«أللهُمَّ أدِّبنا بـِآدابَ المَهدی وَ خَلِّقنا بِأخلاقِ المَهدی وَجعَلنا مِنَ الفائِزینَ بـِلِقاءِ المَهدی وَ جعَلنا مِن خیر أنصارهِ و أعوانِهِ و شیعَتِهِ وَ خُلَصائِه و المُسْتَشهَدینَ بَین یَدَیْه بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد.»

در کتابِ خدا آمده که آن روز، همان روزِ ‌همهمه‌ی آدمیان ِخلقتِ در ابتدا تا انتها، همان روز که موهای سیاه، سفید می‌کند.. «..ندعوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ..» می‌خوانند تمامِ مردم را به پیشوایشان.. یک تفسیر از این آیه را گفته‌اند که منظور از [امامهم] همان کسی‌ست که انسان‌ها لحظه لحظه‌های زندگی‌شان را چه آگاهانه و چه ناخودآگاه به او اقتدا کرده‌اند و از او تقلید، و حالا که موقع دیدن آنچه عمل می‌کردند شده، به امام‌شان خوانده می‌شوند، بعضی هم گفته‌اند که در کنار درستی این تفسیر، می‌توان گفت که خوانده می‌شویم ما، به امام‌مان.. مثلا فرض کن ما امامْ ‌ندیده‌های عصر غیبت، خوانده می‌شویم به نام او [عجل‌الله‌فرجه]. همین به نام شما خوانده شدن برای شیرینی و حلاوت این عید تا زمان دیدنتان، اگر که بودیم در دنیا و اگر نبودیم تا همان روز وعده داده شده، برای ما بس.. عزیزِ جانِ ما، شوقاً الی رؤیتك یااباصالح المهدی..

هانیهٔ عزیزم، این قاب قشنگِ عقد شما تو حرم امیرالمومنین یکی از خوشحالی‌های این مدت من بود، بهترین‌هارو برات از خود حضرت می‌خوام، مبارک هم باشید عزیزمن.

*زندگی‌تون روشن به نور امام‌زمان.

و اما برای ما، که [امّنا زهرا] این شبها از دهان‌مان نمی‌افتد و جانِ‌مان سوخته از مصیبت‌هایی که وارد شد بر شما، برای ما فرزندانتان، وجودتان الگویی‌ست سراسر نور، [نه تنها ما که برای عالَم..] شمایی که یاد دادید در عین زنانگی و ظرافت، با مشغله‌های مادرانگی و با مادر بودن، باید پای کار ولی‌الله‌الاعظمِ زمان بود و ایستادگی کرد، یاد دادید آرمان، زن و مرد ندارد.. چه بسا اولین مدافع‌حرم شمائید.. و پای علی‌ع‌ِ زمان جان‌ دادن ‌و تا پای جان ماندن، میراثی‌ست که از شما رسیده.. و فاطمیه‌ها می‌آید و می‌رود و این درس‌ها را میانِ روضه‌ها و هیئت‌ها مشق می‌کنیم تا در روزمرگی‌ها یادمان بیاید که ولی‌الله‌الاعظمی هست، جان‌ها به فدایش.

خطبه‌ی فدکیه را خوانده‌اید؟ چندین بار؟ حال و شرایطِ دُردانه‌ی خدا، قبل و بعد از خطبه را هم خوانده‌اید؟ قبل‌تر از آن را یادتان هست؟ یعنی حوالی ۲۸ صفر به بعد، از زمانِ شهادتِ پیامبر؟ خوانده‌اید آن شبانه راه افتادن‌ها و درِ خانه‌ی انصار و مهاجر را، کوفتن‌ها و بیعت گرفتن‌ها را؟ به شرایط اشاره نمی‌کنم خودتان بهتر می‌دانید.. بیتاب بود، حقِ امامش غصب شده بود.. علامه امینی در کتابِ فاطمة‌الزهرا درباره‌ی این شرایط و حالات نوشته: «از خود گذشتگی، و فداکاری و ایثارِ او در مراقبت و نگهداری شئونِ ولی‌الله‌الاعظم امیرالمومنین علیه‌السلام بی‌نظیر بود، زهرا سلام‌الله‌علیها در این راه وجودِ خود را کاملا فراموش کرده بود و همواره همّت والای او مصروف حفظِ حرمتِ علی علیه‌السلام بود و پیوسته در فکر کمال مراقبت و حُسنِ انجام تعهد اسلامی خود در برابر مقامِ منیعِ ولایت بود…»

خانوادهٔ محترمی به دلیل مسائل حاد و غم‌ناکی که براشون پیش آمده (زمین‌گیر شدن پسر خانواده و جدایی و…) مادر محترم خانواده سرپرست خانواده شدن و الان برای رهن خونه نیاز به بیست میلیون قرض‌الحسنه دارن، کمک می‌کنید نورِ امید باشیم براشون ان‌شاء‌الله؟
6037997522006882 میر

آخرین دست‌نوشته‌ی شهید سیدهاشم صفی‌الدین، ساعاتی قبل از شهادت، خطاب به وجود مقدس حضرت مهدی [روحی‌له‌الفدا]:

از زندگانی‌ام، جز اندکی باقی نمانده، آیا می‌پسندی بدونِ اینکه تو را دیده باشم از این دنیا بروم؟ اگر از اهلِ رستگاری باشم به اجدادت چه بگویم اگر حالِ تو را بپرسند..؟ و اگر از اهلِ خواری باشم چه چیزی برایم سود دارد، اگر از دیدار تو محروم شوم..؟ حاشا، که از کَرَم تو دور است بنده‌ای مقصر را که از اعمالش کوتاهی کرده است از خود دور کنی.. آیا تو همان رحمتِ وسیعی نیستی که عاشقان را در بر می‌گیرد..؟ همانگونه که در مورد نیاکانت برایمان گفته‌اند..؟ آیا می‌پسندی به غیر از پناهگاهِ تو، به جایی دیگر پناه برم..؟ آیا می‌پسندی که نااُمید شوم..؟ و به نورِ تو و بلندای مقامت نرسم..؟

«وقتی با خدا معامله می‌کنی این‌طور نیست که چیزی را از تو بگیرد و در عوض آن چیزی به تو بدهد، از مالی که در راهش هزینه می‌کنی هفت خوشه می‌روید، که در هر خوشه‌اش صد دانه‌ است، یعنی آن مال را از تکاثر به در می‌آورد و به کوثر تبدیل می‌کند و تحویل تو می‌دهد.. جانت را [که] در راهش بدهی [چه می‌کند؟] آن را به کمال مزین می‌کند و تحویلت می‌دهد..» #کتاب‌ِ احضاریه | علی مؤذنی.

یک ماه قبل‌تر از این، در رسانه‌ها گفته بودند، که یحیی سنوار [از ترسِ جان] با لباسِ زنانه در میان مردم تردد می‌کند، یا گفته بودند که او یک سپر انسانی از زنان و کودکانِ غزه، برای خود و نظامی‌ها ساخته، و حالا او را که در میانه‌ی میدان، مقتدرانه یافتند، بزدلانه کشتند، و از او فیلم گرفتند که تحقیرش کنند.. اما مُرادشان؟ حاصل نشد.. یحیی سنوار حتی برای امثالِ منی که تا همین چند ماه پیش، تا قبل از شهادت شهید هنیئه، او را نمی‌شناختم عزیز شد، خیلی عزیز، و در ذهنم چهره‌ای مجسم ساخت از مردانِ عهد بسته، عهد بسته و بر سر پیمان مانده؛ و شاید کمال یعنی همین.

این جان‌های به کمال رسیده…

کاش یک نفر تو کربلا یادمون کنه.