𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago
چه اندیشیدی؟ به کجا واصل شدی و چه شنیدی که مرا مجنون دیدی؟ من تنها یک رودریگو تا به ابد خواهم ماند ، با این تفاوت که رودریگو اُتلو را جسمی کشت و پشیمان شد ، اما من تورا در سلول های تاریک روحم کُشتم. و همانجا به آغوش مرگ دادمت، بر سر مزارت یک تابلویِ غم گذاشتم تا یادِ تو را همیشه با غمی از روحم عجین کرده و عزیز بدارم ،
کشتمت، تا لاقل مرده ات برایم بماند!
و دستانم بر پیچ و خم جاده ی تنت چنگ میزند، بیمهابا.
بچه ها کجا فور میکنین؟ اگه چنلی دارید لینک بدید بهم منم بیام. http://t.me/HidenChat_Bot?start=2107923527
شاید در جایی که خواستیم لحظه ای نفسی از جان به در کنیم و لبخند بر کنج لبانِ بی لعاب خود بنشانیم. شایدهم در زمانی که خواستیم بمانیم و بسازیم با آدمی غریبه تر از تو. اما خوب میدانم که این لزجی که بر تن من از تو به ارث رسیده سهمِ من از تو نبوده. سهم من ، با این…
"رفتن و هرگز بازنگشتن"
نه. من همینجا که هستم میمانم. اما کمی غمگین تر از حد معمول، قدری آسیب دیده تر. میمانم که شاید سالها بعد، هنگامی که از من تنها تصویری مبهم به خاطر داری، گذرت به این کوچه و خیابان بیفتد. که شاید تمام معادلات بهم بریزد و دوباره مشامم بوی آن تن آشنا را از نو مرور کند. که شاید به اشتباه در پلاک بیستام آن خانهی قدیمی را بکوبی و من ثانیهای چشم بر هم نگزارم که نکند تو سرابی بیش نباشی، که نکند باز هم خواب میبینم. که شاید روزی روزکی بوسهگاه خود را بازیابم. من همینجا خواهم ماند، و برای خود خیال خواهم بافت و رؤیا مجسم خواهم کرد. تا آنگاه که به ریسمانی طویل مبدل شود و گردنم را احاطه کرده و مرا به سوی تو پرتاب کند. برای من حتی مرگ هم بدون تو، اوج ستمگریست.
چشمانم مبهوت توست، تورا مینگرم اما تو آنجا سکونت نداری.
می اندیشم چگونه میشود چینِ کنار چشمانت به هنگام لبخندهایت را از میانِ شیار های مغزم به دور بریزم؟ به یاد دارم زمانی که اشک هایت را به گونه ات روا کرده و من مثل حکایتی خطِ آن را بوسیدم ، میترسم ای محبوب به نور آغشته ی من ، میترسم به اندازه ی یک عمر ، نکند دگر نتوانم تورا بنگرم تا که شب شود و تو برایم لبخند بزنی؟ میترسم نکند مرزهای تن ات در تمامِ افکارم رژه روند تا که تو در من آمیخته شوی و من نتوانم تورا واضح در میان دستانم داشته باشم! میترسم نکند روزی بفهمم نامه هایم را تو نمیخواندی و با اشک هایِ کنار لبخندت آنان را سیر نمیکردی! میترسم که بفهمم در نهایت تو نیز رهایم خواهی کردی ، ای مرگ بر من که زیبایی شعر شدن و بودنت را با ترس هایی به دور از فتوحات زندگانی به زباله مبدل میکنم. واژگانم آنقدر در مقابل آرامش وجودت هر لحظه خویش را گریه میکنند که حتی نمیتوانم خالِ کنار گودیِ گردن تورا به رخ تمامی آدم ها کِشم. من آنقدر در از تو گفتن و نوشتن ناتوانم که هرگاه به تو می اندیشم تکاپویِ اشکانَم در پشت پلک هایم را شاهد میشوم، اما تا به کجا؟ نکند تا به ابد ناتوان در از تو گفتن بمانم و تو در نهایت از من نا امید شوی و بیندیشی که من نیازمندِ تو در ثانیه های این زندگانی بی طلوع نیستم؟ نکند روزی ناتوانی ام اشک هایت را بر گونه هایت گسیل کند؟ نکند این ناتوانی در گفتن تو را ز من همچون نسیم بهاری به دور دست ها ببرد؟ ای زیباترین موجود ، میبینی ترسیدن من هم عالمی دارد، حق با من نیست؟ آخر من بی تو تا به کجا میتوانم؟ نه عزیزترینم رهایم نکن حتی به هنگام رهایی.
نمیدانم به کدام جهنم سر بزنم و هبوط تورا با آتش آنجا مقایسه کنم تا این جوانه در سینه ام رهایم کند، نمیدانم چگونه نبودنت را برای چشمانم شرح دهم تا اشک را برای خود نگه دارند و سیلی بر گونه ام روا ندارد، نمیدانم چگونه پروانه های جاری در رگهایم را از خود برهانم…
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago