‍ ‍ 🧾عارف‌نامه شمن 🟥ربیع الاوّل ردای خلافت ناسره، نیک وام‌دارانی را پروراند تا با شعار «انّ الرجل لیهجر» ودیعه‌ای بی حد و حصر را امضا کرده و حسابی به بلندای تاریخ برایشان باز کند، اما غافل از آنکه پوستینش را خواهند پوشید و مغز خلافت را دور خواهند انداخت.…

یک لحظه صبر کن
لای #مولوی رو ببند
نترس میگم دوباره باز کنی لاشو

ایشون توی فیه ما فیه میگه
عقل چندان خوب است و مطلوب است که تو را بر درِ پادشاه آورَد چون بر در او رسیدی عقل را طلاق ده که این ساعت عقل زیان توست و راه‌زن است. چون به وی رسیدی خود را به وی تسلیم کن ، تو را با چون و چرا کاری نیست.

اینو بدون و‌ مولوی رو بخون،
تمام.

✏️ از وقتی به #شمس پا داد لباس گل گلی میپوشه، قررربوونش برم ☺️.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عـــــــارفـــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــدون
📕فیه ما فیه، ش ۳
👳🏼‍♂️#جلال_الدین_بلخی  🖋#روزبهان_بغلی
🚬 شهود با ما

‍ ‍ بنده صفی الدین صافکار هستم و ضمن تشکر از جناب روزبهان بغلی که آغوش باز مرا برای دفاع تاریخی از یکی از اعمال سلوکیمان پذیرفت. به نظرم رسید در اولین سلسله پستهایم در عارفدون به شاهدبازی بپردازم که این همه موافق و مخالف داشته و دارد تا روشن شود چه بزرگانی…

‍ ‍ 🧾عارف‌نامه شمن 🟥ربیع الاوّل ردای خلافت ناسره، نیک وام‌دارانی را پروراند تا با شعار «انّ الرجل لیهجر» ودیعه‌ای بی حد و حصر را امضا کرده و حسابی به بلندای تاریخ برایشان باز کند، اما غافل از آنکه پوستینش را خواهند پوشید و مغز خلافت را دور خواهند انداخت.…

*🎉*میزبان میهمانان شما و شریک در شادی شما در ملامتکده

🎊منو تالار ملامتکده منو پلاس 🎊
با مدیریت ابراهیم ادهم**

👩‍❤️‍💋‍👨لیست خدمات به مهمانان هر نفر

🪩ولکام
کندن موی سر و سبیل
💰۵۰ سکه

🪩ویژه
انداختن میهمانان در حوض میان تالار
💰۱۵۰ سکه

*🪩اتاق استراحت
با احترام کشیدن پای مهمان و بردن به سمت محل استراحت
💰*۱۰۰ دینار

🪩خدمات ویژه
شکستن سرو خونریزی هر جراحت
💰۵۰ دینار اضافه

🪩نوشیدنی
جام شراب طهور آب آلبالو
💰 ۵۰ دینار

*🪩خدمات ویژه
بدون جام و متصل به منبع ادرار در دهان مهمان
💰*۲۵۰ دینار

*🪩خدمات ویژه پوششی
۱۵۰ عدد شپش در بسته‌بندی زیبا و تزیین شده برای لباس‌های
مهمانان
💰*۵۰ دینار

*🪩خدمات ویژه لباس خز شپشی
💰*۱۵۰ دینار

ـــــــــــــــــــــــــ
*🌀عـــــــارفـــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــــدون
🖋#آرتمیس_خاتون
🚬* شهود با ما

💔در این روزها،
هنوز #شمس_تبریزی را نمیشناسی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عـــــــارفــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــدون
👳🏼‍♂️#شمس_تبریزی 🖋#روزبهان_بغلی
🚬 شهود با ما

*🩸حفره خون*

❤️‍🩹اشک‌هایش روی صورتم چکید... ابر بالای سرم را میگویم.

❤️‍🩹چشمانم را که باز کردم،
آبِ رودخانه، سیلی محکمی به صورتم زده و آن طرف رود پرتم کرد.

❤️‍🩹آنجا شدت آب خیلی زیاد نبود انگار مسیر را بسته بودند تا جوی آب را به سمت زمین‌های کشت و زرع بکشانند.

❤️‍🩹تمام تنم از گِل پر شده بود، میخواستم باران ببارد تا حفره‌های سرم را بشوید؛ اما دریغ از یک قطره!

❤️‍🩹آفتاب داغ زمین‌های کشاورزی صورتم را می‌سوزاند.
همانطور که به آسمان خیره شدم، قدم‌های سنگین مردی به گوشم رسید.

❤️‍🩹آمده بود تا نفسی تازه کند و دست و رویی بشوید.
کنارم نشست و دستانش را میان آب زد، مشتی آب به صورت زد و با آستین، آب از محاسنش برداشت.
بقچه‌ی نانش را گذاشت کنار من... .

❤️‍🩹دلم میخواست بادی بوزد یا ضربه‌ای جابجایم کند تا از آفتاب داغ به زیر سایه‌ی بقچه پناه ببرم.
کنارم نشست و بقچه‌اش را باز کرد.
قطره‌ای آب از سر انگشتانش بر سرم چکید. سرم را که بالا آوردم، چشم در چشمش نگریستم. چه نگاه نافذی داشت، مهرش پیشتر به دلم نشسته بود.

*❤️‍🩹برای همین خدا مرا عقیق آفرید*.
دلم میخواست نگینی باشم بر خاتم انگشتانش یا حتی تکه سنگی در میان کاه‌گِل‌های خانه اش.

❤️‍🩹روزگار چرخید و از من، انگشتری ساخت در میان رکابی از نقره.
مرا زیر سایه در بازار نگه میداشتند و برای اختیار صاحبم، هیچ اختیاری نداشتم!
هم جواران مرا خریدند و من مانده بودم و چند گوشواره.

❤️‍🩹تا آنکه شخصی برای طلب من به دکان انگشتر فروشان داخل شد و مرا خرید.
چشم که باز کردم، دیدم همان باغبان روزگاران دور است. همان که چشمان نافذش، دلم را صیقل داده بود.
از کثرت شعف در رکاب نقره جای نداشتم. مرا که بر انگشت خود نهاد، گویی دنیا را خریده بودم. سکوت سنگینم را فریاد میکشیدم و به هُرم دستانش، پناه آورده بودم.

❤️‍🩹سالیانی از آن روز گذشت.
من شاهد خوشی و ناخوشی‌هایش بود. شاهد روزگاران لبخند و غصه اش، اما امشب
اشکهایش روی صورتم چکید...
اینبار ابر آسمان نبود که میگرییست، ابر چشمان او بود که به غم نشسته و خون در پلکهایش گره خورده بود.

❤️‍🩹با همان دستی که رکابم، انگشتش را حلقه داشت، شانه‌های بانویش را با احتیاط تکان داد و تلقین خواند.
اسمع... افهم... یا فاطمه بنت محمد رسول الله
غبار غم صورتش را پوشانده بود. لختی نگریست در میان قبر نگریست.
غمش چنان سنگین آمد که تو گویی به مرز فروپاشی رسیدم.
ترک‌های میان قلبم دانه‌دانه بازشدند.
لحد را چید و مشت در خاک کشید و آرام به داخل قبر گذارد، چرا که بانو آزرده بود و مجروح...
سرش را بروی قبر نهاد و آرام گفت:
هذه ودیعتک یا رسول الله!

❤️‍🩹حالا تمام حفره‌های تنم، پر بود از خاک تربت بانوی امیرالمومنین و بر روی رکابم، قطره‌ی اشکی مانده بود که غربتش آتشم میزد.

❤️‍🩹آری...
من خاتم انگشتان مردی بودم که امیر بود و به غایت مظلوم. مردی که پس از آن شب، به قدر هزاران سال، شکست. مردی که هستی به زیر قدومش خانه داشت، اما هستی‌اش را از او گرفتند.

🖤
**📢نریشن: پادکام
*💬متن: مسیا
📽میکس: عارفدون
🤝محصولی مشترک از عارفدون و پادکام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴*عـــــــارفـــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــدون

*🩸حفره خون*

*📢نریشن: پادکام
*💬متن: مسیا
📽میکس: عارفدون
🤝محصولی مشترک از عارفدون و پادکام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴*عـــــــارفـــ* تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــدون**

*❗️پژوهشکده رویان تعطیل شد*

🔹به دستور #حسن_بصری پژوهشکده رویان و تمامی ارگان‌هایی که به فرزندآوری کمک می‌کنند تعطیل شده و جای خود را به مراکز عقیم سازی می‌دهند.

طی مصاحبه‌ای وی اظهار کرده است که خداوند چون خیر بنده‌ای را بخواهد او را به زن و فرزند مبتلا نمی‌کند.

🏃‍♂ دیگر نشتابید ای جوانان عزب و عقیم که این خیری از ناحیه خداوند برای شما بوده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عـــــــارفـــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــدون
📗ادوار تاریخ تصوف 180.1 
👳🏼‍♂️#حسن_بصری  🖋#آرتمیس_خاتون
🚬 شهود با ما