𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
گمان کنم که نفهمیدهای چه ها کردی
تویی که عشق شدی و مرا رها کردی
همیشه واژه به واژه درون شعر منی
میان سینه نشستی ، ولی خطا کردی
دلم اسیر فریب نگاه پاک تو شد
به چشم هم زدنی رفتی و جفا کردی
بگو چگونه شرنگ شد شراب قصهی عشق؟
چرا گذشتی از این عشق و ترک ما کردی
دلم مگر به هوای کسی بغیر تو بود؟
که اینچنین دل خود بندهی هوا کردی
گذشت از من و رفت ، این نبود رسم وفا
تویی که در همه جا دعوی وفا کردی
با بوسه میپیچم فقط روی تن تو
تا که بپیچد بر تنم ، بوی تن تو
با تو شب و روزم پر از احوال خوب است
وقتی عزیزم میرسم سوی تن تو
مانند پیچک میزنم یک حلقه دورت
مینوشم از صهبای آهوی تن تو
دل میدهم بر عشقبازیِ تو هر شب
سیراب گردم از تکاپوی تن تو
باور بکن حتی نمیدانی خودت هم
با من چه ها کردهاست جادوی تن تو
اومدم تا تو رو باور بکنم
درد اون زخمای کهنه راهو بست
دنیام انگاری جهنم شده بود
وقتی پلکات چشای سیاهو بست
رفت و رد شد همه دلواپسیام
یه دفعه بدجوری عاشقت شدم
بی تو بودن واسه من سخت شده بود
داشتش از یادم میرفت درد خودم
اما حیف پر زد و رفت روزای خوب
موندم و خاطرههای خوب تو
دیگه بعد از تو من عاشق نمیشم
منم و حال و هوای خوب تو
تا که اسم تو میاد روی لبام
دلم از غصهی دوری میمیره
تا که یاد تو میاد پیش چشام
یهویی بدجوری گریهم میگیره
وقتی تو را دیدم برای اولین دفعه
انگار دنیا را سراسر شور میدیدم
در زیر نور افشانی مهتاب افسونگر
تنها درون چهرهی تو نور میدیدم
آن شب چه غوغایی درون سینه بر پا شد
در کوچهی میعادگاه ما هوا خوش بود
وقتی که بعد از آن قرار ما همانجا بود
باور بکن هر شب همانجا حال ما خوش بود
سودای با تو زندگی کردن ، چه زیبا بود
وقتی که من در تو تمام عشق را دیدم
وقتی پس از آن شب برای اولین دفعه
من بوسه از لبهای گلگون تو میچیدم
رفت آن شب و آن روزهای بهترین ما
ناگاه دست باد پاییزی جدامان کرد
هر کس به سویی رفت و دلهامان اسیر درد
گویا که در دنیای پر ماتم رهامان کرد
حالا دگر تنها و پر اندوه میگیرم
راهی که در پایان آن عشقی نمیبینم
عشقی که روزی آتشش قلب مرا جان داد
امروز خاکستر شده در قلب غمگینم
یک کوچهی خلوت ، من و تنهایی مطلق
این کوچه هم بی تو تحمل کردنش سخت است
دیگر دل من بعد تو عاشق نخواهد شد
یک باغ در دست خزان گل کردنش سخت است
دیر شد دیر آمدی بعد از تو سهمم غصه شد
بی تو این انبوه روز و لحظههایم غصه شد
هر شب و هر ساعت و یلدا و هر تحویل سال
بی تو طعمش تلخ شد دنیا دمادم غصه شد
اولش باور نمیکردم که رفتی ، بعد از آن
زندگی رو به تباهی رفت و کم کم غصه شد
با تو شبهای خزان و زیر باران شاد بود
بی تو حتی زیر هر باران نم نم غصه شد
شادی عمرم به قدر یک شب با تو نبود
بی تو هر شب قسمتم از خندهها هم غصه شد
وه چه حالی بود جاده ، پیچ و خمهای شمال
رفتی و رانندگی در پیچ و هر خم غصه شد
لرزههای رفتنت این خانه را ویرانه کرد
خشک گشته اشک شادی ، سیل اشکم غصه شد
تو نبودی شبم سحر شد رفت
چشمم از دوری تو تر شد رفت
از سر صبح تا به شب هی بغض
و دعایی که بیاثر شد رفت
گفته بودی که با منی تا مرگ
زندگی تلخ و بیثمر شد رفت
آن رقیبی که هی بد ما گفت
از جدایی ما خبر شد رفت
غنچههایی که تازه روییدند
پایشان در دل خطر شد رفت
هر نهالی ز باغبان پرسید
پاسخ پرسشش تبر شد رفت
ای خدا بر گدا روا تو مدار
این گدا لیک معتبر شد رفت
حیف از عشقی که در دلم بود و
پای تو بیوفا هدر شد رفت
هنوز دیدهی من در پی تو حیران است
هنوز خانه پس از رفتن تو ویران است
هنوز بی تو نشد یک شبی به سر ببرم
هنوز چشمهی خونهای پاک جوشان است
اگرچه میکدهها یک به یک خراب شدند
هموز نعرهی مستانه در خیابان است
چه لالهها که به دستان هرزعلف خشکید
چه دردها به دل من ز داغ آبان است
خراب گشته دل بیقرار من بی تو
اسیر غصهی شبهای تلخ تهران است
دلم نشسته به پایت که میرسی از راه
دلم هماره ز خیل خیال بازان است
چه کنم بی تو؟ که غرق غم هجرانم من
بی تو پر درد ترین عاشق دورانم من
آتشم بر دل ، و خون میخورم از دوری تو
این چه حال است ؟ چنین بی سر و سامانم من
چه شده خانهی دل؟ بعد تو ویرانکده ایست
دورم از عشق تو و زار و پریشانم من
آشتی کن که مرا طاقت تنهایی نیست
تو نباشی به خدا خانهی ویرانم من
غیر تو در دل من خانهی کس نیست که نیست
بی تو در خانهی ویران شده حیرانم من
بس که تلخ از غم دوری تو شد روز و شبم
همچو شبگردِ غمِ شام غریبانم من
از چشمهایت تا به افلاک ، صدها فلک بی نور مانده
هفت آسمان بی نور چشمت ،همچون شب دیجور مانده
آتش بپا میشد شبی که ، پیش دل تنگم نبودی
فهمیده بود انگار دنیا ، دست من از تو دور مانده
ما خوب و دست افشان و پاکوب ، دور از غم و درد جدایی
گویا فقط ما در جهانیم ، چشم فلک هم کور مانده
وقتی که در هر قصهی عشق ، معشوق و عاشق دور بودند
عشق من و تو ، یکه تازی ، در قصهها پر شور مانده
با اینکه شاد و خوب بودیم ، از ما گرفتند آسمان را
در عشقمان انگار زخمی ، از چشمهای شور مانده
این قلب ویران است و خسته ، باور بکن بعد از تو این شد
یک شهرِ آبادی که نابود ، از حملهی آشور مانده
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago