Science For ‌Life

Description
🌍 دنیای اطلاعات علمی

✅اخبار علمی از رشته های مختلف
🔭کیهان شناسی
🎆اختر شناسی
💉پزشکی
⚗️شیمی
🔬زیست
🔮فلسفه
فیزیکـــــــ
🔅با معتبرترین منابع
👇🏻🎋

@Science4Lifee
ارتباط با ادمین
@al1nazar1

لینک گروه:
@scienceforlife1
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 Monate, 3 Wochen her

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 Monate, 1 Woche her

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 Monate, 1 Woche her

2 months, 3 weeks ago

دلیل اصلی رواج ادعاهای شبه‌علمی در حوزه پزشکی به ماهیت این رشته بازمی‌گردد. به بیان دقیق‌تر غالب بیماری‌ها و عوارض پزشکی را می‌توان در سه دسته کلی جای داد: (الف) دسته‌ای که بهبودی خودبه‌خودی دارند؛ (ب) دسته‌ای که ذاتاً خود-محدودشونده هستند و دوره مشخصی را طی می‌کنند؛ و (ج) دسته‌ای که حتی در صورت وخامت و مرگ‌آور بودن، به ندرت از یک مسیر کاملاً نزولی و خطی پیروی می‌کنند. در هر یک از این سناریوها، انجام هرگونه «مداخله درمانی»، فارغ از میزان بی‌ارزش بودن آن مداخله، می‌تواند به شکل گمراه‌کننده‌ای «موثر» تلقی شود.

این مسئله زمانی واضح‌تر می‌شود که شما از منظر یک متخصص آگاه به طب فریبکارانه به موضوع نگاه کنید. برای سوءاستفاده از نوسانات طبیعی هر بیماری (و همچنین اثر دارونما)، بهترین زمان برای شروع درمان بی‌ارزش‌تان وقتی است که حال بیمار رو به وخامت می‌رود. به این ترتیب، هر نتیجه‌ای که حاصل شود را به راحتی می‌توان به مداخله‌ی فوق‌العاده و احتمالاً گران‌قیمت شما نسبت داد. اگر بیمار بهبود پیدا کند، شما آن را به حساب خود می‌گذارید؛ اگر وضعیتش ثابت بماند، ادعا می‌کنید که درمان شما جلوی بدتر شدن او را گرفته است. در مقابل، اگر حال بیمار وخیم‌تر شود، می‌گویید دوز یا شدت درمان کافی نبوده؛ و اگر بیمار فوت کند، تقصیر را به گردن خودش می‌اندازید که خیلی دیر به شما مراجعه کرده است.

به هر حال، موارد انگشت‌شماری که در آن‌ها مداخله‌ی شما با موفقیت همراه باشد، احتمالاً در خاطره‌ها باقی خواهند ماند (به ویژه اگر بیماری مورد نظر خود-محدودشونده باشد، که در این صورت تعدادشان هم کم نخواهد بود)، در حالی که اکثریت قریب به اتفاق شکست‌ها به دست فراموشی سپرده و نادیده گرفته می‌شوند. عامل شانس، تنوع و احتمالات فراوانی را ایجاد می‌کند که می‌تواند توجیهی برای موفقیت‌های پراکنده‌ای باشد که تقریباً در هر نوع درمانی مشاهده می‌شود؛ در واقع اگر اصلاً هیچ «درمان معجزه‌آسایی» وجود نداشت، آن وقت جای تعجب بود.

بخش عمده‌ی مطالب بالا در مورد شفادهندگان مذهبی، جراحان روح و طیف متنوعی از دیگر مدعیان درمان از پزشکان هومیوپات گرفته تا مبلغان تلویزیونی نیز قابل تعمیم است. برجستگی و نفوذ این دست افراد در جامعه خود استدلالی قاطع بر ضرورت تزریق و نهادینه‌سازی شک‌گرایی سالم در نظام آموزشی مدارس ما محسوب می‌شود؛ حالت ذهنی که به طور کلی با ریاضی‌نابلدی در تضاد و ناسازگاری است. (با این وجود، تأکید می‌شود که منظور من از اتخاذ این نگرش تحقیرآمیز نسبت به این شارلاتان‌ها، به هیچ وجه ترویج نوعی علم‌باوری جزم‌اندیشانه و انعطاف‌ناپذیر یا نوعی بیخدایی سطحی و ساده‌لوحانه نیست. به تعبیر شاعر شهیر هوارد نمروف، مسیر طولانی از اعتراف به الوهیت تا ابراز ندانم‌گرایی و سپس رسیدن به نقطه‌ی انکار مطلق وجود دارد و در این گستره‌ی وسیع، فضای کافی برای افراد منطقی فراهم است تا احساس آسودگی و آرامش داشته باشند.)

~ جان آلن پائولوس
@science4lifee

2 months, 3 weeks ago

بهترین پادزهر برای طالع‌بینی و به طور کلی برای شبه‌علم، همان‌طور که کارل سیگن نوشته؛ علم واقعی است؛ علمی که شگفتی‌هایش به همان اندازه حیرت‌انگیز هستند، اما فضیلت افزودهٔ احتمالاً واقعی بودن را نیز به همراه دارند. در نهایت، آنچه یک پدیده را به شبه‌علم تبدیل می‌کند، غیرمنطقی بودنِ نتایج آن نیست؛ بلکه حدس‌های تصادفیِ موفقیت‌آمیز، اقبال مساعد، فرضیه‌های نامعمول، و حتی اندکی زودباوری در ابتدای کار، همگی در علم واقعی نیز نقش ایفا می‌کنند. شبه‌علم‌ها در جایی دچار شکست می‌شوند که نتایج خود را به بوته‌ی آزمایش نمی‌گذارند و آن‌ها را به شیوه‌ای منسجم با دیگر گزاره‌هایی که در برابر بررسی دقیق تاب آورده‌اند، پیوند نمی‌دهند. برای من دشوار است که تصور کنم، برای مثال شرلی مک‌لین واقعیت پدیده‌ای که ظاهراً فراطبیعی به نظر می‌رسد، مانند کانال‌کشی در حالت خلسه را صرفاً به این دلیل رد کند که شواهد کافی برای اثبات آن وجود ندارد یا توضیح جایگزین بهتری برای آن ارائه شده است.

~ جان آلن پائولوس
@science4lifee

2 months, 3 weeks ago

به گمان من دلیل آخر این است که طالع‌بین‌ها در جلسات خصوصی از روی حالات چهره، رفتارها، زبان بدن و غیره، سرنخ‌هایی در مورد شخصیت مراجعان به دست می‌آورند. به داستان مشهور هانس باهوش توجه کنید؛ اسبی که به نظر می‌رسید توانایی شمردن دارد. مربی‌اش یک تاس می‌انداخت و از او می‌پرسید چه عددی بر روی تاس نمایان شده است. هانس با آرامش دقیقاً به تعداد عدد مورد نظر زمین را با سُم خود لمس می‌کرد و سپس از حرکت باز می‌ایستاد، که این امر موجب حیرت و شگفتی فراوان تماشاگران می‌شد. با این حال، آنچه کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت، این بود که مربی درست مانند یک مجسمه سنگی کاملاً بی‌حرکت می‌ایستاد تا زمانی که اسب به تعداد صحیح ضربه بزند؛ سپس چه آگاهانه و چه ناخودآگاه اندکی حرکت می‌کرد و همین حرکت باعث توقف هانس می‌شد. در واقع اسب منبع اصلی پاسخ نبود، بلکه تنها بازتابی از دانش مربی نسبت به پاسخ محسوب می‌شد. انسان‌ها نیز اغلب به طور ناخواسته نقش مربی را برای طالع‌بینان ایفا می‌کنند؛ طالع‌بینانی که درست مانند هانس نیازهای مراجعان خود را بازتاب می‌دهند.

~ جان آلن پائولوس
@science4lifee

4 months, 3 weeks ago

اگر هزار نامه که روی هر کدام یک آدرس نوشته شده را با هزار پاکت که روی آن‌ها هم آدرس نوشته شده، کاملاً قاطی کنیم و بعد به صورت شانسی هر نامه را داخل یک پاکت بگذاریم، تقریباً ۶۳ درصد احتمال دارد که حداقل یک نامه داخل پاکت درست خودش قرار بگیرد. @science4lifee

4 months, 3 weeks ago

یک مثال دیگر در احتمالات به ما نشان می‌دهد که چقدر ممکن است اتفاقات به ظاهر تصادفی در شرایط و موقعیت‌های مختلف خیلی هم رایج و معمول باشند. این مسئله معمولاً اینطوری تعریف می‌شود که فرض کنید تعدادی مرد به یک رستوران می‌روند و کلاه‌هایشان را به مسئول کلاه می‌دهند.…

4 months, 3 weeks ago

یک مثال دیگر در احتمالات به ما نشان می‌دهد که چقدر ممکن است اتفاقات به ظاهر تصادفی در شرایط و موقعیت‌های مختلف خیلی هم رایج و معمول باشند. این مسئله معمولاً اینطوری تعریف می‌شود که فرض کنید تعدادی مرد به یک رستوران می‌روند و کلاه‌هایشان را به مسئول کلاه می‌دهند. بعد از آن مسئول کلاه‌ها شماره‌هایی که به کلاه‌ها وصل کرده را کاملاً شانسی و بدون ترتیب قاطی می‌کند. چه احتمالی وجود دارد که دست کم یکی از مردها وقتی می‌خواهد از رستوران برود کلاه خودش را پس بگیرد؟ به طور طبیعی اینطور به نظر می‌رسد که اگر تعداد مردها خیلی زیاد باشد این احتمال باید خیلی کم شود. خیلی عجیب است اما تقریباً در ۶۳ درصد مواقع حداقل یک نفر کلاه خودش را پس می‌گیرد.

@science4lifee

10 months ago

Kruger_Evolution_and_Shopping.pdf

@science4lifee

10 months ago

وداع با ماما (قدرت و جایگاه)

~ امیر رحمانی
@science4lifee

10 months ago

وداع با ماما (عزاداری در حیوانات دیگر)

~ امیر رحمانی
@science4lifee

10 months, 2 weeks ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 Monate, 3 Wochen her

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 Monate, 1 Woche her

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 Monate, 1 Woche her