ء
دیدی یک‌وقتایی تلاش می‌کنی،
به تمامِ ریسمان‌های خدا چنگ می‌زنی تا درست بشه.
همون لحظه که خدارو به خدا قسم می‌دی،

ولی
نمی‌شه.
خب نمی‌شه.
نمی‌شه دیگه.

یعنی خودِ خدا هم نمی‌خواد درست بشه،
دیگه تو این‌ وسط چیکاره‌ای‌، بنده‌ی کوچک!

چونکه اینجاش خیلی✨✨ایه.0:37

چیز های زیادی هست که تو از آن ها بی‌خبری.هزاران هزار دفتر را سیاه کرده ام از داستان نبودنت.تمام نمیشود که.تو یک بار رفتی.دست هایم اما هر روز فراقت را شرح میدهند.نمیدانم.شاید یک روز سپردم آن هارا به دستت برسانند.یک روزی که دیگر از دوست داشتنت دست کشیده باشم.که دیگر هر شب با اشک هایم گند نزنم به برگ برگ آن دفترها.

صبح از ذوق زیاد ۴ صب پا میشی و شب از بغض زیاد خوابت نمی‌بره.این قانون زندگیه کیومرث.

نامه گرفتن بامزه‌ست. اما دیدن قیافه ی بوجی موجی آدما وقتی بهشون نامه میدی تو یه لول دیگه از حالِ خوبه.

منو از راه به در کن‌.من حریص اشتباهم...

اصلیه همونیه که وسط درس خوندن یادش میوفتی و نیشت ۳۵۷۹۹ متر باز میشه.

چقدر حس میشه جای خالی تو .

۲ آذر ۴۰۳ .?

کاش به جای همه کسایی بودم که هر روز می‌‌دیدنت.