایم را
فندک بزن، خاکستری کن بال‌هایم را

ای‌کاش در دستت به‌جای گُل طنابی بود
در استکانِ قرص‌هایم ردّ خوابی بود!

روشن نمی‌شد چشمِ من با آفتابِ تو
پیدا نمی‌کردم خودم را در سرابِ تو

دسته‌گُلَت شلّاق می‌شد بر تنِ زارم
ارباب من! دستِ تو باشد بندِ افسارم

اربابِ من! فحشم بده... دستور... فرمانی...
حُکمت برایم لازم‌الاجراست! می‌دانی؟
.
له کن غرورِ مضحک این مردِ تنها را
وقتی که می‌پیچد به شب، از درد، غم‌ها را

خالی‌ترین بازنده‌ هستم در اتاقی که...
می‌سوزم از در بَستَنَت مثل اجاقی که...
.
تو رفتی و من باز هم با قرص‌ها جورم
با الکلِ آغشته با سم از خودم دورم

بعد از تو با یک بسته تیغ و قرص در اِحرام
راهی شدم سوی طوافِ وانِ در حمّام!
.
باید دوباره آخرین قربانی‌ات باشم
پایان تشویش شب طولانی‌ات باشم

این درد شاید آخرین تزریقِ مورفین است!
باید بخوابم! پوچی‌ام از مرگ‌، سنگین است

#مهدی_خدابخش

Telegram

attach 📎

1 year, 1 month ago

ای لحظه‌ی عزیمت من، از من!
ای شانزده دقیقه‌ی طوفانی
ای «آخرین صدای صداهایم»
ای مکث روی نقطه‌ی پایانی

پیدای از تمام جهان، پنهان!
ای دوزخِ فرشته‌تر از انسان
ای حسّ خلسه‌آور اطمینان
در گرمی لباس زمستانی

ای «ساعتِ چهارِ» هماغوشی
ای حرف‌های موقع خاموشی
ای غیرممکن است فراموشی!
مانند بوسه در شب بارانی

ای خارج از تصّور و محدوده
ای کشوری که مال خودم بوده!
ای انتهای آن‌همه بیهوده
ای «ابتدای این‌همه ویرانی»

ای انتظارِ پستچیِ در راه
دلتنگیِ عجیب‌ترِ هر ماه
ای لحظه‌ی فریب‌تر از روباه
ای حسّ خوبِ قبل پشیمانی!

هر صید توی دام، پر از ترس است
دنیای بی‌دوام پر از ترس است
خرگوش چشم‌هام پر از ترس است
باید مرا به سینه بچسبانی

«ای یار!» ای رهاشده از بسیار!
ایمان مطلقی وسط انکار!
تردید یک پیامبری انگار
بعد از نزول آیه‌ی شیطانی

ای آخرین رسیده به دادِ من
بی‌عقلی همیشه زیاد من
این پیک را بنوش به یاد من
پس زنده باد مستی و نادانی!

آواز می‌کنی نفسِ خود را
آزادیِ پُر از هوسِ خود را!
ترجیح می‌دهی قفس خود را
مانند یک پرنده‌ی زندانی

در چشم تو غمی‌ست که می‌دانم
باران نم‌نمی‌ست که می‌دانم
در تو جهنمی‌ست که می‌دانم
در من جهنمی‌ست که می‌دانی

ای بوسه‌هات شربت خواب‌آور
با من بمان در این شبِ ناباور!
یک شانزده دقیقه‌ی بی‌آخر
یک شانزده دقیقه‌ی طولانی...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2

1 year, 1 month ago

نه فرشته‌ای
نه پیامبری
که مرا از کابوس‌هایم
برساند به تخت

سکانسی از خواب‌های ترسناک
گیر کرده در گلویم
و با من به بیداری می‌آید

گویی هنوز دیروز است!

گویی سال‌ها پیش
در جنگی با خودم
مفقودالاثر شده‌ام
هیچ کس پیدایم‌ نمی‌کند
حتی خودم!

چند قرن سکوت کرده‌ام!؟

صدای در می‌آید

منصرف می‌شوم از
در انتظار گذاشتن مرگ

آشوبم
آسمان را بالا می‌آورم
زمین از زیر پایم می‌افتد

عقربه‌های ساعت
می‌چرخند در سرم
و من
به دقّت درد می‌کشم!

تخت مچاله‌ام می‌کند
و مثل کاغذی بی‌مصرف
دورم می‌اندازدم

باید فرار کنم
از این کابوس بیداری

کلید رهایی
قفل رگ‌هایم را
آرام باز می‌کند

ساعتم زنگ می‌زند
وقت قرص‌های برنجم شده

نارنجکی در سینه‌ام
منفجر می‌شود
خاطراتم ترک می‌خورند
می‌شکنند...

برنج‌ها در دلم شالیزاری به پا کرده‌اند

پرواز...
پایکوبی در شالیزار
و مثل کودکی
به خواب می‌روم
زیر مهتابیِ اتاق
.
.
#مهدی_خدابخش

1 year, 4 months ago

شعر و دکلمه: #مهدی_خدابخش

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago