https://www.instagram.com/reel/DF_FIjNMBkc/?igsh=MWtwcm85OGM4cGs4bQ==

کوزه گری یا صنعت سفال یکی از باستانی ترین حرفه ها و صنایع دستی انسان بوده است. در داستان خلقت که نوشته یکی از زنان دربار سلیمان بوده، وقتی یهوه تصمیم می گیرد انسان را بسازد، به جبرئیل دستور می دهد از کره زمین مقداری خاک رس بیاورد تا او‌در کارگاه کوزه گریش اولین انسان را در شمایل خودش دست ساز کند. چون‌خودش مرد و خدای جنگ بوده تا از او دستورات جنگ نازل شوند، پس اولین انسان مرد شده است. از آن جا که خاک رس در زبان عبری آدم خوانده می شود یهوه اسم این ساختار گل رسی را آدم نهاده و بعد مانند پینوکیو در بینی او نفس حیه یا زندگی بخش دمیده است. همان جانی که هر وقت بخواهد بنا به دستور او در پروسه دردناکی از جسم آدمیان توسط عزرائیل کنده می شود. بعدا آدم که به باغبانی بی مزد (بردگی یا عبد) بهشت گمارده شده بود احساس تنهائی و دلتنگی کرده بوده است. یهوه که گوئی خاک رس نداشته، آدم را خواب کرده و دنده چپش را خارج کرده و حوا را ساخته و جای دنده را از گوشت پر کرده است. نظرتان راجع به این داستان کودکانه چیست؟ می تواند این داستان که بدون چون و چرا مورد قبول ادیان ابراهیمی و یکی از اساسی ترین باورهای این ادیان است حقیقت داشته باشد، یا این هم یک داستانسرایی دیگری مانند داستان ساختن خود یهوه خدای جنوب فلسطین و جنگش با ال (الله مسلمین) خدای شمال در سوریه و پیروزی بر او بوده، که داستان کودکانه دیگری است.

آیا با اطلاعات علمی بخصوص زیست شناسی و فیزیک و کیهان شناسی و منشاء فرگشتی اخلاقیات احتیاجی به وجود یا باور به وجود خدا هست یا باید به این توهم‌تاریخی پایان دهیم. خلقت یونیورس یک پدیده کوانتومی بدون احتیاج به خالق و خودخالق بوده است. حیات ناشی از شرائط مناسب زمین از عمق اقیانوس ها شروع شده و تدریجا طبق تئوری داروین و تکامل سیستم های پدیداری با داشتن اجزاء متشکله ی حیاتی واکنش دهنده ی خودبخود یا ناشی از محرکات محیط متغیر و اتفاقات روی کره زمین شکل گرفته است. بهشتی پیدا نشده که خدا با خاک رس انسان را در کارگاه کوزه گریش ساخته و نفس زندگی بخش در آن‌ دمیده باشد. اگر سنگ آسمانی به ناحیه یوکوتا برخورد نمی کرد و دایناسورها را از بین نمی برد از پستانداران منجمله انسانها خبری نبود. اخلاقیات هم محصول مغز اجتماعی کننده فرگشتی است که حتی در موش ها و شیرخوارگان بدون قابلیت تربیت شدن یا قبل از تربیت شدن هم نشان داده شده اند. با علم اعصاب کنونی برای توجیه رفتارهای انسانها ا حتیاجی به روح یا طرز کار و ساختار و … آن وجود‌ ندارد. زندگی بعد از مرگ یک وهم باطل ادیان است و غیر ممکن و در سطح اعتقاد جهلی بدون‌ توجیه منطقی (علمی که هیچ) قرار گرفته است. تا حال هیچ ماهیت غیرمادی در جهان ثابت نشده که خدا هم سرکرده آنها باشد. جهان و حیات مغشوش تر و اصراف گر تر از آن هستند که یک خالق دانای متعالی هم آنها را برنامه ریزی کرده یا بتواند دائما آن را برنامه ریزی کند. عدالت الهی و اخلاق متعال هم برقرار نیست، به هرم غذائی حیات و زندگی فلاکت بار موجودات مغزدار و مرگ در کمین نشسته آنها نگاه کنید. از طرف دیگر اگر خدا در یونیورس ماتریالیستی است پس خودش مادی است و باید از علم و تکنولوژی مادی برای خلقت جهان ماتریالیستی استفاده کند اما حتی در تخیلات مان هیچ موجود مادی توان ساخت چنین سیستمی را ندارد. اگر در یونیورس دیگری با ابعاد متفاوتی است ابزاری نخواهد داشت تا بتواند جهان مادی را بسازد و بنا به باور ادیان هر ثانیه مراقب آن بوده و در آن دخالت کند و به آن بنا به احتیاجات خودش اهمیت دهد. اگر هم‌ زمانی ساخته شده و مرده پس احتیاجی به باور به موجود قابل مردن یا مرده برای تمامی صفاتی نیست که به او نسبت داده و می دهند. از طرف دیگر باید بتوان‌ثابت کرد که چگونه روزی که‌ در ازل وجود‌ نداشته تصمیم به خلق و تولد خودش گرفته است. و بی شمار سؤالات منطقی و علمی بی جواب مانده. التماس تفکر.

نشست پرسش و پاسخ با حضور :
دکتر تقی کیمیایی اسدی فوق تخصص طب تشخیصی الکتریکی

زمان پنج شنبه ۱۵ آذر ماه ساعت ۲۱.۳۰ به وقت تهران

مکان گروه گفتمان :
? @DISCOURSJ

من نیمی از عمرم را در ایران و نیمی از آن را در امریکا گذرانده و علاقه به روانشناسی اجتماعی دارم. اگر مردم ایران ذهنیت امریکائی ها را داشتند تا حال نه تنها رژیم را فرو ریخته بودند بلکه اثری از ملائی در هیچ نقطه کشور باقی نمانده بود. طبق قانون اساسی مردم حق برپا کردن سازمان چریکی در مبارزه با استبداد حکومتی دارند

محصول غذا پختن برای روز شکرگزاری در حضور خانواده، فامیل و دوستان . انسان ها تنها حیواناتی هستندکه در بین هنرهای زیاد، هنر آشپزی دارند.

به آسانی برای ادعاهای دین باوران و خرافاتی های دیگر صدق می کند. از آنها بپرسید خدا، توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت، وجود جن، زندگی بعد از مرگ، روح، قبامت و دادگاه عدل الهی، قالیچه و دیوهای سلیمان، یا یکی از اسطوره های کتب خودشان را در بین هزاران باور پوچ دیگر، ثابت کنند.