اگر فقط کتاب‌هایی را بخوانی که بقیه می‌خوانند، تنها می‌توانی به چیزهایی فکر کنی که همه فکر می‌کنند.

#جنگل_نروژی
#هاروکی_موراکامی

@harchiziazhamechiz

@harchiziazhamechiz

هر چه که می‌گذرد از دنیا ناراضی‌تر می‌شوم و هر روز باورم در مورد بی‌ثباتی شخصیت همه آدم‌ها بیشتر می‌شود.

#غرور_و_تعصب
#جین_آستن

@harchiziazhamechiz

طی جلسه ی تعمق فلسفی، باید به همه اضطراب هایمان فرصت بدهیم که خودشان را درک کنند ؛ زیرا سه چهارم پریشانی های ما ناشی از این نیست که چیز هایی نگران کننده وجود دارند ، بلکه ناشی از آن است که به نگرانی هایمان فرصت لازم و کافی نمی‌دهیم که درک شوند و بدین ترتیب خنثی گردند.

#خودشناسی
#آلن_دو_باتن

@harchiziazhamechiz

زنده بودن زمان می‌برد. از همه‌چیز بریدن هم زمان می‌برد. «می‌خوام بخوابم.» مسئله این است که فردا دوباره باید به زندگی ادامه بدهد.

#مغازه_خودکشی
#ژان_تولی

@harchiziazhamechiz

روش عجیب معلم‌مان و جملاتش دربارهٔ "صدای کوچک"، "زندگی در لحظه"، "رهاکردن اتفاقی که فکر می‌کنی می‌افتد". درعین‌حال یکی از جملاتش در ذهنم ثبت شده بود: ‌"بچه‌ها یه چیزی رو توی زندگی‌تون عوض کنین و بهتون قول می‌دم بعد از اون همه‌چیز زندگی‌تون عوض می‌شه

#شیر_فروش
#آنا_برنز
@harchiziazhamechiz

یادمه با داییم رفته بودیم بیرون و ایشون ی کتابی برام خریدن.
وقتی برگشتیم خونه ظهر بود، کتابو باز کردم و بعدش به خودم اومدم دیدم صفحه آخرم و دارن برای شام صدام میکنن.
کتابو بستم و روی جلد کتابو دوباره نگاه کردم، زیبا بود.. نوشته بود: دختری از تبار ما، نگاهی به زندگی، آثار و دستاورد های ملکه ریاضی جهان(مریم میرزاخانی)
اونجا استارت آشنایی من با پرفسور مریم میرزاخانی بود.

یادمه یه زمانی یه نفر ازم پرسید اگر میتونستی هرکسیو برای هر درسی معلم خودت کنی کیارو انتخاب میکردی؟
گفتم برای ریاضی مریم میرزاخانی.
گفت چون ایرانیه اینو میگی وگرنه ریاضی دانای بهتریم هستن.
واقعیتش درست میگفت که ریاضیدان های قدر تری هم هستن، اما من از طرفی مجذوب شخصیت این فرد هم شدم.
درواقع در بعضی مواقع شخصیت میتونه از هرچیزی پیشی بگیره، میخواد علم باشه میخواد توانایی فنی یا هنری یا جایگاه اجتماعی باشه.

امروز سالروز وفات ملکه ریاضیات جهان، مریم میرزا خانی بود، یاد او تا ابد زنده.

قربان شما.

هنوز می توانست فکر کند:آه، لعنتی یادم رفت بگویم اگر بچه ام دختر شد اسمش را رمدیوس بگذارند. سپس گویی پنجه ی جانور عظیمی او را از هم درید. تمام وحشتی را که در تمام زندگی اش آزارش داده بود را حس کرد . سروان دستور شلیک داده بود . آرکادیو فقط توانست سینه ی خود را جلو بدهد و سرش را بالا بگیرد. بدون آنکه بفهمد آن مایع سوزان که ران هایش را می سوزاند از کجا می آید. فریاد کشید : لعنتی ها، زنده باد حزب آزادی خواه.

#صد_سال_تنهایی
#گابریل_گارسیا_مارکز

@harchiziazhamechiz

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ. ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ.
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ.
ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ. ﺗﺮﺱ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮﺳﺖ.
ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ، ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺪﺍﺭ ﺑﻄﻦ ﻣﻦ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ، ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ
ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﻄﺮﺡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:
ﻧﮑﻨﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﯽ؟ نکند ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﯼ؟
ﻧﮑﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﮑﺸﯽ ﮐﻪ:
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ؟ ﭼﺮا ﻣﺮﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﭼﺮﺍ؟

#نامه_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
#اوریانا_فالاچی

@harchiziazhamechiz

مهمترین چیز در زندگی چیست؟ اگر این سوال را از کسی بکنیم که سخت گرسنه است، خواهد گفت غذا. اگر از کسی بپرسیم که از سرما دارد می میرد، خواهد گفت گرما. و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم، لابد خواهد گفت مصاحبت آدم ها. ولی هنگامی که این نیازهای اولیه برآورده شد، آیا چیزی می ماند که انسان بدان نیازمند باشد؟ فیلسوفان می گویند بلی. به عقیده آن ها آدم نمی تواند فقط دربند شکم باشد. البته همه خورد و خوراک لازم دارند. البته که همه محتاج محبت و مواظبت اند. ولی از اینها که بگذریم، یک چیز دیگر هم هست که همه لازم دارند و آن این است که بدانیم ما کیستیم و در اینجا چه می کنیم.

#دنیای_سوفی
#یوستین_گردر

@harchiziazhamechiz