مصطفی باقرزاده(یزداد آوندگار)️️

Description
🔴برای آموزش، تهیه آثارم، انتقادات و خرید محصولاتمان به آیدی تلگرامی زیر رجوع کنید👇

@mostafabagherzadeh1374

🌎اینستاگرام👇

www.instagram.com/mostafabagherzadeh74

🌎بیوگرافیم در صورت سرچ توی گوگل(مصطفی باقرزاده نویسنده)
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 3 days ago

1 week, 2 days ago

🔻📝بعضی از ویژگی‌های دورۀ آموزشی زمستانه مصطفی باقرزاده ( #یزداد_آوندگار): ۱- افزایش انگیزه و اعتماد به نفس. ۲- آموزش به زبان ساده. ۳ـ بررسی دقیق تمرین‌ها و نقد آنها. ۴- آموزش مفید، کامل و جامع. ۵- مناسب برای هرسنی. ۶- مناسب برای تمامی ژانرها. ۷- آموزش اصول…

1 week, 2 days ago

روشی که شما صبحتان را آغاز می‌کنید، تعیین کنندهٔ قالب ذهنی و وضعیتتان در ادامه روز است. روزتان را با صبحی هدفمند، با برنامه‌ای متحول‌کننده و هدف‌محور شروع کنید که اگر این‌گونه باشد، تضمین می‌کنم که نهایت بهره را از روزتان ببرید. 

📙صبح جادویی برای نویسندگان
#نویسنده: #استیو_اسکات
@mostafabagherzadeh74

1 week, 3 days ago

گویند یک بار اینشتین در آمریکا با قطار در حال مسافرت بوده که مأمور قطار برای دیدن بلیت سر می‌رسد؛ اما اینشتین هرچه می‌گردد، بلیت را پیدا نمی‌کند. مأمور که این وضع را می‌بیند، می‌گوید: «حضرت استاد! کیست که شما را نشناسد و یا شک کند بلیت نگرفته‌اید. نیازی به نشان‌دادن بلیت نیست.» از کوپه او دور می‌شود. اینشتین سری به نشانۀ تشکر تکان می‌دهد. مأمور بعد از تمام‌کردن کوپه‌های دیگر آن واگن، نگاهی به عقب می‌اندازد و متوجه می‌شود اینشتین همچنان در حال گشتن است. برمی‌گردد و می‌گوید: «پروفسور اینشتین! گفتم که شما را می‌شناسم و نیازی به بلیت نیست، چرا باز هم نگرانید؟»
اینشتین جواب می‌دهد: «این هائی که گفتی خودم هم می‌دانم، دنبال بلیتمم تا ببینم دارم به کجا می‌روم!»
@mostafabagherzadeh74

3 months ago

خیلی‌ها فکر می‌کنند عاشق شده‌ام و شکست عشقی خورده‌ام و به همین خاطر ازدواج نمی‌کنم؛ امّا چنین نیست. شاید دوست داشته باشم عشق به جنس مخالف را تجربه کنم ولی من دنیای خودم را دارم؛ حرف‌هایم، فکرهایم و شاید نوشته‌هایم. من فقط در آنها زندگی می‌کنم. هر بار خودم را به جای یک نفر می‌گذارم. گاهی فریبم داده‌اند، گاهی مرا نمی‌‌فهمند، گاهی عذابم می‌دهند و...

#برشی_از_داستانِ : #سایه_سبز
#از_کتابِ : #اکنون
#چاپ: #دوم
#نشر: #ایجاز
#نویسنده : #مصطفی_باقرزاده
@mostafabagherzadeh74

3 months ago

#نکته‌های_نویسندگی

علت عدم موفقیت ما در بیان جملات درست، موقعِ نوشتن چیست؟ نپرسیدن پرسش به حد کافی و دقیق نبودن در تحلیل آنچه دیده‌ و حس کرده‌ایم! به عوض آن که با گفتن "دریاچه زیبا است" تکلیف را از سرخود باز کنیم، باید شدیداً خودمان را مورد پرسش قرار دهیم که چه‌چیز در این قطعه آب خصوصاً جذاب است؟ تداعی‌هایش چیست؟ چه واژه‌ای بهتر از زیبا آن را توصیف می‌کند؟ نتیجه ممکن است نبوغ‌آمیز نباشد؛ اما با جست‌وجوگری در نمایشِ تجربه‌ای اصیل، نوشتن بهتر پیش می‌رود. 

#آلن_دوباتن
📕هنر سیر و سفر
@mostafabagherzadeh74

3 months ago

امروز مجبور شدم به سربازی شلیک کنم که وقتی روی زمین افتاد اسم زنش را صدا می‌کرد: «ماریا! ماریا!»
بعد جلوی چشمانم مُرد. به گردنش آویزی بود که عکس عروسی خودش و دختر کم‌سنی در آن بود. حدس زدم ماریاست. از خودم بدم آمد.
  من معمولا پای افراد را نشانه می‌گیرم. سعی می‌کنم آنها را نکشم. فقط زخمیشان کنم تا دنبال ما نیایند؛ اما وقتی پای این سرباز را نشانه گرفته بودم، ناگهان خم شد و گلوله به سینه‌اش خورد.
حالا ماریای کوچکش چقدر باید منتظر او بماند. چقدر باید شال و پیراهن گرم ببافد که یک روز مردش از جنگ برگردد.
ماریا حتی نمی‌داند که مردش زیر باران برای آخرین بار فقط اسم او را صدا زد.
جنگ بدترین فکر بشر است. از بچگی فکر می‌کردم مگر آدم‌ها مجبورند با هم بجنگند و حالا می‌بینم بله. گاهی مجبورند؛ چون آنها که دستور جنگ را می‌دهند زیر باران نیستند.
میان گل‌ولای نیستند و با فکر چشمان سبز ماریا نمی‌میرند. آنها در خانه‌های گرمشان نشسته‌اند. سیگار می‌کشند و دستور می‌دهند. کاش اسلحه‌ام را به سمت رئیسانی می‌گرفتم که در خانه‌های گرمشان نشسته‌اند. بچه‌هایشان در استخر شنا می‌کنند و با یک خودنویس گران، حکم مرگ هزاران همسر ماریاها را امضا می‌کنند. راحت‌تر از نوشتن یک سلام.

#آندره_مالرو
@mostafabagherzadeh74

3 months ago

حقیقت ندارد زمانی که انسان پیر می‌شود
از رؤیاهایش دست می‌کشد؛ بلکه
انسان زمانی که‌ از رؤیاهایش دست می‌کشد
پیر می‌شود.

#گابریل_گارسیا_مارکز
@mostafabagherzadeh74

3 months ago

قلم به دست گرفتم که حرف حق بنویسم
هر آنچه را نتوان گفت بر ورق بنویسم
قسم به جان قلم خورده‌ام که نای قلم را
به دست‌گیرم و تا آخرین رمق بنویسم
بر آن سرم که به‌رغم محیط در همه‌جایی
هر آنچه حق بپسندد به حق‌حق بنویسم

@mostafabagherzadeh74

3 months, 1 week ago

#نکته‌های_نویسندگی

شما به عنوان یک نویسنده، هرگز موفق نخواهید شد؛ مگر اینکه یاد بگیرید به کلمات احترام بگذارید و توجهی تقریباً بیمارگونه به تفاوت های ظریف معانی آنها ایجاد کنید. زبان سرشار از کلمات قوی و گویا است. برای بررسی آن و پیدا کردن موارد مورد نیاز وقت بگذارید.

#ویلیام_زینسر

🔻📝برای آموزش کامل صفرتاصد نویسندگی به آیدی تلگرامی زیر رجوع کنید👇
@mostafabagherzadeh1374
@mostafabagherzadeh74

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 3 days ago